عباس عبدی فعال سیاسی اصلاح طلب که معتقد است باید در مورد حصر فارغ از مباحث 88 گفت وگو کرد، در مورد وضعیت حصر گفته است: « از موضع اصلاحطلبی معتقدم مهمترین مسالۀ سیاسی اصلاح طلبان باید حلِ مسالۀ حصر باشد. علتش هم این است که حصر یک نمادی بوده از یک موقعیتی که در گذشته پیش آمده و به یک شکافِ قابل توجهی میان آنها و حکومت منجر شده است و وجود همین شکاف اساساً رفتار اصلاحطلبانه را با اختلال مواجه کرده است. با وجودِ چنین شکافی خیلی نمیتوانند به یک سیاستِ اصلاحطلبانه عمل کنند و جلو بروند».
وی با بیان اینکه « این مساله چندان آن طور که باید و شاید، و به معنای دقیق در دستور کار اصلاحطلبان قرار نگرفت» گفت: « انتظارشان این بود که دولت این کار را کند. در حالی که به نظر من دولت یا آقای روحانی فارغ از اینکه اصلاً دوست داشته باشد یا دوست نداشته باشد، توان این کار را ندارد. اینکه وی رئیس شورایعالی امنیت ملی است، فرعِ بر مساله است. اصلاً یک بحث شکلی نیست که نامهای نوشته شود و بخواهد که شرایط تغییر پیدا کند. بحث این است که یک مجموعهای باید ارتباط خود با سیستم را روشن کنند و بعد براساس آن روش عمل کند. نیازی هم به عذرخواهی و توبه طرفین نیست. وقتی بر آن اساس عمل میکنند، آن موقع منطقاً باید پاسخ مثبتی هم بگیرند».
ادامه حصر به نفع کشور نیست
این فعال سیاسی اصلاح طلب توضیح می دهد که از نگاه یک تحلیلگر ناظر معتقد است از سال 92 کم کم معلوم شد که ادامه حصر به نفع کشور نیست. وی افزود: « این بدان معنا نیست که هیچ کدام از دو طرف تقصیر ندارند یا مثلاً میتوانند فوری آن را جمع کنند. طرفین باید به این درک برسند که ادامۀ این وضعیت نفعی برای آنها ندارد. علتش هم این است، عاملی که موجب حصر شده از بین رفته است.برای اینکه من میان حصر به عنوان یک اقدام پیشگیرانه و حصر به عنوان یک عملِ مجازاتی، کاملاً تمایز قائلم. اگر یک اقدام مجازاتی است، اقدام مجازاتی بدونِ رسیدگی دادگاهی امکانپذیر نیست. هیچ کس در این مملکت این ادعا را نمیکند. حتی اگر بدترین آدمها هم باشند، اصلا بدون دادگاه امکان ندارد که مجازات انجام شود. اما بدون دادگاه ممکن است بتوان از طریق شورایعالی امنیت ملی یا موارد دیگری، اقدامات پیشگیرانهای انجام داد. ... این اقدامات همیشه مبتنی بر یک مقدماتی است، یعنی اگر آن مقدمات منتفی شود، آن پیشگیری هم عملاً منتفی شده است. در حالی که در مجازات چنین شرطی را نداریم. معتقدم حتی اگر سال 89 حصر براساس اهداف پیشگیرانهای انجام شده باشد، آن اهداف به طور قطع بعد از سال 92 تضعیف شده و از سال 96 به بعد موضوعیتی ندارد. بنابراین چون عاملی که سبب حصر شده است، دیگر وجود ندارد، خود حصر بیمعنا است».
عبدی با اشاره به اینکه هنوز هم نمی توان حصر را صفر و یکی حل کرد، گفت: «حصر را می توان در یک فرآیند کوتاه مدت از بین برد. ... ابتدا ممکن است خانواده هایشان بیشتر و راحتتر به دیدارشان بروند یا کمکم یکسری از دوستان و نزدیکان آنها بروند و خود این می تواند یک تجربۀ کاملاً روشنی باشد برای اینکه نشان دهد آن عاملِ پیشگیری منتفی شده یا منتفی نشده است».
وی بدترین اثر تدام حصر را در این دانست که اجازه نمیدهد به اتفاقات سال 88 فارغ از حصر، نگاه شود.
اصلاح طلبان در بازی احمدی نژاد افتادند
عبدی در پاسخ به اینکه اگر دادگاهی صورت گیرد چه کسانی نتیجه دادگاه را می پذیرند، گفت: « از نظر من هر اتفاقی میافتد، بیفتد ولی اصلاً دادگاه هیچ موضوعی را حل نمی کند. واقعیت این است که نمیشود مسائلِ سیاسی را از طریق قضایی حل کرد، مسائل سیاسی راه حل های سیاسی دارد».
عبدی در ادامه گفت: «اعتقاد من این بود که نباید با هدف تغییر احمدینژاد وارد انتخابات 88 شد چراکه این اقدام جز به بحران و بن بست، ما را به جایی دیگری نمیرساند. این اقدام جز اینکه نه تنها اصلاحطلبان، بلکه کل اصلاحطلبی را با بنبست مواجه کند، چیزی نداشت. ... به نظرم آن رویداها یک بازی بود که آن طرف یعنی جناح احمدینژاد طراحی کرد و اصلاحطلبان هم در این بازی افتادند و معتقدم رهبری هم به هیچوجه این مساله را دوست نداشت. اکنون هم این مسائل را نمیگویم. من فردای آن مناظره 13 خرداد، در کردستان سخنرانی داشتم. عین همین قضیه را گفتم. در واقع سیستم آنها (احمدینژاد) این بازی را طراحی کردند و اصلاحطلبان هم وارد آن شدند و کل این بازی شکل گرفت».
وی در پاسخ به اینکه « آیا اصلاحطلبان حاضر هستند تضمین بدهند که این آقایان در صورت رفع حصر اتفاقات سابق را تکرار نمیکنند؟» گفت: « تضمین به نظرم حرف درستی نیست ... در مسالۀ سیاسی، تضمین «قدرت» است ... اگر امروز هم یک نفر چنین تضمینی بدهد و فردا نشد، میخواهید با آن فرد چه کنید؟ وثیقه که نیست که به اجرا بگذارید».
همه از گذشته درس گرفتند
این فعال سیاسی اصلاح طلب در ادامه گفت وگو توضیح می دهد که بهتر اگر احمدی نژاد بدون اتفاقات 88 رئیس جمهور می ماند، خسارات کمتری به کشور وارد می شد. او گفت: « من از اینکه احمدینژاد رئیسجمهور این مملکت بود از خودم خجالت میکشیدم، که ما به کجا رسیدیم که چنین اتفاقی افتاد؟! اما با همۀ این حرفها معتقد بودم سال 88 نباید علیه او به این شکل وارد میشدند تا او را کنار بزنند. برای اینکه میدانستم این اتفاق نمیافتد نه اینکه از آن سیاستها راضی بودم. به دلایل متعدد معتقدم امکان سیاسی و اجتماعی کنارگذاشتن او نبود ... اما معتقد بودم مهندس موسوی که هیچگاه حاضر نبود به صحنه انتخابات بیاید و سال 88 با انگیزۀ درستی آمد، نمیتواند احمدینژاد را کنار بگذارد. البته اعتراض من تنها به ادامه آمدن آقای موسوی نیست حتی به آمدن آقای خاتمی هم اعتراض داشتم و معتقد بودم اینها در مملکت بحرانسازی میکند ولو اینکه آنها نخواهند چنین اتفاق بیفتد».
عده ای نمی خواهد مساله حل شود
عبدی در ادامه گفته است « قبل از اینکه کسی با موسوی و کروبی صحبت کند، عدهای پیگیر بودند. من خبرِ ریز آن را دارم. پیگیر بودند که اجازه داده شود کمکم با آنها ملاقات شود و دوستان نزدیک به دیدارشان بروند اما راه نمیدهند. اصلاً یک عدهای در آن طرف نمی خواهند مساله حل شود. یعنی فکر میکنند اگر حل شود، آنها بیکار میشوند. اینطوری نباید باشد. باید صحبت کرد. آنها هم مثل همه افراد به محیط خود نگاه می کنند و متناسب آن پاسخ میدهند».
وی در پاسخ به این گمانه که اگر همه اصلاح طلبان درس نگرفته باشند و با مخدوش شدن فضا یک باره بیایند وسط معرکه، گفت: « اصلاً فرض کنید اینطوری باشد. تداوم حصر که این را بدتر میکند. ... مشکل حکومت ایران این است که اصلاً با اپوزیسیون ارتباط ندارد. الان آقایان کروبی، موسوی و خانم رهنورد 7 سال است که در حصر هستند، چند نفر از حکومت رفتند با آنها صحبت کنند که شما به این دلایل این وضعیت را دارید و تا این زمان اینگونه ادامه پیدا میکند و شرط رفع حصر هم این است؟ آنان یا میپذیرند یا نمیپذیرند. اصلاً حکومت صحبت نمیکند. نمی دانم در این شرایط چه اتفاقی پیش می آید! وقتی دوطرف صحبت نکنند آن زمان ذهنیتهای منفی نسبت به هم پیدا میکنند و چیز وحشتناکی میشود. در حالیکه راه حل وجود دارد. آدمها حتی وقتی میخواهند با هم دعوا کنند، صحبتشان را میکنند».
مصاحبه کننده اقداماتی مثل اعتصاب غذای آقای کروبی را بازگشت به فضای 88 تعبیر می کند اما عبدی می گوید: « آقای کروبی واقعا در این قضیه حق دارد. آقای کروبی قبلاً در یک طبقه مسکونی بودند و در یک طبقه هم ماموران بودند، چیز خاصی هم نداشت اما الان ساختمان غیرآپارتمانی است و حضور نگهبان در خانه آن هم در شرایطی که وی روحانی است، بیمعناست. به همین دلیل باید رعایت کرد. نمی دانم چرا به این مسائل توجه نمیکنند.خوب ایشان پیر است، کمردرد گرفته، نتوانسته تکان بخورد، هر کسی هم بود عصبانی میشد و باید یک کاری میکرد. این رفتارها با ایشان درست نیست. میخواهید مجازات کنید، دادگاه بگذارید انجام دهید. این حصر است و فقط محدودیت های ارتباطی دارد دیگر هیچ مشکل دیگری نباید برای او ایجاد شود».
29216