ماهنامه شبکه آفتاب: صبح بیست و هشتم خرداد 96، آتنا اصلانی همراه پدرش، که همیشه در خیابان پزشکانِ پارسآباد بساط میکرد، از خانه بیرون آمد. ساعت چهار بعدازظهر پدر متوجه غیبت دخترک شد. شب شد و آتنا پیدا نشد. پلیس را خبر کردند. بعد از بیست روز انتظار جسد را در پارکینگ خانهی یکی از کسبهی شهر پیدا کردند. خبر تجاوز و قتل آتنای هفتساله مردم پارسآباد را به وحشت انداخت. بحث در رسانههای سراسری و شبکههای اجتماعی بالا گرفت. چرا آتنا قربانی تجاوز شد؟
این سؤال در پس همهی بحثها و تحلیلها مطرح شد و برخی به نحوهی پوشش دخترها و زنان برای پیشگیری از قربانی شدن اشاره کردند و عدهای هم با این نگاه مخالفت کردند. آتنا اولین قربانی تجاوز نبود. سال گذشته هم تجاوز و قتل ستایش ششساله دلها را آزرد. او صبح 22 فروردین برای خرید بستنی به مغازهی سر کوچه رفت و هیچوقت به خانه برنگشت. آتناها و ستایشهای دیگری هم قربانی شده بودند.
قاتل آتنا در بازجوییهایش به قتل یک زن دیگر اعتراف کرد و بحثها هنوز ادامه دارد. وقتی کسی قربانی تجاوز میشود جامعه به چه میاندیشد؟ این مطلب به این سؤال پاسخ میدهد. از جمله اینکه هرگز نباید قربانی را سرزنش کرد. او هیچوقت مقصر نیست.
فرهنگ تجاوز به فضایی گفته میشود که در آن تجاوز شایع است و خشونت جنسی عادیسازی میشود و در رسانه و فرهنگ عام برایش عذر میآورند. فرهنگ تجاوز از طریق استفاده از زبان زنستیزانه، شیءپنداری بدن زنان، و جذابنمایی خشونت جنسی جاودانه میشود و جامعهای میسازد که حقوق و امنیت زن را نادیده میگیرد.
مثالهای فرهنگ تجاوزسرزنش کردن قربانی («تن خودش میخارید!»)
کماهمیت جلوه دادن تجاوز جنسی («پسرند دیگر!»)
شوخیهای جنسی
تحمل آزار جنسی
بالا بردن آمار گزارشهای دروغین تجاوز
بررسی همگانی پوشش، وضعیت ذهنی، انگیزهها و پیشینهی قربانی
نمایش خشونت جنسی بیمکافات در سینما و تلویزیون
تعریف «مردانگی» بهصورت جنسیت مسلط و تهاجمی
تعریف «زنانگی» بهصورت جنسیت مطیع و منفعل
فشار به مردان برای «ثبت امتیاز»
این پیشفرض که فقط زنانِ بیبندوبار مورد تجاوز قرار میگیرند
این پیشفرض که مردان مورد تجاوز قرار نمیگیرند یا فقط مردان «ضعیف» مورد تجاوز قرار میگیرند
جدی نگرفتن اتهام تجاوز
آموزش به زنان برای پیشگیری از تجاوز
سرزنش قربانی
مردم قربانی را سرزنش میکنند تا بین خود و حادثهی ناخوشایند فاصله بیندازند و آسیبناپذیری خود را در برابر این خطر تأیید کنند. افراد با برچسب زدن و متهم انگاشتن قربانی خود را از او متفاوت میبینند. با فکرهایی نظیر «چون مثل او نیستم و آن کارها را نمیکنم، این اتفاق برای من نمیافتد» به خود دلگرمی میدهند. باید به مردم کمک کنیم درک کنند که این واکنش مفیدی نیست.
سرزنش قربانی تنها محدود به تجاوز و آزار جنسی نیست و ممکن است در موارد پیشپاافتاده هم پیش بیاید. مثلاً در مورد جیببری، قربانی را بهخاطر اینکه کیف پولش را در جیب عقب گذاشته سرزنش میکنند. وقتی قربانی را بازخواست میکنید تا ببیند چه کارهایی را برای پیشگیری باید انجام میداده، در واقع دارید در فرهنگ سرزنش قربانی مشارکت میکنید.
سرزنش قربانی همهگیر نیست چون برخی تجربهها، پیشینه و فرهنگ شخصی میتواند احتمال سرزنش قربانی را بهشدت کاهش دهد. اما سرزنش قربانی از بعضی جهات واکنش طبیعی روانی به جرم است. تحقیقات نشان میدهد که مردم قربانی را مقصر میدانند تا خود را قانع کنند که سرنوشت خود را در چنگ دارند. آزمایشهای تجربی ملوین لرنِر، روانشناس، «مغلطهی دنیای عادلانه» را نشان میدهد: اصرار ما به اینکه نصیب مردم همانی است که سزاوارش هستند. در یک مطالعه، از شرکتکنندگان تحقیق خواسته شد به تماشای فردی بنشینند که مسألههایی را حل میکند و هر بار که اشتباه میکند شوک الکتریکی میگیرد. در مرحلهی بعدی تحقیق، شرکتکنندگان به انتقاد از ظاهر و شخصیت او پرداختند و او را شایستهی مجازات دانستند. در مطالعهی مشابه دیگری، دو مرد ظاهراً بهصورت تصادفی مبلغی پول برنده میشدند. اما شرکتکنندگانِ تحقیق فرد برنده را باهوشتر و شایستهتر از دیگری ارزیابی کردند.
تحقیقات دیگر نشان میدهند که افراد قربانیان را برای همهچیز، از تصادف رانندگی گرفته تا خشونت خانگی، مقصر میدانند و حتی قربانیان هم چنین نگاهی به خود دارند. در مطالعهای مشخص شد که قربانیان رفتارهای متغیر را مسبب تجاوز به خود میدانند نه خصوصیات شخصیتی دیرپا؛ طرز فکری که بقای توهم کنترل را تضمین میکند.
با وجود این، نباید نادیده گرفت که زنستیزی در جامعه و کلیشههای جنسیتی دربارهی مردان و زنان («مرد نمیتوانست جلو خودش را بگیرد» یا «زن خودش میخواست») و تصورات غلط دربارهی تجاوز («اگر زن نه نگفته پس تقصیر اوست») به سرزنش قربانی کمک میکند. در واقع، این معضلات به خودِ تجاوز کمک میکنند. پاسخ به این مشکلات اثربخشتر از نگرانی دربارهی نوع پوشش زنان است.
چرا این کار خطرناک است؟
نگاه ملامتبار به قربانی او را به حاشیه میراند و جسارت او را برای گزارش سوءاستفاده کمتر میکند. اگر قربانی بداند جامعه او را مقصر سوءاستفاده میپندارد، احساس امنیت و راحتی لازم برای پیش آمدن و حرف زدن با شما را نخواهد داشت.
نگاه ملامتبار به قربانی بهمدد منطق فرد سوءاستفادهکننده میآید: اینکه مقصر این اتفاق شخصِ قربانی است. قربانی مقصر تجاوز نیست و او وظیفهای برای حل این مشکل ندارد. سوءاستفادهی جنسی انتخاب فرد سوءاستفادهکننده است. جامعه، با برخورد ملامتبار با قربانی، به فرد سوءاستفادهکننده اجازهی میدهد بدون پاسخگویی مرتکب سوءاستفاده یا تجاوز جنسی بشود.
اشکال مختلف سرزنش قربانی
مثالی از نگاه ملامتبار به قربانی: «حتماً او را تحریک کرده که سوءاستفاده کند. هر دو باید عوض شوند.»
واقعیت: فرض این گزاره آن است که قربانی به اندازهی سوءاستفادهکننده مقصر است. اما در واقعیت، سوءاستفادهی جنسی انتخابِ آگاهانهی فرد سوءاستفادهکننده است. فرد سوءاستفادهکننده در انتخاب واکنش خود به اعمال طرف مقابل مختار است. گزینههای او به غیر از سوءاستفاده عبارتند از ترک محل، حرف زدن دربارهی موضوع لحظه، توضیح محترمانهی علت آزاردهنده بودن رفتار، جدا شدن و غیره. در ضمن، سوءاستفادهی جنسی به رفتارهای خاصی که شخص سوءاستفادهکننده را به آزار طرف مقابل برمیانگیزد ربطی ندارد. سوءاستفادهکننده است که به خود حق میدهد هر کاری که دلش میخواهد با طرف مقابل بکند.
وقتی دوستان و اقوام دربارهی تجاوز بیطرفی اتخاذ میکنند و میگویند هر دو طرف باید رفتار خود را عوض کنند، در واقع دارند با طرف سوءاستفادهکننده تبانی میکنند و از او حمایت میکنند و احتمال مددجویی قربانی را کمتر میکنند.
مردان و زنان چگونه میتوانند با فرهنگ تجاوز و سرزنش قربانی مقابله کنند؟- از کلامی که زنان را شیء میپندارد و تحقیر میکند بپرهیزید
- اگر میشنوید فرد دیگری جوکی توهینآمیز تعریف میکند یا تجاوز را پیشپاافتاده جلوه میدهد اعتراض کنید
- اگر دوستی میگوید مورد تجاوز قرار گرفته، حرف او را جدی بگیرید و حامیاش باشید
- به پیامهایی که رسانهها دربارهی زنان، مردان، روابط، و خشونت میدهند نقادانه فکر کنید
- به فضای فیزیکی افراد حتی در موقعیتهای خودمانی احترام بگذارید
- به قربانیان بگویید که تقصیر آنها نیست
- از فرد سوءاستفادهکننده بخواهید پاسخگوی رفتارش باشد؛ نگذارید بهانههایی مثل تقصیر قربانی، مصرف الکل یا مواد مخدر برای رفتارش بیاورد
- همیشه با شریک جنسی خود گفتوگو کنید و رضایت او را پیشفرض قرار ندهید
- زنانگی یا مردانگی خود را تعریف کنید. نگذارید کلیشههای جنسیتی رفتار شما را شکل بدهند
- ناظری فعال باشید
حقایقی دربارهی خشونت خانگی و روابط زن و مردهیچکس، فارغ از رفتارهایش، سزاوار سوءاستفادهی فیزیکی، کلامی یا جنسی نیست. در واقع، مقصر دانستن قربانیِ خشونت روشی است برای اداره کردن قربانی و دیگران. افرادی که مرتکب خشونت فیزیکی میشوند به قربانی میگویند «مرا عصبانی کردی» یا «مرا غیرتی کردی» یا سعی میکنند با گفتن «همه همین کار را میکنند» بار مسؤولیت را از دوش خود بردارند. اکثر قربانیان سعی میکنند طرف سوءاستفادهکننده را آرام و راضی کنند تا از شدت خشونت بکاهند.
بسیاری از قربانیان خشونت خانگی بهرغم سوءاستفادهها عاشق شریک زندگی خود هستند، خود را مقصر میدانند و حس میکنند خارج از این رابطه شبکهی حمایتی یا دارایی خاصی ندارند. بنابراین حس میکنند نمیتوانند از این رابطه خارج شوند. بهعلاوه، دوران بعد از خروج از رابطهی توأم با سوءاستفاده بهشدت خطرناک است.
حس حسادت و مالکیت علامت این هستند که طرف مقابل شما را داراییِ خود میبیند. اینها اولین نشانههای هشدارآمیز سوءاستفاده است.
سوءاستفاده ممکن است به اشکال مختلف اتفاق بیافتد اعم از جنسی، فیزیکی، کلامی و عاطفی. وقتی در رابطهای شخصی مکرراً طرف مقابل را میترساند، به او آسیب میرساند، یا تحقیرش میکند، این یعنی سوءاستفاده. آزار، تهدید، انزوای اجباری یا تحمیلی از دوستان و خانواده، داشتن زندگی اجتماعی مستقل، تحقیر، تهدید به آسیبرسانی به شما، خانواده یا حیوان دستآموزتان، تهدید به خودکشی در صورتی که شما ترکش کنید، تجاوز به حریم خصوصی شما، تحدید استقلال و انتخابهای شخصی شما همه مثالهایی از سوءاستفاده هستند.
با اینکه اکثر قربانیان خشونت خانگی زن هستند، مردان نیز ممکن است قربانی خشونت در رابطه باشند. مردان نیز مانند زنان با موانع بسیاری برای گزارش سوءاستفاده روبهرو هستند اما برچسب دیگری هم سر راهشان وجود دارد چون بسیاری افراد باور نمیکنند مردی قربانی خشونت خانگی یا جنسیتی باشد.
اکثریت مردان و جوانان جامعه خشن نیستند. استفاده از خشونت انتخاب است. مردانی که از خشونت در روابط خود استفاده میکنند تصمیم میگیرند کجا و کی خشن باشند. اکثریت قریب به اتفاق افرادی که طرف مقابل خود را آزار میدهند خشونت خود را در مقابل دیگران مثلاً دوستان یا همکاران، یعنی جایی که هیچ حقی برای سلطهجویی وجود ندارد، کنترل میکنند.
گفتن اینکه «همهی مردها خشنند» قصور در خشونت را به جای دیگری میبرد و از مرتکب خشونت سلب مسؤولیت میکند. اکثر مردان و زنان میخواهند و میتوانند به مبارزه با این نوع از خشونت کمک کنند.
حدود یکسوم جوانان دبیرستانی و دانشگاهی خشونت را در روابط صمیمی تجربه میکنند. خشونت فیزیکی در میان زوجهای این سنین تقریباً همان کثرت خشونت در زوجهای متأهل را دارد.
حقایقی دربارهی آزار جنسی
مردان، زنان و کودکان تمامی سنین، نژادها، مذاهب، و طبقات اقتصادی میتوانند قربانی تجاوز جنسی باشند. تجاوز جنسی در نواحی روستایی، شهرهای کوچک و شهرهای بزرگ اتفاق میافتد. تخمین میزنند که یک نفر از هر سه دختر و یک نفر از هر شش پسر تا سن هجدهسالگی خشونت جنسی را تجربه میکنند. بنا به آمار وزارت دادگستری امریکا، هر پنج دقیقه یک تجاوز یا اقدام به تجاوز در امریکا رخ میدهد.
تجاوز جنسی هرگز تقصیر قربانی نیست. تجاوز جنسی حملهای خشونتبار است، نه جرمی غیرعمد بهدلیل اغراض جنسی. این کار برای قربانی عملی اهانتآمیز و تحقیرآمیز است. هیچکس سزاوار چنین تهاجمی نیست و آن را «طلب» نمیکند.
اکثر آزارهای جنسی را کسانی مرتکب میشوند که قربانی آنها را میشناسد. مطالعات نشان میدهد حدود هشتاد تا نود درصد زنانی که تجاوز جنسی را گزارش دادهاند، متجاوز خود را میشناسند.
تجاوز جنسی میتواند در هر زمان و مکانی اتفاق بیفتد. اکثر تجاوزها در مکانهایی اتفاق میافتد که معمولاً امن تلقی میشوند، مانند خانه، ماشین یا دفتر کار.
تجاوزهای جنسی گزارششده عموماً واقعیت دارند. بنا به آمار سازمان «ائتلاف کنکتیکت برای پایان بخشیدن به خشونت جنسی»، فقط دو درصد گزارشهای تجاوز غلطند. این میزان گزارش غلط در سایر جرایم عمده نیز وجود دارد.
هر بار فردی بر خلاف میل خود مجبور به رابطهی جنسی شود به او تجاوز شده است، فارغ از اینکه «نه» گفته باشد یا مقاومت کرده باشد یا نه. دلایل زیادی وجود دارد که قربانی در برابر متجاوز مقاومت فیزیکی نکند. این دلایل عبارتند از شوک، ترس، تهدید، یا جثه و قدرت فرد مهاجم.
قربانیان واکنشهای عاطفی مختلفی به تجاوز نشان میدهند؛ آرامش، هیستری، خنده، عصبانیت، بیخیالی، شوک. هر قربانی در برابر ضربهی روحی حاصل از تجاوز برخوردی متفاوت دارد.