«بانویی از شانگهای» THE LADY FROM SHANGHAI
کارگردان: اورسن ولز Orson Welles
نویسنده: اورسن ولز Orson Welles
بر اساس رمانی از: شروود کینگ Sherwood King
با بازی: ریتا هیورث Rita Hayworth، اورسن ولز، اِوِرت اسلون Everett Sloane، گلن آندرس Glenn Anders
کشور: آمریکا
مدتزمان فیلم: 88 دقیقه
ساخت سال: 1947اورسن ولز با اولین اثرش «همشهری کین» Citizen Kane همه را شگفتزده کرد (او قبل از این هم Too Much Johnson را ساخته بود، اما این فیلم از ابتدا برای نمایش روی صحنه ساختهشده بود و تا قبل از کشف آن در دههها بعد، قرار نبود روی پرده سینما به نمایش دربیاید) بااینکه در گیشه فروش چشمگیری نداشت، اما نقدهای خوبی دریافت کرد و توجه مردم را به این کارگردان جوان جلب کرد. بااینوجود، بعدازآن آنچنان خوششانس نبود. فیلم بعدیاش «آمبرسونهای باشکوه» The Magnificent Ambersons از طرف استودیوها تحریم شد و بعدازآن موفقیتی کسب نکرد، به همین خاطر هیچوقت نتوانست مثل قبل بدرخشد. در مقالهای گفته بودم شاید «نشانی از شر» Touch of Evil او از «همشهری کین» فیلم بهتری باشد، البته من نسخه تدوینشده کارگردان «نشانی از شر» را دیدم که در دهه 90 از روی نسخه منتشرشده از استودیوها اصلاحشده بود.
«بانویی از شانگهای» یکی از فیلمهای است که استودیو تغییرات زیادی را روی آن اعمال کرده بود تا حدی که نسخهای که ما امروز داریم از نسخه اصلی که به تهیهکنندگان دادهشده است یک ساعت طولانیتر است. ولز همچنین در مورد اینکه آهنگسازی فیلم که توسط هاینتس اریک رومهلد Heinz Roemheld انجامشده است را دوست نداشته بود ساکت ننشست (یک یادداشت 9 صفحهای در مورد جزییات تغییراتی که به نظر او لازم بود اعمال شوند نوشت که البته هیچوقت اعمال نشدند). بااینحال این فیلم یکی از فیلمهای استودیویی خوب ولز به شمار میرود، درنتیجه نسخه بلو-ری فیلمها مانند این فیلم همیشه مورد استقبال قرار میگیرد. من این فیلم را قبلاً یکبار دیده بودم اما چیز زیادی در موردش یادم نمیآمد و مشتاق بودم دوباره تماشایش کنم.
درصحنه آغازین «بانویی از شانگهای» یک ایرلندی به نام مایکل اوهارا Michael O’Hara (با بازی ولز) در مقابل السا بنیستر Elsa Bannister زیبا (با بازی ریتا هیورث) جلوی دوربین میآید و او را از دست چند زورگیر خیابانی نجات میدهد. آنها سوار کالسکهای میشوند و بعدازآن السا پیشنهاد کاری در قایق تفریحیاش به اوهارا میدهد که او بعدازاینکه میفهمد السا با یک وکیل جنایی ازدواجکرده است پیشنهادش را رد میکند. بااینوجود همسر السا، آرتور (با بازی اورت اسلون) به ملاقات او میرود و او را مجاب به قبول این کار میکند. اوهارا و تماشاگران فیلم میتوانند حس کنند که کاسهای زیر نیمکاسه است اما این ایرلندی کلهشق تصمیم میگیرد این ریسک را بپذیرد و به قایق تفریحی این زوج میرود. البته که بعدازآن به مشکل میخورد و آرتور و همکارش جورج گریسبی George Grisby (با بازی گلن آندرس) پای او را به نقشه قتل تقلبیای میکشانند.
با توجه به خلاصهای که در بالا گفته شد حتماً حدس میزنید که ولز با «بانویی از شانگهای» سعی کرده است بار دیگر بعد از فیلم «غریبه» the stranger در ژانر فیلم نوآر خودش را محک بزند. بااینوجود نمیتوانم این فیلم را با اثر بعدی او «نشانی از شر» مقایسه نکنم، فیلمی که طرفدار پر و پا قرص آنهم هستم. به نظر من «بانویی از شانگهای» بهپای آن نمیرسد. «نشانی از شر» و یا حداقل نسخهای از آنکه من دیدم نسبت به ورژنی که استودیو منتشر کرده است، بیشتر مطابق خواستههای ولز است، نسخهای با شاهکارهایی باحال و هوای قدیمی و تکنیکهای فوقالعاده. «بانویی از شانگهای» صحنههایی این حس را القا میکند، اما در همه صحنههای آن دیده نمیشد.این فیلم فیلمی با صحنههای بهیادماندنی و استادانه است. قسمت آخر این فیلم معروفترین صحنه آن است. اوهارا درحالیکه قرصهای خوابآور زیادی خورده است در یک چرخوفلک رها میشود و اوج فیلم صحنه تیراندازی در راهرویی پر از آیینه است. این یک روش خاص و سرگیجهآور برای پایان یک فیلم است که استعداد ولز برای خلق صحنههای خاص را بهخوبی نشان میدهد. علاوه بر این یک سکانس دادگاه خندهدار و یک صحنه عاشقانه عجیب در زیر یک آکواریم پر از موجودات دریایی عظیم هم در فیلم هست.
سرتاسر این فیلم همینقدر شگفتانگیز نیست. اینکه کاراکتر ولز ایرلندی باشد آنهم با لهجهای به اندازه بازی چارلتون هستون Charlton Heston در نقشی مکزیکی در «نشانی از شر» بود آزاردهنده بود. علاوه بر اینها نیمه اول فیلم به نظر من نسبت به بقیه آن ضعیفتر بود. چیزی که من راجع به نیمه اول آن دوست داشتم حس ناراحتی بود که در حینی که اوهارا متوجه اطراف میشد و محتاط با قضایا برخورد میکرد، القا میشد و این در حالی بود که نسبت به سقوط خودش بیمهابا بود. نیمه اول این فیلم بیشتر به یک فیلم هیجانانگیز روانشناسه میخورد درحالیکه در ادامه فیلم پیچیدگیهای داستان خودشان را نشان میدادند. افراد زیادی در مورد اینکه داستان فیلم هر چه جلو میرود، خیلی منطقی به نظر نمیآید گفتهاند و من با این نظر موافقم، اما از این داستان درهمپیچیدهای که درنهایت به وجود آمد لذت بردم.درکل فیلم عجیبی است. در طول مدت کوتاه فیلم چند صحنه فوقالعاده وجود دارد و صحنههای زیادی که از آنها لذت ببرید اما انسجام هنرمندانهای و یا آن قدرت که در فیلم ژانر نوآر او «نشانی از شر» بود در آن دیده نمیشود، به همین خاطر من همیشه از این فیلم ناامید میشوم. طرفداران ژانر فیلم نوآر، اگر تابهحال آن را ندیدهاند، حتماً باید تماشایش کنند و طرفداران این کارگردان از دیدن نشانههای نبوغش، بدون هیچ تصرفی از سمت استودیو، لذت خواهند برد.
Post Views:
5