سرویس فرهنگ و هنر مشرق- توماس جفری هَنکس هنرپیشه، کمدین، کارگردان، دوبلور و نویسندهٔ آمریکایی است. هنکس در طول سالهای فعالیت خود تا به امروز نامزد دریافت و برنده چندین جایزه بزرگ بینالمللی شده که از این جمله میتوان به یک گولدن گلوب، اسکار، جایزه انجمن بازیگران فیلم و جایزه انتخاب مردمی بخاطر نقشآفرینیاش در فیلم فارست گامپ اشاره نمود. در اداه این گزارش به فیلم های مهم این بازیگر سرشناس خواهیم پرداخت.
*1988 آدم بزرگ
هشت سال از اولین فیلمی که تام هنکس
بازی کرده بود میگذشت، اما هنوز بخت آن چنان که یک شبه به در خانهی بازیگران
هالیوودی میآید، سراغش نیامده بود. تا این که پنی مارشال برای بازی در آدم بزرگ
سراغ هنکس رفت. فیلمی فانتزی-کمدی دربارهی پسری دوازده ساله که در یک کارناوال از
ماشین آرزو میخواهد بزرگ شود. صبح روز بعد که پسر از خواب بیدار میشود تبدیل به
مرد 35 سالهای شده است. بازی هنکس و معصومیتی که به عنوان یک پسر بچهی سی و چند
ساله در نقشش داشت نظر خیلی از منتقدان را به خودش جلب کرد، بابتش نامزد بهترین
بازیگر مرد اسکار شد. جایزهی گلدن گلوب را به خانه برد و جای پایش در هالیووود
محکمتر شد.
*1993 فیلادلفیا
فیلادلفیا یکی از اولین فیلمهای
هالیوودی بود که موضوعش به طور مستقیم دربارهی ایدز بود. ساختار فیلم هیچ کلیشهسازیای
نمیکرد و از شعارهای مرسوم این دست فیلمها هم بسیار فاصله داشت. در آن سالها
فیلادلفیا به دلیل موضوعش و تأثیری که روی تماشاگر میگذاشت بسیار مورد توجه قرار
گرفت. تام هنکس در این فیلم نقش اندرو بکت را داشت و به خاطرش اولین جایزهی
اسکارش را گرفت.
*1994 فارست گامپ
بدشانسی فرانک درابونت این بود که
رهایی از شاوشنک را درست در سالی ساخت که رابرت زمه کیس فارست گامپ را کارگردانی و
تام هنکس هم در آن بازی کرد. فارست گامپ اجازه نداد هیچ جایزهی مهمی در آن سال از
زیر دستش در برود. تام هنکس در نقش مرد عقب ماندهی ذهنی همین طور که روی نیمکت
نشسته همزمان با تعریف خاطرات کودکی تا
میان سالیاش، تاریخ معاصر آمریکا را هم برای تماشاگران مرور میکند. فارست گامپ
برندهی شش جایزهی اسکار از جمله بهترین بازیگر نقش اول مرد و بهترین کارگردانی
شد و در مجموع بیش از چهل جایزهی سینمایی از آن تام هنکس و عوامل فیلم کرد.
*1998 نجات سرباز رایان
تام هنکس برای بازی در این فیلم برای
چهارمین بار نامزد اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد شد، اما در نهایت مجسمهی
طلایی اسکار را به رقیبش روبرتو بنینی برای بازی در زندگی زیباست واگذار کرد. اما
هشت سال بعد از بازی دراین فیلم یگان ویژهی ارتش آمریکا برای اولین بار، و البته
تا به امروز آخرین بار، نشان افتخاری عضویت در یگان رنجر ارتش را به تام هنکس برای
بازی در نجات سرباز رایان اعطا کرد. موفقیت تجاری نجات سرباز رایان باعث شد تا
ژانر فیلمهای جنگی بعد از بیشتر از یک دهه بار دیگر احیا شود و تهیهکنندهها را
دوباره به ساختن فیلمهایی در این ژانر ترغیب کند.
*2000 جدا افتاده
تام هنکس در جدا افتاده ایفاگر نقشی
بود که بار دیگر نظر اهالی آکادمی را به خودش جلب کرد و باعث شد تا نامزد بهترین
بازیگر نقش اول مرد شود. اما بازی راسل کرو در گلادیاتور این قدر چشم گیر بود که
از همهی رقیبانش جلو بزند و به مجسمهی اسکار بهترین بازیگر مرد آن سال را به
خانه ببرد. تام هنکس برای بازی در این فیلم علاوه بر کلاسهای فشردهی ورزشی و
بدنسازی با یک رژیم غذایی سخت نزدیک 25 کیلوگرم از وزنش را کم کرد تا چهرهی واقعیتری
از مردی تنها و سرگردان در یک جزیرهی دور افتاده نشان دهد.
*2002 جادهای به پردیشن
از سال 2000 به بعد کمتر نقشی بود که
تام هنکس بازی کند و منتقدان سینمایی را به وجد بیاورد. از این سال به بعد بیشتر
بازی بازیگرانی که در کنار او در فیلمها بازی میکردند مورد توجه قرار میگرفت.
درست مانند همین فیلم که پل نیومن نامزد دریافت جایزهی اسکار شد و جایزهی گلدن
گلوب را از آن خودش کرد. هنکس در جادهای به پردیشن نقش میشل سالیوان، قاتل یک
گروه مافیایی آمریکایی را بازی میکند قاتلی که در نهایت برای فرار از دست هم
گروهیهایش آوارهی کوچه و خیابان میشود.
*2004 قاتلین پیرزن
برادران کوئن برای ساخت نسخهی تازهای
از قاتلین پیرزن سراغ تام هنکس رفتند تا نقش پروفسور دور را در فیلمشان بازی کند.
پروفسوری که هر چند به نام اجارهای اتاق و تمرین گروه موسیقی وارد خانهی پیرزنی
میشود، اما هدف اصلی او و گروهش حفر تونل و سرقت از کازینوی نزدیک خانه است.
قاتلین پیرزن اولین و تنها همکاری برادران کوئن با این چهرهی محبوب و محجوب
هالیوود بود و البته خلییها را بابت توانایی تام هنکس در اجرای نقشی که خیانت و
طنازی را با هم داشت غافلگیر کرد.
*2004 ترمینال
ترمینال ششمین همکاری تام هنکس و
استیون اسپیلبرگ بود. در این فیلم هنکس نقش مردی سرخوشی را بازی میکند که از
کشوری با نام عجیب و غریب کار کوژیا در فرودگاه جان اف.کندی برای انجام یک سری
معاملات تجاری در آمریکا پیاده میشود. اما نه اجازهی خروج از فرودگاه به او داده
میشود و نه به دلیل شروع جنگ در کشورش میتواند به آنجا برگردد. در بازی و
کاراکتر تام هنکس-که در این فیلم وجهی رمانتیک و عاشقانه هم دارد-مانند زمان بازی
در فارست گامپ، معصومیتی وجود دارد که تماشاچی را با خود همراه میکند.
*2015 پل جاسوسها
تام هنکس با پل جاسوسها بعد از چند
سال به نقطهی اوج برگشت. به جایگاهی که هم مورد توجه منتقدان قرار بگیرد و بازیاش
تحسین شود و هم مخاطبان عادی را سرگرم کند. برگ برندهی هنکس در این درام تاریخی
بازگشت به نقشهای موفقش بود. نقشهایی که در آنها آدم جذابی به نظر میرسید که
گرفتار دردسر غیرمنتظرهای میشد و باید در بدترین شرایط بهترین تصمیم را میگرفت.
هنکس در دل فضای تیره و تار سالهای جنگ جهانی دوم حس و حالی طنز آمیز هم به برخی
سکانسهای فیلم بخشیده و نقش آدمی را که اشتباهی در موقعیتی ناآشنا قرار گرفته به
نقشی به یادماندی تبدیل کرده است.