در ایران باستان و بنا بر قوانین دورهی ساسانی، دختران خود همسر خویش را انتخاب میکردند. این امر در کشورهای همسایه ایران مانند نداشت. در شاهنامه زنان دلاور و خردمندی چون کتایون و تهمینه، همسر خویش را انتخاب کرده و برای یافتن همسر خود همهی مرزهای سیاسی و طبقاتی را زیر پا میگذارند. شاهنامه یک حماسه ملی است، اما تنها عشق است که در این اثر جاودانه، همهی مرزهای ملی و قومی را در مینوردد. همسر و مادر و محبوب بزرگترین پهلوانان شاهنامه ، همه از دیار بیگانه هستند.
هنگامی که سلطان ایران، بهرام گور از دختران یک مرد روستایی ساده درخواست ازدواج میکند؛ روستایی، پاسخ را به دختران خود وا میگذارد.
ایزد بانو آناهیتا، الههی آب و باران؛ ایزد بانو چیستا، الههی خرد و دانایی؛ ایزد بانو رام، الههی شادمانی و سیمرغ، بغبانوی بزرگ ایران است. و این همه نشان ارجمندی زن در نزد ایرانیان است.
زرتشت نیز در اوستا برای ازدواج و تشکیل خانواده منزلت والایی دیده است.
در یسنا آمده است: عروس و داماد! این کلمات را به شما میگویم: زندگی سرشار از شادی داشته باشید و به حقوق یکدیگر احترام بگذارید. بی گمان زندگی شیرینی خواهید داشت.
زرتشتیان که تعداد آنها در دنیا بیش از ٣00 هزار نفر و در ایران ٣0 هزار نفر میباشد پس از گذشت قرنها مراسم مربوط به ازدواج خود را نگه داشته و بنا بر باورهای دیرین خود رفتار میکنند. به این مراسم نگاه کنیم که چه اندازه زیبا هستند. این آداب انسانی و والا را پاس داریم. بسیاری از مردم یزد نیز در این مراسم با زرتشتیان یکی هستند.
مراسم ازدواج زرتشتیها خواستگاری
خواستگاری زردشتیان به این روش است که مادر و خواهر پسر در صورت تمایل خانواده دختر با چند نفر از بستگان نزدیک برای خواستگاری دختر میروند. در بیشتر مواقع خانواده پسر نامهای که در بارهی خواستگاری از سوی پسر به پدر دختر نوشته شده همراه خود میبرند. این نامه را بیشتر برای شگون روی کاغذ سبز رنگ و در پاکتی سبز میگذارند و با یک دستمال سبز و یک کله قند همراه با مقداری سنجد و آویشن به منزل دختر میبرند.
جواب نامه چند روز پس از آن از سوی خانواده دختر با همان روش به سرای پسر برده میشود. در این نامه پدر دختر، موافقت خود را بیان میدارد و به دنبال آن نامزدی آغاز میشود.
نامزدی
در روز نامزدی پسر همراه خانواده خود به خانه دختر میرود و همراه با بردن انگشتر نامزدی هدایایی (از قبیل کیف، کفش، پارچه ،سکه طلا) به دختر میدهد.دادن این هدایا همراه با مراسم ویژه ای است. در جلوی همه این هدایا دو لاله که در داخل هر کدام یک شمع روشن قرار دارد همراه آیینه،گلابپاش، یک کله قند و نقل با خود میبرند و پس از پیش کش کردن این هدایا از سوی پسر به دختر، آنان انگشتر نامزدی را در دست همدیگر میکنند.
چند روز پس از نامزدی،خویشان دختر نیز با دو لاله روشن و نقل و کله قند سبز پوش،گل، پارچه و هدایای دیگر به خانه پسر میروند و آنها را به خانواده پسر هدیه میکنند. در این دیدار، دختر همراه پدر و مادر وخویشان خود نمیرود زیرا این کار را گونه ای سبکی ازسوی دختر میدانند.
پسر میتواند بعد از انجام مراسم نامزدی به خانه دختر رفت و آمد کند .پس از مدتی،که به آمادگی دو خانواده بستگی دارد، روز عروسی را که باید روزی نیک و مبارک باشد برمی گزینند.
آداب و رسوم ازدواج, عروسی در یزد
عروسی
چند روز پیش از عروسی، عروس و داماد و خویشان بسیار نزدیک به خرید وسایل عروسی میروند. از سوی داماد لباس عروسی (کیف و کفش،چند قواره پارچه،طلا و لوازم آرایش…) و از سوی دختر لباس دامادی و هدایای دیگر ( کفش، پیراهن …) خریداری میشود. دو سه روز پیش از عروسی از سوی خویشان عروس جهیزیه را به خانهای که باید عروس و داماد با هم در آن زندگی کنند میبرند و خانه را خود تزیین و آماده میکنند.
هم چنین در این روز همراه با بر پا کردن جشن کوچکی، با نخی که از سوی خانواده دختر فرستاده شده رختخواب عروسی به یاری خانواده پسر دوخته میشود. گرد همایی برای مراسم عروسی را انجمن گویند.
در یزد مراسم زیبای حنابندان نیز رواج دارد و دست و پای دختر و پسر را با نقشهای زیبا میآرایند.
عقد و عروسی زرتشتیان در یک روز انجام میگیرد. روز عروسی،عروس و داماد وخویشان نزدیک پیش از شامگاه برای انجام مراسم عقد در نیایشگاه حاضر میشوند. دراین مراسم در پیشاپیش عروس و داماد،کتاب اوستا، دو لالهی روشن،آیینه،نقل سفید، انار و تخم مرغ به وسیله اقوام نزدیک به معبد برده میشود. عروس و داماد در جای ویژه ای که در جلوی سفره عقد است مینشینند.
سفرهی پیمان یا گواه یا عقد
سفرهی عقد یا گواه بر روی زمین گسترده میشود. این سفره از ترمه یا مخمل و ابریشم است و از سوی مادر عروس نسل به نسل نگه داری شده است . سفره باید رو به خاور یا برآمدن خورشید گسترده شود و بر روی آن این چیزها دیده میشود:
گل سرخ. سینی از هفت سبزه. دو کله قند. کاسهی عسل. سکهی طلا. شاخ یا کاسه نبات. منقل برای اسفند. برنج. سبزی خشک. نمک. رازیانه. چای. کندر. خشخاش. انار. سیب. نانی محلی که بر آن مبارک باد نوشته اند. اوستا. آینهی بخت. لاله( شمعدان)
در یزد بر سفره خوانچه نیز میگذارند. خوانچه مانند تپه ای بلند از نقلهای درشت بیدمشک است که به هم پیوسته اند و بسیار زیباست.
عروس و داماد روبروی هم مینشینند. بر فراز سرشان توری از حریر سپید نگه میدارند و دو کله قند را به هم میسایند تا مراسم بله برون یا بله گفتن عروس به پایان رسد و میخوانند:
مسابم و مسابم!
_ چی چی مسابی؟
_ مهر و محبت مسابم!
_ برای کی مسابی؟
_ برای عروس و دوماد!
داماد لباس سفید چین دار و عروس ساری چین دار سفید میپوشد. در هند بر گردن آنها گلوبندی از گل آویزان میکنند و بر پیشانی آنها خالی سرخ رنگ میگذارند. نخست عروس بر تخت مینشیند و سپس داماد را دوستان وخویشان به نزد او میآورند و به هنگام عروسی در دهان یکدیگر با انگشت عسل میگذارند.
بنا بر دینکرد به هنگام عروسی و برای آگاهی همگان طبل و شیپور مینوازند. این مراسم را شاه جان گویند.
روبروی عروس و داماد موبد و کنارشان خانوادههای نزدیک مینشینند. آنگاه مراسم عقد در حضور دو شاهد که یکی از خانواده دختر و دیگری از خانواده پسر میباشد انجام میگیرد. سپس موبد شروع به خواندن بخش هایی از اوستا نموده و اندرز زناشویی میدهد. بعد از طرفین میپرسد که آیا به ازدواج با هم خوشنود هستند یا نه.
پس از شنیدن جواب بله از هردو، نوشتن ازدواج در دفتر رسمی رزتشتیان انجام میگیرد و عروس و داماد وشاهدان آنرا گواهی میکنند . پس از پایان مراسم عقد،تخم مرغی که در سر سفره عقد بوده به وسیله (دهموبد) به پشت بام پرتاب میشود. با اینکار دهموبد حقوقی را که پدر نسبت به دختر خود داشته با قیچی بریده به این تخم مرغ مصالحه کرده از خانه بیرون میاندازد باین هدف که پدر دیگر حقی به دختر ندارد.
سپس ده موبد در حالی که گلاب و آیینه در دست دارد جلو مهمانان آمده همراه با نگاه داشتن آیینه روبروی آنان به آنها گلاب میدهد و یک نفر دیگر که پشت سر ده موبد حرکت میکند به مهمانان شیرینی میدهد. آنگاه دهموبد سینی بزرگ پر از لورک یا آجیل را برداشته به تقسیم آن بین مهمانان که بیشتر سهم خود را به خانه میبرند میپردازد.
پس از انجام مراسم عقد، موبد،عروس و داماد را در معبد دور آتش مقدس میگرداند. آنگاه عروس و داماد به مجلس جشن عروسی میروند و پس از پایان مراسم جشن، عروس و داماد به وسیله خویشان نزدیک به خانه داماد برده میشوند. در این مجلس موسیقی زنده نواخته میشود و مهمانان با ترانههای بومی به رقص و پایکوبی میپردازند. انار و هندوانه و شیرینی میخورند.
غذا بیشتر گوسفند بریان کرده، مرصع پلو و شیرین پلو میباشد. مراسم بین سه تا هفت روز به درازا میکشد.
گاه نیز با آوردن لوطیها و مطربها به اجرای گونه ای نمایشهای رو حوضی میپردازند. حوض میان خانه پر از سیب و انار و هندوانه است و بر تختی روی حوض، مردمان به تماشای نمایش کمدی و شادی میپردازند. در چند عروسی دیدم که زنی با بستن چند قاشق به انگشتان پای خود، که بر هرکدام صورتی را نقاشی کرده بودند، بر پشت نیم پرده ای خوابیده و نمایش شاد عروسکی را اجرا میکرد.
در مراسمی دیگر دو شخصیت نمایش، یکی در نقش عروس و دیگری در نقش داماد برای هم میخواندند:
– آی دخترک ترگلک ورگلک خوش قد و بالا
عقدت میکنم، عقد مدارا
– تو که عقدم میکنی، عقد مدارا
منم آهو میشم، میرم به صحرا
– تو که آهو میشی، میری به صحرا
منم علف میشم سر در میآرم
– تو که علف میشی سر در میآری
منم بزی میشم علفو میچینم
– تو که بزی میشی علفو میچینی
منم قصاب میشم جونتو میگیرم
– تو که قصاب میشی خونمو میگیری
منم شیشه میشم ، خونتو میگیرم
– تو که شیشه میشی خونمو میگیری
منم دستمال میشم رو شیشه میشینم
– تو که دستمال میشی رو شیشه میشینی
منم موش میشم، دستمالو میچینم
– تو که موش میشی دستمالو میچینی
منم گربه میشم موش رو میگیرم
– تو که گربه میشی موش رو میگیری
منم عروس میشم حجله میشینم
– تو که عروس میشی حجله میشینی
منم دوماد میشم، پهلوت میشینم
بادا بادا مبارک بادا
پا انداز
در یزد و کرمان زرتشتیان عروس را با آداب ویژه ای به خانه داماد میبرند. بدین ترتیب که سمت راست عروس، خواهر داماد و سمت چپ او خواهر عروس (یا یکی از زنان خانوادهی عروس) قرار گرٿته زنان فامیل در حالی که صف چهار یا پنج نفری تشکیل دادهاند پشت سر عروس به سوی خانه داماد حرکت میکنند.
چون به کوچه ای باریک ( کوچهی آشتی کنان) میرسند، میایستند و میخوانند:
این کوچه تنگه؟ بله
عروس قشنگه؟ بله
دست به زلفاش نزنید
مروارید بنده. بله
بادا بادا مبارک بادا
ای یار مبارک بادا
همراهان عروس از جلوی منزل هر زرتشتی عبور کنند، در برابرش، آتش افروخته بر روی آن اسفند و کندر دود میکنند. زنان شاباش میکشند . بدین گونه که سر در گوش و دوش یکدیگر نهاده و فریاد شادمانه بر میآورند:
هلله شولولولولولو……
در جلو در خانه، جلوی پای عروس و داماد آتش میافروزند. خانواده داماد برای ورود عروس پاگشا یا پانداز میدهند که بیشتر پول و طلاست.
در خانه به مهمانها شربتی به نام (شربت در حجله ) میدهند. در هنگام ورود عروس و داماد به حجله مادر شوهر هدیهای( گوشواره، انگشتر، دستبند و سینه ریز) به عروس میدهد.
پس از ورود عروس و داماد به حجله،در حضور عده ای از زنان خانواده نزدیک آنها،عروس و داماد به پاشویی یکدیگر میپردازند. ابتدا سینی را در زیر پای عروس و داماد قرار میدهند. عروس و داماد از ظرفی ،مقداری سبزی که به آن (مرو) و (مور) یا مورد سبز میگویند، و مقداری شیر و آب که همه با هم مخلوط شده برداشته هر دو پای عروس را با آن میشوید و سپس عروس پای داماد را میشوید به این نشان که مانند گیاه مورد همیشه زندگی آنها سبز و خرم باشد و مانند آن شیر همواره از گناهان پاک گردند و مانند آن ریشه( مورد) زندگیشان دراز و پردوام باشد.
در این هنگام مهمانان عروس و داماد را تنها میگذارند. عروس و داماد اناری شیرین را که در روی سفره گواه بوده در اتاق حجله با هم میخورند تا به اندازه دانههای آن دارای اولاد گردند.
بامداد روز دیگر رختخواب عروس و داماد بوسیله خواهر شوهر (یا خواهر زن) بزرگتر جمع میشود. رسم است که داماد سکهای برای خواهر خویش در رختخواب میگذارد و خواهر شوهر موقع جمع کردن رختخواب، آنرا برمی دارد. بامداد همان روز نیز از طرف خانواده عروس مقداری ماست (بعنوان روسفیدی ) همراه شیرینی و پشمک (برای شیرین کامی ) برای خانوادههای نزدیک عروس و داماد فرستادهمی شود.
پا تختی
داماد عصر همانروز ( که روز پاتختی است) قبل از آمدن مهمانان به وسیله چندتن از مردان فامیل همراه موبد با دو لاله روشن و مقداری شیر که با برگ گل و آب مخلوط میباشد برسر آب روان میرود و پس از خواندن پاره هایی از اوستا به وسیلهی موبد،آنرا در آب روان میریزد تا بدین ترتیب هر گونه آلودگی قبل از زناشویی او شسته شود و مانند آب و شیر و گل پاک باشد.
دربازگشت، داماد برای دستبوسی وسپاس از رنج هایی که پدر برای دختر خود کشیده است به خانه پدرزن میرود و با بوسیدن دست مادر و پدر زن خود از تلاش آنها در تربیت دخترشان که حالا زن اوست سپاسگزاری مینماید. پدر زن هدیهای به داماد میدهد. سپس داماد به خانه خود باز میگردد.
در بازگشت داماد، در پاگرد خانه، عروس کاسهای از نقل و شیرینی به نشان پذیرایی از داماد به سر او میریزد. دراین هنگام خویشان و دوستان هدایایی را که آماده کردهاند به عروس و داماد میدهند.
آنگاه داماد به نشان شیربها، اناری را که به آن ٣٣ یا 101 سکه زده شده همراه یک جفت کفش به مادر زن هدیه میکند و یک جفت کفش نیز به خواهر زن میدهد.
روز سوم عروسی روز آش رشته است. رشته این آش باید به دست عروس بریده شود و به دست داماد به دیگ ریخته شود. این آش را نیز همراه با برگزاری جشن کوچکی بین دوستان و خویشان بخش میکنند.
رسم است که عروس و داماد پیش از رفتن به جای دیگر همراه خویشان خود به زیارتگاه و مکان مقدسی به نام ( شاورهرام ایزد)و در یزد به پیر سبز و چکچک و پیر بانو میروند. پس از زیارت، در یک روز خوب هفته، مادر شوهر و پدر شوهر، عروس و پسرشان را به خانه خود مهمان میکنند و هنگام ورود آنها هدایایی به نشان پاگشا به آنها میدهند. همین کار را مادر زن و پدرزن نسبت به داماد و دختر خود انجام داده و هدایایی به نشان پاگشا به آنها میدهند. پس از آن خویشان نزدیک عروس و داماد را به خانههایشان مهمان میکنند.
گاهی این مهمانیها یک سال به درازا میکشد، زیرا عروس و داماد هر هفته در خانه یکی از خویشان مهمان میشوند. این مهمانیها نیزهمراه با تشریفات ویژه ای است. هنگام ورود عروس و داماد یک شاخه گل و گیاه سبزی یا یک دانه انار (یا سیب و یا نارنج) به آنها داده مقداری (آویشن) که با شیرینی و سنجد و بادام و غیره مخلوط است بر سر آنها میریزند و چندین مرتبه با صدای بلند که همراه با خوش حالی است نسبت به عروس و داماد (هبیرو شادباش ) میگویند. زدن دف و خواندن ترانههای شادمانه و خوردن انار و هندوانه و شیرینی نیز در تمام این مراسم رایج است.