هرازگاهی زمزمهای برای ایجاد یک گفتمان ملی به گوش می رسد که گاهی این موسوم از جهت راست می وزد و گاهی از سمت چپ اما پرسش اصلی این است که این اتفاق فرخنده باید در چه قالبی محقق شود و محل این گفت و گو کجاست؟آیا در قالب احزاب باید پیگیری کرد یا خارج از آن؟ قاعدتا منطق اقتضا می کند این مباحث از طریق احزاب و به واسطه چارچوب هایی که ما را به یک معیار و ملاک مشترک می رساند دنبال شود و طبیعتا محل آن خانه احزاب است اما فراموش نکنیم بحث احزاب و خانه احزاب برای تبادل افکار و آرا و نظرات جامعه است و هر حزب می تواند یک تفکر را نمایندگی کند که از این منظر جامعه ما با شرایط ایده آل فاصله زیادی دارد.
از آنجایی که احزاب در کشور ما شکل جدی ندارد و مردم نیز چندان گرایشی به احزاب نشان نمی دهند و مهمتر از همه اینکه کارکرد احزاب به فعالیت در بزنگاه های انتخابات ختم شده است به نظرم ایرادی ندارد که دو جریان مطرح کشور بتوانند در ابعاد مختلف و خارج از احزاب با یکدیگر گفت و گو کنند.
کشور و نظام ما با مشکلات و معضلاتی در زمینههای مختلف دست به گریبان است و به نظرم جای خالی یک گفتوگو در معنای واقعی کلمه احساس می شود.
وقتی جای خالی احزاب و لزوم یک گفتوگو ملی احساس می شود این سوال نیز در ذهن نقش می بندد که آیا می توان چارچوبی خارج از احزاب برای تحقق این امر متصور شد که در پاسخ باید گفت هرچند بهترین قالب احزاب است اما ما در مورد احزاب با مشکلات جدی مواجه هستیم لذا این روند می تواند از طریق سخنرانی ها و میتینگ ها و ... محقق شود.
ما احزاب قوی نداریم و احزاب موجود هم در این زمینه ها اقدام اساسی انجام نداده اند بنابراین بهترین کار این است که دو جریان سیاسی موجود که نظام آنها را به رسمیت شناخته است و هرکدام جمعیت قابل توجهی از مردم را پشت سر خود دارند در قالب گفت وگو ها،مناظره ها و سخنرانی ها تلاش کنند به یک وفاق برسند.
ما برای آنکه به آن مدینه فاضله برسیم باید مقداری آزمون و خطا کنیم و اینجا جایی است که اتفاقا ریسک بالایی ندارد و گفتوگو منطقی ترین منش برای رسیدن به یک وفاق است.
آنچه امروز منجر شده است تا بحث گفتمان ملی در کشور مطرح شود لزومی است که در جامعه احساس می شود؛زمانی نگاهی نابرابر برای حل اختلافات وجود داشت و حال این سوال مطرح می شود که آیا این نگاه تغییر کرده است؟ به نظر میرسد امروز شرایط بسیار فرق کرده و چند سالی است از مهمترین اتفاقی که منجر به ایجاد اختلاف شد گذشته و چندین انتخابات را پشت سر گذاشتیم مضاف بر آنکه اراده مردم بر حاکمیت مکشوف شده است و ما نمی توانیم خارج از اراده مردم آرایی را تحمیل کنیم بنابراین انچه مهم است به رسمیت شناختن نظر و رای مردم است لذا با توجه به این چند انتخاباتی که داشتیم چنین تلقی در سطح حاکمیت ایجاد شده است که باید واقعیتها را دید و به دنبال راه حل بود و باید این حقیقت را دریافت که با فرافکنی مشکلات حل نمی شود.
نکته دیگری که نمی توان آن را نادیده گرفت بحث حزبی شدن کشور است موضوعی که به قطعیت می توان از آن به عنوان یک آرمان یاد کرد، چراکه قالب حزب پیدا کردن در یک جامعه منجر به ایجاد نظم و تشکیل یک نظام اجتماعی می شود و این یکی از راه ها و ایده های مطلوب در جوامع امروزی است و در بسیاری از کشورهای پیشرفته نیز شاهد آن هستیم که وجود احزاب چگونه در سازمان دهی اجتماع و تفکرات اجتماعی نقش سازنده دارد بر این اساس در ایران هم ناچاریم به این سمت برویم و شاید این گفتو گوی ملی خارج از احزاب یک مقدمه ای باشد برای فراگیر کردن تفکرات حزبی در کشور.
گاهی خلاهای قانونی مهمترین مانع بر سر راه احزاب مطرح می شود اما به نظر من در این زمینه خلا قانونی نداریم و از مراجع ناظر بر عملکرد احزاب تا روند تشکیل حزب همه چیز دقیقا در قانون مشخص شده است؛ مشکلی که ما داریم در مورد مردم است که سابقه ذهنی خوبی نسبت به احزاب ندارند و دوم مشکلات حاکمیتی است به این معنا که در بین حاکمیت هنوز مسوولانی وجود دارند که اعتقادی به تاسیس احزاب قوی و ایجاد تفکر حزبی ندارند لذا ما باید تلاش کنیم از این موانع عبور کنیم.
**نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی
29216