چراغ بصیرت
پیمودن راه طولانی «انتظار تا ظهور» نیازمند «چراغ راه، است» تا منتظر راستین، پیچ و خم ها، عقبه ها و پرتگاه ها را بشناسد و با سلامت به مقصد برسد.
این چراغ راه «بصیرت» است، یعنی بینش عمیق در مسائل فکری و اجتماع، تا انسان فریب نخورد، باطل را به جای حق نپذیرد، مورد سوء استفاده ی دشمنان قرار نگیرد، دچار فتنه های اجتماعی نشود و در خط صحیح اهل بیت باقی بماند. بدون این بصیرت که چراغ درونی است، از بصر و بینایی چشم، کاری ساخته نیست. امیرمؤمنان (ع) فرمود: « نظر البصر لایجدی اذا عمیت البصیره:(1) نگاه چشم فایده ندارد، آنگاه که چشم بصیرت کور باشد. »
بصیرت در دین، به ویژه در عصر غیبت ائمه که دسترسی به امام معصوم مهیا نیست و شیادان و رهزمان فراوانند، لازم تر است و بدون آن، چه بسا افراد سطحی نگر و فاقد بصیرت، با کوچک ترین شبهه دچار انحراف شوند و با اغواگری منحرفان، به مذهب های ساختگی و فرقه های پوچ کشیده شوند و از مسلمانی فاصله بگیرند.
از شاخص های این بصیرت، امام شناسی و جهت شناسی است، چه در عصر حضور چه در عصر غیبت. از این رو در یکی از دعاهای عصر غیبت «جحت، شناسی» را از خدا می طلبیم: «اللهم عرفنی حجتک»، چرا که اگر حجت خدا را نشناسیم، گرفتار گمراهی می شویم: «انک ان لم تعرفنی حجتک ظللت عن دینی. »(2)
این بصیرت دینی، تنها در مسائل فقهی و حلال و حرام و واجبات شرع نیست، در امور اجتماعی و سیاسی هم مؤمن باید هوشیار و با بصیر باشد تا ملعبه ی دیگران نگردد و دچار امواج انحرافی نشود و به استخدام افراد فاسد و دستگاه های جبار و قدرت های ستمگر در نیاید.
دستبرد به باورها
در عرصه ی مسائل اقتصادی هم فریب و اغوا وجود دارد.
کسانی که با سوء استفاده از باورهای دینی مردم، به هدف های شوم خود می رسند. در طول تاریخ، افراد بسیاری بوده اند که ادعای پیغمبری کرده و جمعی را به گمراهی کشیده اند، یا با روش های فریبکارانه، پیروان یک پیامبر را دچار انحراف و تزلزل ساخته اند. نمونه اش سامری و ترویج گوساله پرستی در امت موسی. افرادی هم بوده اند که ادعای امام زمانی یا ارتباط با امام زمان داشته اند و عده ای سطحی نگر و ساده لوح و خوش باور را مرید خود ساخته اند و فرقه سازی کرده اند؛ نمونه اش پیدایش فرقه ی گمراه بهایی گری در قرن اخیر.
آن چه انسان را در مقابل اینگونه ادعاها و دروغ ها مسلح می کند و مصونیت می بخشد، داشتن بصیرت و بینش است. کسی که این خود را عمیقاً بشناسد و اعتقادات شیعی را خوب بداند و در مسائل دینی، دیدگاه های علمای دین را محور قرار دهد، فریب نمی خورد و به انحراف کشیده نمی شود و در دام شیادان گرفتار نمی شود. این که امام صادق(ع) می فرماید: « اگر جوانی از جوانان شیعه را نزد من آورند که دین شناس نباشد، او را ادب می کنم. (3) اهمیت این ژرف نگری در دین و رهایی از عوامی گری را می رساند.
حضرت باقر(ع) به یکی از اصحابش فرمود: « ای ابا حمزه! هرگاه یکی از شما چند فرسخ بیرون می روید، برای خودتان «راهنما» انتخاب می کنید. شما به راه های آسمان ناآشناتر از راه های زمین هستید. پس برای خودت دلیل و راهنما بطلب. »(4)
این راهنما طلبی در راه آسمانی دین داری، برای مصون ماندن از هجوم غارتگران عقاید است.
کمین گاه ها
هر که گام در راهی می نهد، باید خطرها و کمین گاه های آن را بشناسد و با آمادگی قدم در آن راه بگذارد.«راه انتظار» هم خالی از کمین نیست.
مایه ی بسی شگفتی است که با این که کشورهای استعمارگر، مثلاً دولت انگلیس، در پشت سر جریان انحرافی بهایی گری بوده و امروز هم امریکا و اسرائیل، از حامیان عمده ی بهائیان اند، چگونه کسانی ساده لوح، به بهائیت به عنوان یک دین نگاه می کنند و به آن می گروند و دست از اسلام می کشند.
البته گاهی هم به سبب فقر مادی و برای کسب مال و عنوان و شغل، یا رسیدن به غرایز جنسی و آزادی ها و بی بند و باری های شیطانی، سراغ این فرقه می روند، ولی به هر حال، عده ای هم به خاطر ضعف بینش دینی فریب می خورند و جذب می شوند.
امروز شاهدیم که در گوشه و کنار، کسانی مدعی ارتباط با امام زمان (عج) می شوند و از این راه، به شهرت و ثروت می رسند و با تظاهر و ریاکاری و با انگیزه های دنیوی و ریاست طلبانه، مردم را دور خود جمع می کنند و به اخاذی و حتی فسادهای اخلاقی و ارتباط های نامشروع می پردازند. و پس از چندی، دروغ و فساد آنان آشکار می شود و دستگر می شوند و از این راه، ضربه به اعتقادات مردم علاقه مند به حضرت صاحب الزمان (عج) وارد می شود.
پس باید بصیر و بینا و دین شناس بود، تا حرف هایی برخلاف دین و برخلاف اعتقادات صحیح شیعی را به نام دین نپذیرفت و به دروغ پردازان به عنوان کسانی که با حضرت حجت (عج) مرتبط اند و از او دستور می گیرند و... نگاه نکرد.
مدعیان دیدار
هر که را اسرار حق آموختند
مهر کردند و دهانش دوختند
درباره ی دیدار حضرت مهدی(عج) و تشرف به حضور آن حضرت، بسیار گفته و نوشته اند. اصل امکان دیدار را نمی توان انکار کرد، ولی چنین نیست که هر کس هم مدعی دیدار و ارتباط شد راست می گوید. بیشتر کسانی که ساده لوحانه فریب می خورند، آنان اند که با علمای دین و مرجعیت رابطه ای ندارند و گرفتار شیادان می شوند.
و مانند گوسفندی که از چوپان خود فاصله بگیرد. گرفتار گرگ های اعتقادی می گردند. اگر به جای ساده لوحی و سطحی نگری، بصیرت و بینش دینی باشد. «انتظار فرج» این امر مقدسی که از برترین عبادت ها به شمار آمده است، نتیجه به خرافات و آلوده به انحرافات نمی شود و مرید بازان شیاد نمی توانند با ادعاهای دروغ و خواب های بی اساس و کشف و کرامات ساختگی، از باور دینی مردم سوء استفاده کنند عمده ی فریب خوردگان، افراد کم سواد یا بی سواد و بی بصیرت اند.
در حدیثی که از امام عصر (عج) روایت شده است می خوانیم: « سیأتی شیعتی من یدعی المشاهده، الا فمن ادعی المشاهده قبل خروج السفیانی و الصیحه فهو کاذب مفتر؛(5)
بزودی بر شیعیان من خواهد آمد که کسی مدعی مشاهده و دیدار شود. آگاه باشید هر کس پیش از خروج سفیانی و صیحه ( که دو نشان از علائم ظهور است) ادعای مشاهده کند، دروغگو و اهل افترا است. »
این سخن می خواهد دکان کسانی را ببندد که با ادعای مشاهده و دیدار، در پی مرید جمع کردن و اغوای مردم اند و هشداری است تا پیروان حضرت، دچار بی بصیرتی و غفلت نشوند و گرنه نمونه های صریح و مستند و درست از عالمانی که در عصر غیبت، توفیق شرفیابی داشته اند، کم نیست. به آنان که جار می زنند و مدعی دیدارند. باید به دیده ی تردید نگریست. چرا که: آن را که خبر شد، خبری باز نیاورد... !
بصیرت، عنصر مکمل انتظار است.
منتظران هم باید عمق بینش داشته باشند. و راه انتظار را با چراغ بصیرت طی کنند. طی این مرحله بسی همرهی خضر مکن ظلمات است، بترس از خطر گمراه. (6)
پی نوشت ها :
1.غررالحکم، حدیث 9972.
2.اصول کافی، ج 1، ص 337؛ مفاتیح الجنان، دعا در غیبت امام زمان(عج).
3.الحیاه، محمد رضا حکیمی، ج 1، ص 54، بحارالانوار، ج 1، ص 214.
4.اصول کافی، کلینی، ج 1، ص 184.
5.کمال الدین و تمام النعمه، شیخ صدوق، ج 2، ص 516.
6.حافظ.
منبع :نشریه دوماهنامه امان، شماره 42.