حقایقی در مورد یک رابطه موفق / نکاتی که جایی گفته نشده‌اند

علیرغم نظر شخصی بنده، اجازه دهید این تجربیات را برای شما نقل کنم

علیرغم نظر شخصی بنده، اجازه دهید این تجربیات را برای شما نقل کنم. من این تجربیات را ضروریاتی که در یک قرار عاشقانه باید باشند، می‌نامم. من تاکنون با هیچ‌کدام از طرفین رابطه‌هایی که داشته‌ام صحبت این‌چنینی نداشته‌ام و همیشه جمله: من اصلاً تحت تأثیر قرار نمی‌گیرم را بکار می‌بردم! تا از این صحبت‌ها فرار کنم؛ اما این بار همه‌چیز فرق داشت، من و معشوقه‌ام که برای زندگی او را انتخاب کرده‌ام، وقتی‌که دور میز شام نشسته بودیم در مورد موضوعی که من همیشه از آن فرار می‌کردم صحبت کردیم. در مورد خواسته‌ها. اگر می خواهید بیتشتر در مورد اشتباهات رابطه ها بدانید می توانید به مقاله چهار ایده اشتباه در مورد عشق مراجعه کنید. با بنیتا همراه باشید تا حقایقی در مورد رابطه‌های خودتان از زبان من بدانید:



رابطه عاشقانهCredit: dabiramagazine

 

ازقضا چند روز قبل مادرم در یک پیام به من گفت: در این دنیا نمی‌توانید به کسی اعتماد کنید ولی می‌توانید به من اعتماد کنی، من مادرت هستم. من همان لحظه برای او عکسی از مدل موهایی داشتم فرستادم و به او گفتم همه به من اعتماد کردن جز تو!

همیشه حس می‌کنم محیط اطراف من در جهت تحقیر من قدم برمی‌دارد.

ما (من و معشوقه‌ام) ساعت‌ها در مورد اینکه از رابطه خودمان چه انتظاری داریم و یا می‌خواهیم با این رابطه به کجا خودمان را برسانیم بحث کرده‌ایم. بحث‌هایی همانند اینکه چه رفتاری ممکن است از من سر بزند که نیمه گم‌شده خودم را که حالا عاشقش شده‌ام را ناراحت کند.

ما در مورد اینکه باید در رابطه‌مان چه‌کارهایی انجام دهیم تا به یک رابطه موفق برسیم حرف زدیم، حتی در مورد اینکه چقدر باید تلاش و انرژی باید صرف رابطه خودمان کنیم هم بحث کرده‌ایم. ما هرکدام در مورد تجربیات قبلی خودمان حرف زده‌ایم و سعی کردیم این تجربیات را برای موفقیت در رابطه فعلی بکار ببریم. لازم نیست به شما بگویم که این صحبت‌ها معمولاً به این راحتی‌ها هم نیست. ولی بااین‌وجود، شنیدن راه‌هایی که نباید انجام دهم تا عشق خودم را از دست بدهم برای من جذاب بود، البته من هم در مورد اشتباهات خودم و مشکلاتی که باعث شد عشق‌های قبلی خودم را از دست دهم حرف زدم.
من فهمیدم که در رابطه‌های قبلی خودم همیشه به‌جای اینکه مشکلات را حل کنیم در مورد خود رابطه فقط بحث می‌کردیم. ما فقط سعی می‌کردیم به جواب‌هایی که به هم می‌دهیم پاسخ دهیم. برای ما مشکلی به نام ما مطرح نبود، هرکدام از ما برای خودمان مهم‌تر از رابطه خودمان بود.

من همیشه هم مقصر نبودم، من دراین‌باره با معشوقه خودم هم‌صحبت کردیم. در مورد اینکه ممکن است دیگران رابطه‌ی ما را همانند یک برنامه تلویزیونی مشاهده کنند و بدون آنکه هیچ قصدی داشته باشند، رابطه ما را تحت تأثیر قرار دهند و شروع به تخریب آن کنند. من معمولاً این مشکلات را غیرعمدی تصور می‌کنم مگر اینکه یک دلیل واضح و روشن برای دشمنی پیدا کنم.

معشوقه من به من گفت که این دلایلی که او برای من می‌گوید دلیلی برای پایان رابطه ما نیست. ازنظر او رابطه ما همانند خانه‌ای است که نیاز به توجه مداوم ما دارد و گاهی این خانه به‌شدت کسل‌کننده می‌شود.

او گفت ما کارهای زیادی می‌توانیم انجام بدهیم که خانه‌ای که در آن زندگی می‌کنیم کسالت‌بار نشود. می‌توانیم ظرف‌های کثیف، اشغال‌ها و هر چیز دیگر اضافی را حذف کنیم. می‌توانیم کارهای زیادی همانند تعمیرات و بازسازی انجام دهیم، این‌کاره‌ای درگذر زمان برای یک‌خانه لازم است. می‌توانیم به خانه خودمان تزییناتی اضافه کنیم، همانند آثار هنری، گیاهان بیشتر و همچنین دستگاه بخور! می‌توانیم جاهای خالی را برای شادی خودمان پرکنیم و از خانه خودمان به‌شدت لذت ببریم و برای همیشه در آن زندگی کنیم.

شما هم مثل من می‌دانید که وقتی به رابطه‌ای که تمام‌شده است فکر می‌کنید سؤالات زیادی برای شما به وجود می‌آید و درنهایت از خودتان می‌پرسید: من چه فکری می‌کردم، چه شد؟! حرف زدن‌های من با معشوقه‌ام باعث شد که من به گذشته خودم بیشتر فکر کنم، به مشکلاتی که به وجود آورده بودم و یا ناخواسته به وجود آمده بود، همه این اتفاقات را برای خودم تحلیل کردم و درنهایت یک جواب مشخص به خودم بدهم: من نبودم.

رابطه‌های گذشته من، هیچ‌وقت در نظر خودم بیهوده نبودند، زیرا هیچ‌وقت برای خودم مهم نبود رابطه‌ای که در آن هستم را بررسی کنم و بدانم به درد من می‌خورد یا نه. حرف من به این معنی نیست که من هیچ‌وقت برایم رابطه‌ای که در این بودم مهم نبود نیست، بلکه منظورم این است که رابطه‌های قبلی من آن‌قدر مهم نبودند که من در مورد خواسته‌های خودم، آینده‌ای که به سمتش می‌رفتیم، احتمال موفقیت و شکست و یا به‌عنوان یک فرد خلاق برای بقاء رابطه تلاش کنم، با دوست خودم حرف نمی‌زدم. شاید برای او هم مهم نبود.
می‌دانید؟

برای کسی که همیشه خودش را به‌عنوان کسی که برای کار خودش تلاش می‌کند، این‌که بداند برای مهم‌ترین جز زندگی خودش که همان روابط عاشقانه و احساسی خودش است علاوه بر اینکه هیچ کاری نکرده است، مشکل‌ساز هم بوده، واقعیت دردناکی است.

سؤالات زیادی برای من به وجود آمد:

اینکه چگونه من خودم را راضی نگاه داشته بودم؟

من دست روی دست خودم گذاشتم همه‌چیز خود به خودی جلو برود؟

از کی این اتفاقات شروع شد؟

رابطه عاشقانهCredit: cdn

مشکلاتی با عنوان «اهداف رابطه عاشقانه»

بزرگ شدن، من تا زمانی که در یک رابطه عاشقانه قرار بگیرم چند رابطه موفق دیده بودم. می‌دانید کجا! در شرکت دیزنی (Disney) چند فیلم و انیمیشن عاشقانه دیده بودم که در آن همیشه همه رابطه‌ها عاشقانه بودند و سرانجام خوبی داشتند. من به‌جرئت می‌توانم بگویم قضیه سخت‌تر از آن است که معمولاً مردم تصور می‌کنند. معمولاً بسیاری از نوجوانان در همان دوران حس می‌کنند آرزو و خواسته یک زن و دختر فقط و فقط این است که مردی او را دوست داشته باشد.

می‌توانم به شما بگویم بیشتر کارهایی که من در یک رابطه انجام می‌دادم بازتابی از درک نادرست من از زنان و جنس مخالف خودم بود. برای من هیچ‌وقت درک درستی از جنس مخالف وجود نداشت و همان تصورات غلط که از فیلم‌های عاشقانه دیده بودم، وجود داشت. شما در یک رابطه واقعی باید تمام واقعیت‌های جنسی و تفاوت‌های بین خودتان و جنس مخالف خودتان را کاملاً درک کنید و در تصمیم‌گیری‌هایتان آن را دخالت دهید.

زنان، دختران از همان سنین نوجوانی در ذات خودشان تطبیق‌پذیری با مردان را ایجاد می‌کنند. این در حالی است که مردان فقط یاد می‌گیرند مرد باشند! من به شما می‌گویم: مرد باید یک انسان باشد. این در حالی است که ما یاد گرفته‌ایم «یک پسر باید پسر باشد».

ما همیشه به مردان یاد داده‌ایم که نباید احساساتی باشند، زیرا که احساساتی بودن باعث شرمساری یک مرد است و یا بدتر از آن ممکن است نشانگر ناتوانی یک مرد باشد. مابعد از سال‌هایی که گذرانده‌ایم متوجه شده‌ایم که در تعریف مرد بودن یکی از بزرگ‌ترین جنایات تاریخ بشری را انجام داده‌ایم. ما در اینکه به مردان چه الگوی مناسبی ارائه دهیم دچار مشکل شده‌ایم.

من در رابطه قبلی خودم همانند یک سرنشین در صندلی عقب نشسته بودم و منتظر بودم راننده من را هر جا می‌خواهد ببرد، این در حالی بود که من می‌توانستم راننده رابطه خودم باشم و هرجایی که می‌خواهم آن را برانم. من حتی زمانی که می‌دیدم در مسیر اشتباهی هم هستیم چیزی نمی‌گفتم و بیشتر به صندلی خودم فشار می‌آوردم و تلاشی برای کنترل رابطه نداشتم. تا جایی این اتفاق‌ها پیش رفت که من احساس خطر کردم، زمانی که به خودم گفتم باید از یک‌راه فرار اضطراری خودم را خارج کنم.

در حقیقت، من دریک تلاش ناخودآگاهانه همیشه در کنار رابطه خودم می‌خواستم استقلال خودم را حفظ کنم و در بهترین حالت موازی و در بدترین حالت بدون توجه به رابطه‌ام زندگی خودم را ادامه می‌دادم. افرادی که من در رابطه خودم داشتم همانند جزایری بودند که در کنار زندگی من معلق بودند و فقط حیاتی در آن‌ها وجود داشت. من ناخواسته آن‌ها را از زندگی خودم خارج کرده بودم. یا همان‌طور که گفتم همانند سرنشین ماشین فقط مشاهده می‌کردم و کنترلی بر رابطه خودم نداشتم.

من به‌ندرت به خودم اجازه می‌دادم تا خواسته‌ها و نیازهای خودم را در رابطه‌های قبلی به زبان بیاورم. تقریباً همه نیازهای من تبدیل به توهمی در ذهن خودم شده بودند. این توهمات بارها و بارها در ذهنم تکرار می‌شدند.

یا به‌عبارت‌دیگر: من همیشه تظاهر می‌کردم هیچ اشکالی در رابطه‌ام نیست.

رابطه خوبCredit: opgirlslearntoride

راه‌حل‌های من

بهتر است با معشوقه خودتان صادقانه رفتار کنید و منافع شخصی خودتان را کنار بگذارید. دوست داشتن برای هردو شما شاید غذایی باشد که هضمش مشکل باشد و باید داروی مناسبی همراه آن داشته باشید تا به‌راحتی عشق و دوست داشتن را در خودتان هضم کنید. رسیدن به این هدف ممکن است برای شما و معشوقه شما کمی به‌دوراز عاشقانه‌ها باشد ولی شما باید با خودتان و او صادق باشید. راه‌های مختلفی که یکدیگر را تخت تأثیر قرار می‌دهد را یاد بگیرید.

رابطه‌های موفق حاصل این درک درست است که هر رابطه‌ای همانند یک مشارکت است که مردم در زندگی روزمره آن را تجربه می‌کنند، شما باید نیازهای خودتان را شناسایی کنید، بدانید چه توقعی از رابطه دارید و تلاش کنید توقعات طرف دیگر را هم برآورده کنید. صادق بودن با خودتان و طرف مقابل به شما اجازه می‌دهد که نیازهای دو طرف را شناسایی کنید و برای رفع آن تلاش کنید.

تنها کاری که باید بکنید این است که یک میز و دو صندلی رو به روی‌هم پیدا کنید. خودتان و کسی که دوستش دارید دور میز بنشینید و در مورد این مشکلات و خواسته‌ها باهم صحبت کنید. شاید همانند من ابتدا دچار مشکل شوید، سخت باشد ولی بدانید که نتیجه این صحبت‌ها مفیدتر ازآنچه تصورش رادارید خواهد بود. شما دیر یا زود مجبور خواهید شد تن به این کار بدهید. پس همانند من قبل از اینکه رابطه‌تان به خطر بیافتند برایش کاری کنید. فرمان را به دست بگیرید.

شما خانه‌ای که معشوقه من آن را به عشقمان تشبیه کرده است را می‌توانید برای خودتان و عشقتان با جذابیت‌های زیادی همراه کنید. یک‌خانه همیشگی.

برای  اینکه راه حل های بیشتری برای دوام رابطه خودتان پیدا کنید می توانید به مقاله 5 شرط یک رابطه عالی مراجعه کنید.

همیشه شاد و سرزنده باشید.


قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان