رکنا: آشا محرابی بازیگر تئاتر و تلویزیون در مصاحبه ای از پدرش، اسماعیل محرابی گفت.
وی در قسمتی از مصاحبه اش درباره پدرش صحبت های جالبی می گوید که در ادامه می خوانید.
درآیینه همبازی اسماعیل محرابی (پدرتان) بودید. آیا مسیر شما برای ورود به دنیای بازیگری با حمایت او هموار شد؟ چون در این صورت این پرسش ایجاد میشود که چرا بعد از آیینه فعالیتی نداشتید؟
نه، بههیچوجه. در واقع نقش پدرم بیشتر بازدارندگی بوده تا حمایت. در همان دوران با آقای اسماعیل محرابی قرار گذاشته بودیم که من درسم را بخوانم و او شرایط ورودم به بازیگری را فراهم کند. در واقع نوعی قرارداد معنوی بود که من کاملاً روی آن حساب کرده بودم.
مثل خیلی از پدرهای بازیگر که فرزندانشان را برای بازیگری معرفی میکنند...
دقیقاً. اشکالی هم ندارد، چون اگر کسی واقعاً مستعد باشد میتواند از این میانبر استفاده کند و اگر مستعد نباشد با پارتیبازی به جایی نمیرسد. به هر حال من تمام برنامههای زندگیام را در آن زمان براساس قراری که با اسماعیل محرابی داشتم تنظیم کردم، ولی زمانی که نوجوان بودم او از ما جدا شد و ترجیح داد زندگی تازهای را تجربه کند. به این ترتیب قرار ما به هم خورد و دیگر خبری از او نداشتم تا وقتی که در تئاتری بازی میکردم و او برای تماشا آمده بود. وقتی مرا دید خیلی تعجب کرد و گفت نمیدانستم که بازیگر شدهای. شاید اگر همان زمان با آن علاقه و انرژی سراغ بازیگری میرفتم بسیار زودتر از این میتوانستم به مقصودم برسم.
گفتید نقش پدرتان بیشتر بازدارندگی بوده. از چه جهت؟
ببینید، زمانی که او رفت تمام برنامههایی که برای آینده داشتم به هم خورد. اصلاً دلیل اینکه در رشتهای غیرهنری کنکور دادم همین قرار بود که در نهایت منتفی شد. همه موقعیتهایی که من در بازیگری به دست آوردم با تلاش شخصی خودم بود. الان که به گذشته فکر میکنم میبینم چه دوران دشوار و پردردسری را گذراندم. حس کودکی را داشتم که بیدار میشود و میبیند عروسکش مرده است. ضربه سختی بود. مدتها طول کشید تا بتوانم بر اوضاع پیرامونم مسلط شوم، ولی در مجموع همین دشواریها و تلاشی که برای ایستادن روی پای خودم کردم باعث شد قویتر شوم و دید بهتری نسبت به حرفهام پیدا کنم. مجبور شدم مسیری را که به زندگیام تحمیل شده بود تا انتها بروم و بعد دوباره برگردم سر نقطه اول و همهچیز را از نو شروع کنم.