ماهان شبکه ایرانیان

نگرش مذاهب اسلامی به مسئله مهدویت

بی تردید از مشترک ترین مباحث دینی در میان ادیان و در میان فرقه های مختلف اسلامی، اعتقاد به آمدن مصلح در انتهاء تاریخ است

نگرش مذاهب اسلامی به مسئله مهدویت
بی تردید از مشترک ترین مباحث دینی در میان ادیان و در میان فرقه های مختلف اسلامی، اعتقاد به آمدن مصلح در انتهاء تاریخ است. اگر اختلافات و ویژگی های جزئی کنار گذارده شود، خواهیم دید، آن مصلحی که توصیف گردیده و خصوصیاتش بیان شده، فرد خاصی است. چگونه می توان پذیرفت که ادیان و مذاهب درباره یک دوره شکوفا و طولانی سخن بگویند و درباره خوشبختی و عدالت آن زمان قلم فرسایی کنند، اما این مرحله از حیات بشریت نسبت به هر دین متفاوت باشد. طبیعی است که خداوند و انبیاء از یک مسئله خاص سخن گفته اند و همه رسولان به جهت وحیانی بودن سخنانشان، فرد مشخصی را منظور داشته اند و به زبان خود او را توصیف نموده اند هر چند که با گذشت زمان و ایجاد ناخالصی و تحریف در ادیان، چهره این فرد خاص مغشوش و ناشفاف گشته است اما انسان با بررسی تطبیقی و نگاه به شواهد می تواند به این نکته پی ببرد که فرد خاصی مورد توجه همه ادیان بوده است.
همچنین نباید تصور شود، اعتقاد به حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و زندگی ایده آل که با آمدن آن حضرت وعده داده شده، اختصاص به یک فرقه از مسلمین دارد. اگر به منابع روایی و مستندات معتبر اهل سنت و شیعه رجوع شود، مشخص می گردد که اعتقاد به مهدویت به همان میزان که در میان شیعه از جایگاه ویژه ای برخوردار است، در میان اهل سنت نیز چنین می باشد.
در میان اندیشمندان اهل سنت بیش از 50 کتاب مستقل درباره حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نوشته شده که به بیان شخصیت آن حضرت، علائم ظهور و ویژگی های پس از ظهور می پردازند مانند کتاب «البیان فی اخبار صاحب الزمان» اثر الحافظ أبی عبدالله محمد بن یوسف گنجی شافعی (وفات 658 هـ. ق)، کتاب «الفِتَن» اثر ابن حمّاد المروزی (تولد 226 هـ. ق) کتاب «السنن الواردة» اثر امام أبی عَمرو عثمان بن سعید الدانی (وفات 444 هـ.ق)، کتاب «عقد الدرر فی أخبار المنتظر» اثر یوسف الشافعی السلمی (قرن 7 هـ. ق) و کتابهای فراوان دیگری که در کتابنامه های مهدویت آمده است. البته این کتابها جدای از بابهایی است که درباره حضرت مهدی (عجل الله تعالی و فرجه الشریف) در کتابهای حدیث آمده است. این تعداد کتاب درباره حضرت مهدی (عجل الله تعالی و فرجه الشریف) در میان شیعیان به بیش از هزار جلد می رسد که در کتابشناسی توصیفی اسامی آنها ذکر گردیده است.(1)
در تمامی این کتابها، احادیث زیادی از پیامبر مورد استناد قرار گرفته که بیانگر آمدن فردی به نام «مهدی» (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است و حتی تصریح شده که وی از فرزندان فاطمه (علیها السلام) است. به عنوان مثال در سنن ابی داوود ام سلمه حدیثی را از پیامبر نقل کرده است که ایشان فرمود: «المهدی من عترتی من ولد فاطمة» (2) مهدی از فرزندان حضرت فاطمه است. و یا در حدیث دیگری از پیامبر به نقل از سنن ابن ماجه آمده است که می فرماید: «المهدی مِنّا اهل البیت یُصلِحُهُ الله فی لیلة» (3) مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از میان ما اهل بیت است که خداوند شرایط ظهورش را در یک شب فراهم می سازد یا در حدیثی دیگر به نقل از أنس بن مالک ذکر شده است که پیامبر فرمود: «نحن وُلد عبدالمطلب سعادة اهل الجنة أنا و حمزه و علی و جعفر و الحسن و الحسین و المهدی» (4) ما فرزندان عبدالمطلب سروران بهشت هستیم یعنی من حمزه، علی (علیه السلام)، جعفر (علیه السلام)، حسن (علیه السلام)، حسین (علیه السلام)، و مهدی (عجل الله تعالی و فرجه الشریف).
به جهت کثرت روایات مأثور از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، غالب علماء اهل سنت، مسئله مهدویت و تحقق حکومت ایشان را قبل از بوجود آمدن قیامت، قبول نموده اند و اگرچه بعضی از اندیشمندان اهل سنت حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را فرزند امام حسن عسگری ندانسته و می گویند، هنوز متولد نشده اما آنان هم به آمدن حضرت یقین دارند و در باب «اشراط الساعة» [علائم قیامت] به مسائلی اشاره دارند که مورد قبول همه فرقه های اسلامی است: مانند: خروج دجّال، آمدن سفیانی، به زمین آمدن عیسی (علیه السلام)، ظهور حضرت مهدی هر چند از عمر دنیا یک روز باقی مانده باشد، زیاد شدن هرج و مرج و بلایای طبیعی، بی نیازی مالی مردم، انفاق حضرت و امثال آن.

«نگرش اندیشمندان اهل سنت پیرامون مهدویت»

به جهت کثرت روایات موجود در منابع حدیثی، اکثر عالمان اهل سنت مسئله مهدویت را پذیرفته اند و حتی در این باره کتاب نوشته اند؛ دانشمندان اهل سنت وقتی می بینند، محدّثان بزرگی مانند: ابوداود سجستانی، ابوعیسی ترمذی، بخاری جعفی، ابن ماجه، حافظ طبرانی، ابویَعلی، بَزّاز، امام احمد حنبل و قشیری نیشابوری، احادیث صحیح را درباره علائم آخر الزمان و مهدویت گرد آورده اند و به آن وفادارند، از این رو نتوانسته اند به راحتی مسئله مذکور را نادیده گرفته و آن را نپذیرند. هر چند اهل سنت در جزئیات مسئله با شیعه اختلاف دارند، اما در اصل مسئله مهدویت با یکدیگر توافق دارند. به تعبیر مؤلف کتاب «کفایة المُوَحّدین» احادیث نقل شده پیرامون مسئله از جانب شیعه و سنی به قدری زیاد است که مسئله مهدویت را همچون مسئله «غدیر خم» به حد تواتر می رساند، (5) به طوری که پاره ای از اندیشمندان، مبحث مهدویت را نه یک بحث مذهبی و متعلق به یک فرقه، بلکه یک بحث اسلامی می دانند که اعتقاد به این موضوع اختصاص به مذهب خاصی ندارد و همه مذاهب به آن وفادار هستند.
علاءالدین علی متقی هندی، اندیشمند اهل سنت در کتاب «البرهان فی علامات مهدی آخرالزمان» فتوای مفتیان چهار مذهب را که در پاسخ به پرسشی بیان نموده اند، ذکر کرده است. این فتاوی بدین جهت بوده که در حدود سالهای 890 تا 910 هـ. ق در هند، کسی ادعای مهدویت می کند، که در مدت حیات خویش پیروانی می یابد؛ از این رو مسلمانان از عالمان و مفتیان بزرگ مکه مکّرمه در این باره استفتاء می کنند و آن علماء جملگی ادعای این فرد را تکذیب می کنند و معتقدند علائم و ویژگیهای امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) با این فرد سازگار نیست؛ امّا همه آنان در پاسخ به پرسش مذکور، اصل مسئله یعنی مهدویت را تأیید می کنند و اعتقاد به آن را اظهار می دارند. فتوی دهندگان عبارتند از: ابن حَجَر هَیتمی مفتی مذهب شافعی، ابوالسرور حَنَفی مفتی مذهب حَنفی، محمد بن محمد خطابی مفتی مذهب مالکی، و یحیی بن محمد حَنبلی. تمام این بزرگان اهل سنت در جوابیه خود مسئله مهدویت را همراه با علائم خاصی که در روایات ذکر شده، پذیرفته اند و گوشزد نموده اند که آن مدعی هندی و یا هر فرد دیگری اگر آن علائم را نداشته باشد، دروغگوست. ابن حَجَر هَیتَمی مفتی مذهب شافعی که از جمله فتوا دهندگان و مؤلف کتاب معروف «القول المختصر فی علامات المهدی المنتظر» است، در نامه خود می گوید: «من آن علامات ظهور مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را در کتابی جداگانه نوشته ام... . در آن کتاب حدود 100 علامت برشمرده ام که همه از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و اصحاب پیامبر و تابعین روایت شده است... . این مطالب همه نشان می دهد که آن (فرد هندی)... مهدی موعود نیست».(6)
همچنین ابوالسرور حنفی مفتی مذهب حنفی درباره اعتقاد خویش به مهدویت می گوید: «احادیث و سنن همه می گوید که مهدی موعود (رضی الله عنه) که در آخرالزمان خروج می کند، همراه عیسی (علیه السلام) خروج می کند و با کمک عیسی (علیه السلام) دجال را می کشد و برای ظهور او، علامت هایی است» (7) همچنین محمد بن محمد خطابی مفتی مذهب مالکی می گوید: «... احادیث صحیح درباره صفات مهدی و چگونگی خروج او و حوادثی که پیش از ظهور او رخ می دهد، رسیده است...، همچنین در احادیث رسیده است که مهدی (علیه السلام) همه جهان را می گیرد» (8)؛ و یحیی بن محمد حنبلی مفتی مذهب حنبلی نیز درباره اعتقاد خود به امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می گوید: «.... پیامبر در این احادیث از ظهور مهدی در آخرالزمان خبر داده است و مقدمات ظهور و ویژگیهای شخصی مهدی (عجل الله تعالی و فرجه الشریف) و حوادث زمان ظهور را یاد کرده است.» (9)
در میان عالمان اهل سنت، از جمله کسانی که درباره امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) کتاب نوشته، و یا صریحاً اعتقاد خود را بیان نموده است، ابن کثیر دمشقی، ابن ابی الحدید مدائنی، جلال الدین سیوطی، عبدالحق دِهلَوی، محمد امین بغدادی، محمد عبده و احمد امین مصری هستند. احمد امین از اندیشمندان مصری درباره امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می گوید: «اهل سنت نیز به مهدی و مسئله مهدی یقیناً ایمان دارند» (10) و یا شیخ محمد عبده که از روشنفکران مصری شمرده می شود، می گوید: «خاص و عام می دانند که در اخبار و احادیث، ضمن شمردن علائم قیام قیامت، آمده است که مردی از اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) خروج می کند که نام او مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) (11)؛ همچنین جلال الدین سیوطی، که از دانشمندان برجسته اهل سنت است و دارای آثار زیادی است می گوید: «احمد حنبل و ابوعیسی ترمذی و حافظ سلیمان بن احمد طَبَرانی، همه با اسنادی که خود دارند روایت کرده اند از عبدالله بن حَرثِ زَیبدی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) که فرمود: مردمان از شرق زمین خروج کنند و مقدمات حکومت مهدی (عجل الله تعالی و فرجه الشریف) را فراهم سازند.» (12)
اندیشمندان اهل سنت در حوزه های متفاوت اسلامی، از امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) سخن گفته اند؛ شمس الدین ابن خلّکان مورخ بزرگ در وفیات الاعیان می گوید: «لقب معروف او حجّت است شیعه همورا مُنتَظَر، قائم و مهدی می داند. او در روز جمعه، نیمه ماه شعبان سال 255 متولد شد هنگام در گذشت پدر، عمر او پنج سال بود». (13)
در میان بزرگان صوفیه محیی الدین عربی نیز از امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) سخن گفته است و می گوید: «او از خاندان رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و از فرزندان فاطمه (علیها السلام) است، جدّ او حسین بن علی است، هم اسم رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) است و میان رکن و مقام با مردم بیعت می کند».(14) همچنین صدرالدین قونوی از بزرگان تصوف و شارحان عرفان محیی الدین در وصیت نامه خویش، ملاک صدق معارف را امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می داند و می گوید: «... و یاران و اصحاب خویش را وصیت می کنم که پس از من در مشکلات معارف ذوقی فرو نروند،... لذا سخنی از هیچ کس نپذیرند، مگر کسی از آنان که امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را درک کرده باشد؛ سلام مرا به او برساند و از او ــ آنچه از معارف را که بیان می کند ــ فراگیرد» (15)؛ همچنین قونوی صریحاً اعلام می کند که امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) صاحب خلافت مطلقه الهی و ختم ولایت مقیده مضاف به ولایت مطلقه محمدی است که پیامبر او را خلیفه خدا خوانده است، از این رو قونوی معتقد است که حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) خلیفه بی واسطه ی الهی است.(16)
به این ترتیب با نگاهی اجمالی به آثار بزرگان اهل سنت، از متکلمین، محدثین و فقهاء گرفته تا روشنفکران متأخر، محرز می گردد که اعتقاد به مهدویت در میان غالب اندیشمندان اهل سنت، امری مقبول و در کنار دیگر مباحث اعتقادی قرار گرفته است و اعتقاد به آن اختصاص به مذهب خاصی ندارد. علاوه بر آن، مخالفت فردی همچون ابن خلدون با مبحث مهدویت که موجب استناد پاره ای از روشنفکران همچون رشید رضا و اقبال لاهوری گردیده است، (17) در برابر تعداد زیاد اندیشمندان اهل سنت که معتقد به بحث مهدویت هستند، قابل اعتناء نیست و به اصل مسئله مهدویت لطمه ای نمی زند، مضافاً که ابن خلدون در زمینه حدیث شناسی مهدوی، شخصیت برجسته ای تلقی نمی گردد. وی در مقدمه خود موسوم به مقدمه ابن خلدون کوشش نموده است تا احادیث مهدویت را که در صحاح سته (اصلی ترین منابع حدیث اهل سنت) ذکر شده است، ضعیف اعلام کند و از این طریق خواسته تا وثاقت و اعتبار مسئله مهدویت را از جنبه روایی مخدوش اعلام کند. اما پاره ای از حدیث شناسان به اشکالات او پاسخ داده و سخنان او را مردود دانسته اند.

مهدویت در منابع حدیثی اهل سنت

در کتابهای حدیثی اهل سنّت مانند صحاح سته (کتابهای ششگانه حدیث) بخش هایی که در آنها بحث از حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ذکر شده، به شرح زیر است: 1ــ باب الفتن (آشوب و فتنه ها) 2ــ اشراط الساعة (علائم روز قیامت) 3ــ کتاب المهدی 4ــ الملاحم (آشوب های بزرگ). در ذیل این باب ها پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در احادیث زیادی پیشگوئی دورانی را نموده اند که با خواندن آنها، هر فردی به یقین می رسد که ظهور حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) امری بدیهی است. همچنین در این باب ها، عناوین و موضوعات کوچک تری به چشم می خورد که غالب آنها در کتابهای شیعه هم نقل شده است و در بسیاری از این احادیث صریحاً به اسم حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) اشاره گشته است، هر چند که اگر هم به اسم حضرت تصریح نمی شد باز به جهت مشخصات و علائم فراوانی که ذکر گردیده، تردیدی باقی نمی ماند که این قیام و نهضت همان چیزی است که قرنها، مسلمانان منتظر آن هستند و ذهن هیچ فرد منصفی به فرد دیگری انصراف پیدا نمی کند، به همین جهت در طول تاریخ اسلامی تمام مدعیان دروغین مذهبی که خود را پیام آور اصلاح و حکومت جهانی قلمداد می کردند، با عنوان «مهدی» خود را معرفی می نمودند. این امر بیانگر تواتری است که مسئله مهدویت در میان مسلمانان دارا می باشد. ما در اینجا به بررسی پاره ای از مهمترین کتابهای حدیثی مسلمانان پیرامون قیام حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می پردازیم:
1.کتاب سنن أبی داوود اثر امام ابوداوود سجستانی أزدی (202ــ 275 هـ. ق) از منابع ششگانه حدیث و مورد وثوق عالمان اهل سنت است. در مجلد چهارم آن بخشی تحت عنوان «کتاب المهدی» به چشم می خورد که در احادیثی از آن صریحاً درباره حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) سخن گفته شده است. در نخستین حدیث به نقل از جابر بن سَهُره از پیامبر نقل گردیده که می گوید از پیامبر شنیدم، فرمود: «پیوسته دین اسلام برپاست تا اینکه دوازده خلیفه بیایند و همه امت بر آنها اجتماع می کنند... و همه آنها از قریش می باشند» (18)
همچنین در حدیث دیگری از پیامبر نقل شده که فرمودند: «مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از میان ماست، دارای پیشانی بلند و بینی کشیده است، زمین را پس از آنکه پر از ظلم و ستم شده، از عدالت و برابری پر می سازد» (19)
از عناوین مهمی که در سنن ابی داوود به چشم می خورد، می توان از مبحث «ملاحم» یعنی آشوب ها، همچون آشوب روم، کشتار میان حبشی ها و ترک ها، درباره علامت های قیامت و آمدن دجال نام برد.
2.سنن ابن ماجه از دیگر کتابهای ششگانه حدیث، اثر الحافظ ابوعبدالله قزوینی ابن ماجه (207ــ 275 هـ. ق) است و در آن بخشی تحت عنوان «کتاب الفتن» موجود است که در آن چند بحث پیرامون قیام حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) وجود دارد که عبارتند از:
الف)اشراط الساعة (علائم قیامت): که در آن ویژگی های آخرالزمان و زیاد شدن قتل و جنایت، حلال شدن بسیاری از گناهان و خصوصیات دوران، بیان گردیده است. در واقع باید گفت هر جا بحث از علائم قیامت مطرح می گردد، همان خصوصیاتی ذکر می گردد که دوره قبل از ظهور حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) دارا می باشد، از این رو تحت عنوان علائم قیامت بحث از حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) عنوان می گردد. از جمله علائم قیامت یا ظهور حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می توان به آمدن دجال (20)، طلوع خورشید از مغرب (21) و زیاد شدن قتل و هرج و مرج (22)، اشاره نمود.
ب)باب خروج مهدی: در این بخش؛ احادیث به موارد زیر اشاره دارند، آمدن عده ای با پرچم سیاه از مشرق (23)، آمدن فردی از اهل بیت پیامبر که توصیه شده خود را به او برسانید هر چند که با گذشتن از روی برف باشد (24)، بخشیدن مال زیاد توسط حضرت مهدی به نیازمندان (25)، مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از میان اهل بیت و فرزند حضرت فاطمه است (26)، در حدیث 4088 از سنن ابن ماجه به نقل از پیامبر آمده است: «عده ای از مشرق می آیند که زمینه ساز حکومت و ظهور مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می باشند».(27)
ح)باب الملاحم: ملاحم به معنای فتنه ها و آشوب های بزرگ، سومین بخش از سنن ابن ماجه است که به بیان احادیث نبوی پیرامون قیام حضرت مهدی و علائم قبل از ظهور می پردازد و در آن به جریانهایی همچون، آمدن دجال و فتح قسطنطنیه (28) و جنگ با رومیان (29) و ترکان (30) اشاره گردیده است.
3.کتاب الجامع الصحیح اثر امام حافظ ابوعیسی ترمذی (متوفی 279 هـ. ق) مجموعه روایی دیگری از منابع ششگانه اهل سنت است. در این کتاب عناوین ذیل به چشم می خورد: باب اشراط الساعة (علائم قیامت) (31)، باب المهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) (32)، باد فرود آمدن عیسی (علیه السلام) (33)، باب دجال (34)، کشته شدن دجال توسط حضرت عیسی (علیه السلام) (35)، و موضوعات دیگری از این قبیل. ترمذی در «باب المهدی» حدیثی را از پیامبر نقل می کند که آن را حدیثی صحیح می داند: «مردی از اهل بیت من خواهد آمد که هم اسم من است و اگر از عمر دنیا فقط یک روز مانده باشد، خداوند آن روز را آنقدر طولانی می سازد تا او بیاید»
این حدیث که توسط شیعه و سنی نقل گردیده است، بیانگر حقیقت ظهور حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است و در جوامع حدیثی شیعه نیز به همین مضمون وجود دارد. در این باب، حدیث دیگری نیز از ترمذی نقل شده که کتاب الجامع الصحیح در پاورقی، فهرست کتابهایی از اهل سنت را که این حدیث در آنها آمده، ذکر نموده است. در این حدیث پیامبر می فرماید: «دنیا به پایان نمی رسد مگر آنکه مردی از اهل بیت من و هم اسم من بر عرب سیطره پیدا می کند» (36)
4 ــ 5.صحیح مسلم اثر امام ابوالحسن حجّاج قُشَیری نیشابوری (206ــ 261 هـ. ق) و صحیح بخاری اثر امام ابوعبدالله بخاری الجَعفی (متوفی 256 هـ. ق). از دیگر منابع روائی اهل سنت است که درباره مهدویت می توان به احادیث موجود در این دو کتاب استناد نمود. این دو کتاب در میان کتابهای ششگانه حدیث (صحاح سته) از مستندترین و قوی ترین کتابهای حدیث تلقی می گردد. در این دو اثر به اسم حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) تصریح نشده اما احادیث زیادی را در بخش «الفِتَن و اشراط الساعة» (فتنه ها، آشوب ها و علائم قیامت) پیرامون حوادث قبل از قیامت می بینیم که بیانگر دوره خاص قبل از ظهور مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می باشد. در کتابهای حدیثی دیگر مانند سنن ابن ماجه و سنن ابی داوود این احادیث همراه با بیان اسم حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است و در کنار آن، احادیثی پیرامون دجال، سفیانی، زیاد شدن هرج و مرج یا قتل، فرود آمدن عیسی (علیه السلام) وجود دارد اما در صحیح مسلم و صحیح بخاری به اسم حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) تصریح نشده است. البته این مسئله دارای اهمیت چندانی نیست زیرا وقتی انسان ویژگی های خاص این دوره را می خواند کافی است تا به منحصر به فرد بودن این دوره و اهمیت آن پی ببرد. به عنوان نمونه در صحیح مسلم با این مسائل مواجه می شویم: فرو رفتن سپاهی از شام در زمین (یُخسَفُ بهم) بیداء که میان مکه و مدینه است (37)، فرود آمدن فتنه و آشوب (38)، هلاک شدن عده ای به دست عده ای دیگر (39)، فتح قسطنطنیه، خروج دجال و فرود آمدن عیسی (علیه السلام) (40)، خارج شدن آتش از زمین حجاز (41)، ویژگی های دجال و کشته شدن او (42)، و نزدیک شدن قیامت.
در صحیح مسلم و بخاری به قدری روایات پیرامون مسئله زیاد است که انکار آنها بعید به نظر می رسد و با تطبیق و مقابله کردن احادیث موجود در این دو کتاب با دیگر کتابهای حدیث به نظر می رسد که اثبات ظهور حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به راحتی استخراج می شود. به عنوان نمونه در حدیثی از پیامبر نقل گردیده که هنگام آمدن دجال، مردی که از بهترین انسانها است در مقابل او می ایستد و دجال تلاش می کند او را بکشد اما موفق نمی گردد. در حدیث از این فرد نامی برده نشده اما ابواسحق، راوی کتاب مسلم از این شخص به حضرت خضر (علیه السلام) تعبیر کرده است.(43) اما ابوعبدالله حاکم نیشابوری (متوفی 405 هـ. ق) صاحب کتاب «المستدرک علی الصحیحین» که مجموعه ای از احادیث صحیح را که در صحیح مسلم و صحیح بخاری ذکر نشده در کتاب مذکور بیان می کند، در بحث اشراط الساعه (علائم قیامت) بابی را تحت عنوان «ذکر خروج المهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) (44)، ذکر می کند و در آن فردی را که اصلاح کننده دوره آخرالزمان است و در صحیح مسلم و صحیح بخاری برده نشده، حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) معرفی می کند. وی در خصوص حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، احادیث صحیحی از جمله این حدیث را نقل می کند: «آنگاه که پرچم های سیاه از جانب خراسان بیرون آمد و آن را مشاهده نمودید، به آن بپیوندید هر چند که چهار دست و پا از روی برف بگذارید زیرا جانشین خدا مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در میان آنها هست».(45)
6.مسند از احمد بن محمد بن حنبل از جمله منابع حدیثی است که دهها حدیث درباره ظهور حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در آن ذکر شده است و به جهت فراوانی احادیث در آن فقط جهت اثبات موضوع به چند حدیث اکتفا می شود، در حدیثی از پیامبر آمده است: «مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از میان امت من است عمر او کوتاه یا بلند باشد در هر حال 7 یا 8 و یا 9 سال زندگی می کند، زمین را از عدالت و برابری پر می سازد و از زمین گیاه و از آسمان باران فرستاده می شود» (46)، در حدیث دیگری پیامبر می فرماید: «شما را به مهدی بشارت می دهم که در میان امت من برانگیخته می شود آنگاه که مردم با یکدیگر اختلاف می کنند و زلزله زیاد می گردد» (47)، و در جای دیگر آمده است: «مهدی از میان ما اهل بیت است که خداوند کار او را در عرض یک شب اصلاح می کند».(48)
این احادیث در منابع روایی اهل سنت هر گونه ابهام را از ساحت حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می زداید و با توجه به این روایات، می توان مسئله مهدویت را در تفکر اهل سنت امری مقبول دانست به طوری که در غالب کتابهای نوشته شده درباره حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) توسط دانشمندان سنی به این احادیث استناد می گردد. به این خاطر از جنبه تاریخی، اعتقاد به حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در فکر اهل سنت تأثیر زیادی داشته و امری مقبول تلقی گردیده است.(49)
8.منابع حدیثی شیعه: پیروان مذهب شیعه که بخشی از مسلمین را تشکیل می دهند، مانند اهل سنت معتقد به وجود حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) هستند. آنان بر این باورند که حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) آخرین مصلح است که با آمدنش باطن ادیان تجلّی خواهد نمود. وی فرزند یازدهمین پیشوای آنان امام حسن عسگری (علیه السلام) است که به جهت ظلم و خفقان دوره ی عباسی از خردسالی در زندگی پنهانی بسر می برد و در دوره ی نخست از حیاتش افراد خاصی با ایشان در رابطه بوده اند که معروف به نواب اربعه هستند.
شیعه به مانند اهل سنت دارای چهار کتاب مهم حدیثی است که بر آنها تکیه بیشتری می کند و در میان آنها، کتاب اصول کافی دارای شأن و منزلت خاصی است.(50) در اصول کافی درباره ی حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) حدیثی از جابربن عبدالله انصاری نقل شده که وی می گوید: «به نزد حضرت فاطمه (علیها السلام) رفتم، دیدم در مقابل او لوحه ای است که در آن اسم جانشینان از فرزندان او قرار دارد که دوازده فرد را در آن شمردم که آخرین فرد، حضرت قائم [مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)] بود».(51)
همچنین شیخ صدوق که از محدّثان برجسته شیعی است حدیثی را از امام صادق (علیه السلام)، امام ششم شیعیان که گردآورنده فقه شیعه است، نقل می کنند که فرمودند: «نُه امام پس از حسین بن علی (علیه السلام) خواهند آمد که نهمین فرد آنها، حضرت قائم [مهدی (علیه السلام)] است».(52) علی (علیه السلام) نخستین امام شیعیان در چندین خطبه درباره آمدن مصلح سخن گفته است که بمنزله پیشگویی است و از ویژگی های این دوران یاد کرده است. از جمله در خطبه 138 از برکات وجودی حضرت مهدی (علیه السلام) اینچنین تعبیر می کند: «او [حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)] خواسته ها را تابع هدایت وحی می کند هنگامی که مردم هدایت را تابع هوس های خویش قرار می دهند. در حالی که [به نام تفسیر] نظریه های گوناگون خود را بر قرآن تحمیل می کنند، او نظریه ها و اندیشه ها را تابع قرآن می سازد» (53) تمامی ائمه معصومین از پیشوایان شیعه، درباره امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) سخنان در خور توجهی دارند و از عصر ظهور سخن گفته اند که این امر گویای قطعیت و اهمیتی است که مسئله مهدویت در فکر شیعه داشته است. امام باقر (علیه السلام) پیشوای پنجم شیعه می گوید: «قائم ما به هنگام رستاخیز خویش، نیروهای عقلانی توده ها را تمرکز دهد و خِرَدها و دریافتهای خلق را به کمال می رساند» (54) و یا در سخن دیگری امام باقر (علیه السلام) وضعیت مطلوب و ازدیاد رفاه و ایمان مردم را در عصر ظهور اینچنین ترسیم می کند: «در زمان مهدی، به همه شما حکمت و علم بیاموزند تا آنجا که زنان، در خانه ها، با کتاب خدا و سنت پیامبر قضاوت کنند».(55)
بخش زیادی از روایات در منابع شیعه اختصاص به ویژگی های دوره ی پس از ظهور دارد بر خلاف منابع اهل سنت که بیشتر روایات آنها به بیان ویژگی های قبل از ظهور می پردازند. از جمله در احادیث شیعه وارد شده است که مردم در عصر امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در رفاه کامل هستند، نیازمند و فقیر یافت نمی شود، علم و حکمت به اوج می رسد، نعمت های طبیعی از باران آسمان گرفته تا رشد گیاهان فزاینده است، تقوی و شفقت مردم نسبت به یکدیگر زیاد می گردد و مردم چنان در آرامش و دوستی با هم بسر می برند که هیچگاه قبل از ظهور تصور آن نمی شود. شکوفایی و ایده آل بودن دوره پس از ظهور در منابع شیعه، چنان خیره کننده و جذاب است، که هر خواننده ای را بر این وامی دارد تا برای ظهور امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) دعا کند زیرا تصور چنین جامعه آرمانی و لبریز از عدالت، سرخوشی، و خوشبختی از آرزوهای دیرینه توده مردم و تمامی اندیشمندان بوده است. در اینجا تفکر شیعه را به این سخن امیدوار کننده امام صادق (علیه السلام) به پایان می بریم: «سوگند به آن کس که دانه را در دل خاک شکافت و جان انسان را آفرید روزگاری برسد که کسی برای درهم و دینار خویش جایی نیاید به این علت که همه مردمان از فضل خدایی بی نیاز و مستغنی باشند».(56)
به این ترتیب با بررسی منابع اصلی روائی و اعتقادی اهل سنت و شیعه به این نتیجه می رسیم که اعتقاد به مهدویت و آمدن مصلح در انتهاء تاریخ، نه تنها فکری سطحی و ساختگی نیست بلکه دارای بنیان استوار و جزء اعتقادات اصلی هر مسلمان شمره می شود و در میان فرقه های مختلف اسلامی، یک اصل مشترک تلقی می گردد. اهمیت و کلان بودن این اعتقاد به قدری است که پیامبر برترین عمل مسلمان را انتظار معرفی می کند: «برترین عمل امت من انتظار فرج است».(57)

پی نوشت ها :

1.علی اکبر مهدی پور، کتابنامه حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، انتشارات الهادی، قم، س 1375.
2.سنن ابی داوود، ج 4، کتاب المهدی، حدیث 4284.
3.سنن ابن ماجه، کتاب الفتن، حدیث 4085.
4.سنن ابن ماجه، کتاب الفتن، حدیث 4087.
5.محمد رضا حکیمی، خورشید مغرب، چاپ هفدهم، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، س 1379، ص 80. (به نقل از کتاب: کفایة الموحّدین، تألیف سید اسماعیل عقیلی طبرسی، ج 3، فصل 12، مقاله نخست، صص 281ــ 297).
6.پیشین، ص 74.
7.پیشین، ص 75.
8.پیشین، ص 75.
9.پیشین، ص 76.
10.پیشین، ص 72.
11.پیشین، ص 72. (به نقل از تفسیر المنار، رشید رضا، ج 6، ص 57).
12.پیشین، ص 71.
13.پیشین، ص 19 (به نقل از: ابن خَلکان، وفیات الاعیان، مکتبه النهضه المصریه، مصر، ج 3، ص 316).
14.محیی الدین عربی، فتوحات مکیّة، چاپ حاج اسماعیل هدایتی، قم، ج 3، ص 430: «.... من عترة رسول الله (صلی آله علیه و آله و سلم) من ولد فاطمة جدّة الحسین بن علی بن ابیطالب (علیه السلام) یواطیء اسمه اسم رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) یبایع الناس بین الرکن و المقام...» در پاره ای از نسخه های جدید فتوحات مکیّه این سخن محیی الدین حذف شده است. اما نسخه مذکور در کتابخانه آیت الله گلپایگانی قم موجود است.
15.صدر الدین قونوی، فکوک، ترجمه محمد خواجوی، انتشارات مولی، تهران، س 1371، ص بیست و شش.
16.پیشین، ص 157. (فصّ هارونی)
17.یکی از روشنفکران معاصر ایرانی در سخنرانی خود پیرامون مسئله مهدویت، از کنار خیل عظیم اندیشمندان اهل سنت از جمله متکلمان، محدثان و فقیهان بزرگ که معتقد به مهدویت هستند، به راحتی گذشته و به سخن اقبال لاهوری که تحت تأثیر ابن خلدون است، استناد می کند. اقبال لاهوری از نادر اندیشمندان متأخراست که برای مردود دانستن مسئله مهدویت به سخنان ابن خلدون استناد می کند، در حالی که نظر ابن خلدون درباره مهدویت مخدوش است و به سخنان او در زمینه ضعیف بودن روایات مهدویت پاسخ داده شده است. اقبال از جمله کسانی است که در تئوری معروف خود پیرامون مسئله خاتمیت و بکارگیری عقل استقرائی و علوم تجربی پس از خاتمیت، مسئله مهدویت را با نظریه خود سازگار نمی بیند، از اینرو ناگزیر به مخالفت با احادیث مهدوی می پردازد. اما باید گفت در نفی مسئله مهدویت، مستند کردن سخن خویش به سخنان ابن خلدون و اقبال لاهوری مثل این می ماند که انسان به جهت عظمت و بزرگی شخصیت انیشتین در فیزیک، سخنان او را در غیر زمینه تخصصی اش همچون مذهب قابل اعتناء بداند و تصور کند که سخن او در این زمینه نیز باید دارای اعتبار و وثاقت علمی باشد، حال آنکه اندیشمندی که در یک حوزه صاحب نظر است، لزومی ندارد که در دیگر زمینه ها نیز دارای اعتبار علمی باشد، سخن هر کس را باید در زمینه پژوهشی خاص خود مورد توجه قرار داد و افرادی همچون ابن خلدون و اقبال لاهوری نیز در حوزه احادیث مهدوی هیچگاه از آن اهمیتی برخوردار نیستند که حدیث شناسان بزرگ اهل سنت دارا می باشند.
18.«لا یزال هذا الدین قائماً حتی یکون علیکم اثناعشر خلیفة کُلُّهم تجتمع علیه الأمّة... کلهم من قریش»، سنن أبی داود، ج 4، کتاب المهدی، حدیث 4279.
19.پیشین، حدیث 4485.
20.ابوعبدالله القزوینی، سنن ابن ماجه، تحقیق محمود نصّار، دارالکتب العلمیه، بیروت، س 1998، المجلد الرابع، کتاب الفتن، حدیث 4041.
21.پیشین، حدیث 4041.
22.پیشین، حدیث 4047.
23.پیشین، حدیث 4082.
24.پیشین، حدیث 4082.
25.پیشین، حدیث 4083 «المال یومئذ کدوس فیقوم الرجل فیقول: یا مهدی أعطنی فیقول: خذ».
26.پیشین، حدیث 4086 «المهدی من ولد فاطمة».
27.پیشین، حدیث 4088 «فیوطئون للمهدی، یعنی سلطانه».
28.پیشین، حدیث 4092.
29.پیشین، حدیث 4091.
30.پیشین، حدیث 4096.
31.ابوعیسی ترمذی، الجامع الصحیح، تحقیق ابراهیم عطوه عوض، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ج 4، باب 34، ص 491.
32.پیشین، ص 505.
33.پیشین، ص 506.
34.پیشین، ص 507.
35.پیشین، ص 515.
36.پیشین، باب 52، حدیث 2230 «لا تذهب الدنیا حتی یملک العربّ رجل من اهل بیتی یواطیء اسمه اسمی».
37.صحیح مسلم، ج 4، کتاب الفتن و اشراط الساعة، باب 2، حدیث 2882.
38.پیشین، باب 3، حدیث 2885.
39.پیشین، باب 5، حدیث 2889.
40.پیشین، باب 9، حدیث 2897.
41.پیشین، باب 14، حدیث 2902.
42.پیشین، باب 20ــ 25.
43.صحیح مسلم، کتاب الفتن و اشراط الساعة، باب 21، حدیث 2938.
44.المستدرک علی الصحیحن، ج 5، کتاب الفتن و الملاحم، باب 3487.
45.پیشین، باب 3528، حدیث 8578 «اذا رأیتم الرایات السود خرجت من قبل خراسان فأتوها و تَوحَبوا فانَّ فیها خلیفة الله المهدی».
46.احمدبن حنبل، مسند، دار صادر، بیروت، ج 3، ص 27.
47.پیشین، ص 37 و 52.
48.پیشین، ج 1، ص 84.
49.برای بررسی مجموعه احادیث اهل سنت پیرامون شخصیت حضرت مهدی رجوع شود به: «المعجم المفهرس لالفاظ الحدیث النبوی، آرنت یان ونسینک، مکتبه بریل، لیدن، س 1936، ج 7، ص 80» و کتاب «الامام المهدی عند اهل السنة، مهدی فقیه ایمانی، مطبعة الخیام، قم، س 1401 هـ. ق.
50.برای آشنایی با احادیث شیعه رجوع کنید به: معجم احادیث الامام المهدی، شیخ علی کورانی، 1 مؤسسه معارف الاسلامیه، قم، س 1411 هـ. ق.
51.اصول کافی، ج 2، کتاب الحجه، حدیث 1385. «دخلت علی فاطمه (علیها السلام) و بین یدیها لوح فیه اسماء الاوصیاء من وُلُدها فَعَدَدتُ اثنی عشر آخرهم القائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف)».
52.خصال، شیخ صدوق، تصحیح آیت الله کمره ای، انتشارات کتابچی، ص 249 «قال یکون تسعة ائمه بعد الحسین (علیه السلام) بن علی (علیه السلام) تاسعهم قائمهم (عجل الله تعالی فرجه الشریف)».
53.علی بن ابیطالب (علیه السلام)، نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، خطبه 138 «یعطف الَهوی علی المهدی اذا عطفوا الُهدی علی الهوی و یَعطِفُ الرَّایَ علی القرآن اذا اعَطَفُوا القرآن علی الرَّای» نهج البلاغه در موارد ذیل پیرامون حضرت مهدی (علیه السلام) سخن گفته است: خطبه 150/ 6 ــ10، خطبه 1/138، خطبه 23/182ــ 24، غریب کلام 1، خطبه 6/100، خطبه 113/192، حکمت 209، نامه 3/7، حکمت 147، خطبه 1/187، برای آگاهی بیشتر به فهرست موضوعی نهج البلاغه اثر محمد دشتی در انتهاء ترجمه نهج البلاغه، رجوع شود.
54.بحارالانوار، ج 52/ 336 «اذا قام قائمنا، وَضَعَ یَدَه علی رَؤوس العباد فَجَمُعَ به عقُولَهم و أکمَلَ به أخلاقَهم ــ أحلامَهم» به نقل از کتاب «در فجر ساحل» محمد حکیمی، ص 38.
55.بحار الانوار، ج 352/52 «.... و تُؤتون الحکمة فی زمانِه حتی أنَّ المَرأَةَ لَتَقضی فی بیتها بکتاب الله ــ تعالی ــ و سُنَّة رَسُوا الله (صلی الله علیه و آله و سلم)».
56.بحارالانوار، ج 146/51 «تواصلوا و تَبارَّوا و تراحَمُوا. فَوَالذّی خَلَقَه الحَبَّةَ و بَرءَ النَّسَمَةَ لَیَأتینَّ علیکم وَقتُ لایَجِدُ أَحدَکم لِدینارِ، و دِرهَم مَوضعاً یعنی لا یَجِدُ.. لِاِستغناءِ الناس جمیعاً بِفَضلِ الله».
57.«انتظارالفرج من اعظم الاعمال» بحارالانوار، ج 52، ص 123.

منبع: دکترین مهدویت
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان