تاریخ خبر: 1393/07/05 – اقامتگاههای بومگردی یکی از اصلیترین اشکال کسب و کارهای گردشگری در جوامع بومی هستند که علاوه بر اشتغالزایی و گردش مالی مناسب در روستاها و مناطق غیرشهری، میتوانند به کمک توسعه پایدار بیایند. این اقامتگاهها با بهرهگیری از نیروی انسانی بومی میتوانند مانع مهاجرت از روستاها و شهرهای کوچک به کلانشهرها شوند و همچنین توزیع ثروت را به همراه داشته باشند.
گروه گردشگری، فاطمه باباخانی: سازمان جهانی جهانگردی UNWTO همه ساله با یک شعار ویژه به استقبال روز جهانی جهانگردی میرود و تمام کشورهای عضو این سازمان تمرکز خود برای اجرای مراسم ویژه چنین روزی را با محوریت این شعار همراه میکنند. از سوی دیگر در طول یکسالی که پیش روی سازمانها و وزارتخانههای گردشگری در کشورهای مختلف قرار میگیرد، موضوع طرح شده محور اصلی فعالیت آنها خواهد شد.
در سالی که گذشت موضوع محوری، «گردشگری و آب» بود؛ موضوعی که این روزها به بحرانی اساسی تبدیل شده است. امسال نیز شعار «گردشگری و توسعه جوامع بومی» مورد توجه قرار گرفته است؛ محوری که برای کشورهایی نظیر ایران بهدلیل دارا بودن روستاها و شهرهای کوچک با فرهنگهای غنی، میتواند به بهترین نحو مورد بهرهبرداری قرار گیرد. در این حوزه در ایران بهویژه در سالهای اخیر اقدامات ارزشمندی از سوی مردم بومی و محلی انجام شده است، کارشناسانی نیز هستند که در راستای توسعه این امر در روستاها و عشایر تلاش میکنند. دکتر تقی فرور، رئیس کنسرسیوم جهانی قرقهای بومی یکی از این افراد است که در حوزه کار کردن با جوامع بومیو محلی سابقه طولانی در ایران دارد. او در طول 45 سال فعالیت حرفهای خود با ارگانهایی نظیر برنامه عمران ملل متحد (UNDP)، محیطزیست ملل متحد (UNEP)، اتحادیه بینالمللی حفظ طبیعت (IUCN) و صندوق جهانی حیات وحش (WWF)، حضور فعالی داشته است. او در حال حاضر رئیس کنسرسیوم جهانی قرقهای بومی (ICCA)، عضو هیات امنای بنیاد پاول.ک. فایرابند در سوئیس و رئیس هیاتمدیره موسسه توسعه پایدار و محیطزیست(CENESTA) در ایران است. از آنجا که بخشی از پروژههای دکتر فرور در حوزه گردشگری در قارههای مختلف بهعنوان تسهیلگر و مشاور ارشد بوده است از او درباره شیوههای استاندارد بوم گردی در جهان و مقایسه آن با ایران پرسیدیم.
مدیریت بومگردی با مردم محلی
رئیس کنسرسیوم جهانی قرقهای بومی درباره سیستمهای رایج بومگردی به «دنیای اقتصاد» گفت: معمولا دو نمونه سیستم گردشگری بر اساس بومگردی وجود دارد. در مدل اول سرمایهگذاران خصوصی، دولت، سازمانهای مردم نهاد و… وارد این حوزه میشوند و در مدل دوم جامعه بومی، مدیریت گردشگری منطقه خود را به دست میگیرد.
وی افزود: درایران ما فکر میکنیم جامعه بومیآگاهی لازم را ندارد و باید از بیرون مدیریت شوند؛ این در حالی است که جامعه بومی میتواند گردشگری منطقه خود را سامان دهد و صاحب کار خود باشد. فرور ادامه داد: ما در برخی مواقع شاهدیم بخش خصوصی وارد جامعه بومی میشود و تلاش میکند اقدامات ارزشمندی را در حوزه گردشگری انجام دهد و از جامعه بومینیز در کار خود بهرهگیرد، اما عموما آنچه مشاهده میشود این است که جامعه محلی بیشتر بهعنوان خدمه استفاده میشود و نه بهعنوان صاحب کار. در واقع در این حالت صاحب کار فرد بیرونی است که سود بیشتری را نیز کسب میکند.
عضو هیات امنای بنیاد پاول.ک. فایرابند در سوئیس تصریح کرد: در این حالت تنها چند نفر در جامعه محلی بهعنوان راهنمای توریست یا تهیهکننده غذا یا ایابوذهاب گردشگر منتفع میشوند، اما کنترل و مدیریت گردشگری دست آنها نیست و به نوعی تابع عوامل و افراد بیرونی هستند. وی با بیان اینکه این عملکرد در دنیا در بحث توریسم مسوول، گردشگری عادلانه یا توریسم جامعه بنیاد، قابل قبول نیست؛ اظهار کرد: اگر شما هر امکانی را به افراد بیرونی یا حتی به بخشی از جامعه بومیبدهید بقیه جامعه بومی را از این مزیت بیبهره گذاشتهاید و آنها به ناچار نقش درجه دو را ایفا خواهند کرد. این در حالی است که جامعه محلی در سالهای اخیر نشان داده است قادر به مدیریت گردشگری منطقه خود خواهد بود.
جامعه بومی ماهر شود
رئیس کنسرسیوم جهانی قرقهای بومی در پاسخ به این پرسش که جامعه محلی چه اقداماتی را میتواند برای بازاریابی آنهم در سطح جهانی انجام دهد، گفت: زمانی که جامعه بومیتوان اداره یک بخش را ندارد، بهعنوان مثال نمیتواند توریست بینالمللی را جذب کند این کار را به یک تورگردان یا آژانسهای داخلی و خارجی میسپارد، اما در یک چشمانداز 5 یا 10 ساله جامعه بومی باید بتواند بخشهایی را شکل دهد که متخصص در ورود توریست بوده و مهارتهایی نظیر تسلط به زبان انگلیسی و مدیریت سایتهای گردشگری را فراگرفته باشد. وی ضمن انتقاد از ورود افراد غیربومی در مدیریت گردشگری مناطق، چنین رویهای را موجب عقب ماندن جامعه محلی از مزایای گردشگری دانست و افزود: شعار اصلی که در جوامع بومی در دنیای امروز وجود دارد، این است که منافع شخصی و خصوصی در چارچوب منافع جمعی بوده و مدیریت آن به دست مردم محلی باشد. بهعنوان مثال در کشوری نظیر نامیبیا که در آن طبیعتگردی و حفاظت مشارکتی توسط جامعه بومی راه افتاده است شما ملاحظه میکنید در برخی موارد که جامعه بومینتوانسته آن فعالیت را به انجام برساند با بخش خصوصی شریک شده است و هر کدام بخشی از فعالیتهای صنعت توریسم را به انجام میرسانند، اما این به معنای فروکاستن نقش مردم محلی بهمعنای خدماتدهنده نیست. آنچه از گفتههای دکتر فرور برمیآید تاکید بر نوعی از گردشگری است که در آن مردم یک منطقه بتوانند با مشارکت یکدیگر از مزایای صنعت گردشگری بهرهمند شده و هر کدام به مثابه مهرهای برای گردش چرخ این صنعت تلقی شوند.