وقتی اسم فیلم «دوران زیبا» (Good Time) را دیدم، یاد جمله معروف «دیکنز» افتادم: «بهترین دوران بود، بدترین دوران بود...» اما وقتی پای این شخصیتها در میان باشد، مورد اول صدق نمیکند. فیلم «دوران زیبا» ، تریلری جو و اتمسفر محور است که در آن حس و حال و مسائل زیبا شناختی در درجه دوم اهمیت قرار دارند. این فیلم سرشار از تنشی است که خود را مدیون شخصیت اول در مرز انفجار خود میداند. «کانی» (رابرت پاتینسون)، شخصیتی است که مثل یک بمب امکان انفجار آن در هر لحظه وجود دارد و همین پتانسیل باعث شده است که تماشای «دوران زیبا» (Good Time) اغلب خسته کننده باشد.
تمام ابعاد «دوران زیبا» (Good Time) بر مبنا و هدف حفظ تماشاگران در وضعیت تعلیق در حال افزایش، انتخاب و تدوین شدهاند. اما نه یک تعلیق ترسناک هیجانی مرسوم در هالیوود، بلکه چیزی ابتدایی تر. کارگردانان این فیلم یعنی «بن و جاش سفدی»، اغلب از روش دوربین روی دست استفاده کردهاند که تنش را در فیلم افزایش بدهند و از نماهای شسته و رفته دوری کرده باشند. اگرچه ذکر این نکته خالی از لطف نیست که این روش بسیار قدیمی شده است. اما در این فیلم، دوربین همواره در حال لرزش نیست، چون این دو کارگردان در نماهای متعددی از هلیکوپتر شات، دوربین ثابت روی زمین و کلوزآپ های مرسوم استفاده کردهاند. «کوئینز» و «نیویورک»، اگرچه ابتدائا بعد از غروب نمایش داده میشوند، ولی با شکوه بعضا بدشگون و یا بعضا خود زنده میشوند. موسیقی متن بد صدا ساخته شده توسط «دنیل لوپاتین»، بلند و مرعوب کنندهست و همین امر باعث شده که ویژگی عدم آرامشی که فیلمسازان این فیلم تلاش در پررنگ کردن آن داشتند، برجسته شود.
مقدمه فیلم نشان دهنده حوادث پیشروست. صحنهای ساده که در آن روانپزشکی «پیتر وربای»، مشغول انجام تست های متعددی بر روی مریضی آشفته به نام «نیک نیکاس» (بن سفدی) است. بازی «بن سفدی» و انتخاب نمای او، ذهن ما را به سمتی سوق میدهد که فکر کنیم، ممکن است هر لحظه «نیک» پیرمرد فرتوت را آش و لاش کند. اما پایان این سکانس کمی تعجب برانگیز است و با توجه به انتظار ما از این سکانس، بیروح و بیمزه است.
خط اصلی داستان «دوران زیبا» (Good Time) درمورد یک دزدی بسیار ناشیانه بانک توسط برادران «کانی» و «نیک» است. «کانی» باهوش و «نیک» که معلول ذهنیست، همدست اوست. بعد از اینکه همه چیز طبق برنامه پیش نمیرود، «نیک» و «کانی» از همه جدا میشوند. «نیک» دستگیر میشود و به جزیره «ریکرز» منتقل میشود و «کانی» فرار میکند. بلافاصله بعد از این اتفاق او نقشهای برای فراری دادن «نیک» میکشد. هدف اول او جمع کردن پول کافی برای به قید وثیقه آزاد کردن «نیک» است. ابتدا سعی میکند این پول را با تیغ زدن دوست دخترش «کوری» (جنیفر جیسون لی) بدست آورد. بعد از اینکه او متوجه میشود که «نیک» بخاطر جراحات حاصله از یک دعوا در بیمارستان است، تصمیم میگیرد که او را نجات دهد. این نقشه با تعجب با موفقیت عملی میشود اما مشکل اینجاست که کسی که او، نجاتش داده است، یک غریبه است.
شاید برجسته ترین چیز درمورد «دوران زیبا» (Good Time)، بازی «رابرت پاتینسون» خوشتیپ و خوشهیکلی باشد که در فیلم «گرگ و میش» و دنباله های آن، دل دوقولوهای زیادی برایش غش میرفت و حالا در این نقش به این سبب کمی ناشناخته میرسد. «پاتینسون» مثل بازیگر مقابل او، «کریستین استوارت» دنیای حاشیه را رها کرده و به دنیای فیلم مستقل خودش چسبیده است. «دوران زیبا» (Good Time) ویترینی از توانایی هایست که بخاطر اثر بسیار موفق و بسیار بی معنی نویسندهای به نام «استفانی مِیِر» که از آن الهام گرفتهاند، برای سال ها خاموش نگه داشته شده است. تصویر «پاتینسون» از «کانی» باارادهای که دست به هرچیز و دست به دامان هرکس میشود که برادر خود را بازگرداند، ترسناک و درعین حال ستودنی است. این نقش و شخصیت ما را یاد آل پاچینو دهه هفتاد، الخصوص ایفای نقش او در فیلم «بعد از ظهر سگی» میاندازد. «کانی» شخصیتی است که به راحتی میتوان با آن همذات پنداری کرد، حتی اگر هیچ چیزی درمورد گذشته او ندانیم. «پاتینسون» به خوبی توسط کارگردانش «بن سفدی»، در نقش «نیک» مبهم، «جنیفر جیسون لی» در نقش پیرزنی که به طور مرموزانهای مجذوب «کانی» است، «بادی دورس» در نقش «ری» ناقص العقلی که «کانی» تصادفا نجات میدهد و «تالیاه وبستر» در نقش «کریستال»، دختر شانزده سالهای که از «کانی» دستور میگیرد، ساپورت میشود.
اکثر فیلم هایی که درمورد جنایتکاران کند ذهنی هستند که جرم های سخت باوری را انجام میدهند، تبدیل به فیلم های کمدی و یا حداقل شبه کمدی میشوند.
هیچ چیزی در «دوران زیبا» وجود ندارد که بخواهد ما را وادار به خندیدن کند. این فیلم مثل فضای شبانهاش، تاریک است. با این حال، تفسیری اجتماعی نیز بر آن نیست؛ قصه فیلم، میخواهد حرفهایی غمانگیزی درمورد وضعیت آدمی بگوید. ترتیب وقایع در فیلم پذیرفتنی هستند و به همین دلیل است که در کنار بازی «پاتینسون»، تاثیرگذار است. «دوران زیبا» شاید آن چیز را که عنوان فیلم به آن اشاره دارد را نشان ندهد، اما با این حال هم تماشای آن باارزش و ارزنده است.
مترجم: سمیر نعمتینژاد