جشن سده یک جشن ملی ایرانیان است و یکی از کهنترین آیینهای شناخته شده در ایران باستان است. در این جشن در آغاز شامگاه دهم بهمنماه، همه مردمانِ سرزمینهای ایرانی بر بلندای کوهها و بام خانهها، آتشهایی برمیافروخته و هنوز هم کموبیش بر میافروزند. مردمان نواحی مختلف در کنار شعلههای آتش و با توجه به زبان و فرهنگ خود، سرودها و ترانههای گوناگونی را خوانده و آرزوی رفتن سرما و آمدن گرما را میکنند. همچنین در برخی نواحی، به جشنخوانی، بازیها و نمایشهای دستهجمعی نیز میپردازند.آنچنان که جابر عناصری در کتاب «تجلی دوازده ماه» و رضا مرادی غیاثآبادی در کتاب «نوروز نامه» نوشتهاند، امروزه این مراسم در میان روستانشینان شمال شرقی کشور (همچون آزادوَر و روستاهای دشت جوین)، در بخشهایی از افغانستان و آسیای میانه (با نام «خِرپَچار»)، در کردستان (پیرامون سلیمانیه و اورامانات)، نواحی مرکزی ایران (با نامهای «هلههله»، «کُرده»، «جشن چوپانان») و در میان برخی روستانشینان و عشایر لرستان، کردستان، آذربایجان و کرمان رواج دارد.جشن سده هیچگاه به هیچیک از اقوام یا ادیان باستان ارتباطی نداشته و همواره جشنی ملی و برگرفته از شرایط اقلیمی و رویدادهای کیهانی بودهاست. قدمت زیاد این مراسم باعث شده تا در باره دلایل برگزاری آن روایتهای بسیار متعدد و متناقضی در منابع قدیم ثبت شود.با اینکه در هیچیک از متون پهلوی و منابع زرتشتی عصر ساسانی و پس از آن، نامی از جشن سده و مراسم آن برده نشده و پیداست که این جشن در مغایرت با سنت زرتشتی بوده است؛ اما خوشبختانه در دوران معاصر این مراسم در میان هممیهنان زرتشتی نیز رایج شدهاست که البته در شیوه برگزاری، به برخی آیینهای کهن و گاه مهم آن توجه نمیشود. ابوریحان در کتاب التفهیم درباره وجه تسمیه جشن سده می نویسد: “سبب نام سده چنانست که از آن تا نوروز پنجاه روز است و پنجاه شب”.چون جشن سده مانند جشنهای فروردین و تیرگان و مهرگان و… از عهد ساسانی به یادگار مانده است، بیشک در زبان پهلوی نامی داشته است و ظاهراً جشن مزبور در آن زمان «ستک» (satak) یا «سدهگ» (sakhag) خوانده میشده که تازیان آن را معرب کرده «سدق» و «سذق» می گفتند که بعدها به سده معروف شد. سده به معنی منسوب به شمارة صد است و اینکه در فرهنگهای پارسی آن را به معنی آتشی با شعله های بلند گرفتهاند، معنی مجازی و فرعی است که به مناسبت جشن سده که از قدیم رایج بوده است. شاید نظر به آتشافروزیهای بزرگی که در جشن سده مرسوم بوده است چنین معنی مجازی را از کلمة سده برداشت کرده باشند.بیرونی در رابطه با ارتباط جشن و عدد صد در کتاب التفهیم چنین مینویسد: «… و نیز گفتهاند که اندر این روز از فرزندان پدر نخستین (آدم) صد تن تمام شدند.» و گردیزی مؤلف زینالاخبار آورده: «سدة بزرگ، چنین گویند مغان که اندر این روز سد مردم تمام شده بود از نسل میشی و میشیانه و ایشان دو مردم نخستین بودند، چنانکه مسلمانان گویند آدم و حوا، مغان را آن دو تن بودند.» در برهان قاطع اشاره به آن دارد که واضع این جشن کیومرث است.در چنین روزی فرزندان وی به صد تن رسیدند و چون بالغ شدند در شبِ این روز جشن گرفتند و همه را کدخدا کرد و فرمود که آتش بسیار افروختند و بدان سبب آن را سده گویند.در برخی از منابع این جشن را به هوشنگ بن سیامک نسبت میدهند و بعضی گویند هوشنگ که پسر چهارم آدم (ع) است یعنی به چهار پشت به آدم (ع) میرسد، روزی با صد کس بطرف کوهی رفت، ناگهان ماری بزرگ بنظرش درآمد و چون هرگز مار ندیده بود بشگفت آمد و گفت جمیع جانوران متابعت ما میکنند، همانا این جانور دشمن ماست که سر از اطاعت پیچیده، سنگی برداشت و بر جانب مار انداخت، آن سنگ خطا شد و بر سنگ دیگر خورد، آتش از آن بجست و بر خش و خاشاک افتاد و مار بسوخت، چون در آن زمان هنوز آتش ظاهر نشده بود هوشنگ با همراهان از پیدا شدن آتش خرم و شادان گردید و گفت این نور خداست که دشمن ما را کشت و بسجده رفت و شکر ایزد به جای آورد و آتش را قبلة خود ساخت و در آن روز جشن بزرگی گرفت.ابوریحان در التفهیم نوشته: « اما سبب نامش سده چنانست که از آن تا نوروز پنجاه روز است و پنجاه شب.» و نیز در زینالاخبار آمده که بعضی گفتهاند میان این روز و میان نوروز صد شبانه روز است یعنی پنجاه روز و پنجاه شب، بر این سبب سده نام کردندش.این جشن معمولاً روز دهم (آبان روز) از ماه بهمن گرفته میشده است و همة مورخین و فرهنگ نویسان بدان اشاره کردهاند و در آن شب که میان روز دهم و روز یازدهم است به آتشافروزی مبادرت میورزیدهاند . سده در مآخذ موجود نام شب است نه نام روز و ظاهراً این جشن که آتشافروزی در آن مرسوم بوده در شب پیش از روز نود و نهم زمستان (پنجماهه) واقع میشده و در حقیقت میتوان گفت که در پایان آذر روز یا نهم از ماه بهمن این جشن صورت میگرفته است.از رسوم جشن سده در عهد ساسانیان هیچ گونه آگاهی نداریم ولی بیشک پیش از اسلام این جشن با مراسمی پرشکوه معمول بوده است و لااقل میتوان آتش افروزی سده را در زمان ساسانیان محقق دانست، گذشته از آنکه فردوسی بارها در شاهنامه یادآور این جشن بوده و تذکر وی میرساند که در خداینامهها نیز از آن مکرر ذکری بوده و از شعرهای وی بخوبی برمیآید که جشن سده در عظمت و اهمیت، نظیر نوروز و مهرگان بوده است و بعلاوه جایگاهی ویژه و کاخی باشکوه که غالباً در پیرامون آتشکده بوده ، برای آن ترتیب میدادهاند. الف) مراسم سده در قدیم : چون روز سده فرا می رسید مهمترین رسمی را که معمول میداشتند و از دیرباز تا کنون نیز برجاست آتشافروزی بوده است که اساساً شکوه و شهرت جشن سده نیز براساس آن استوار بوده و هست و این کار در پایان روز دهم (آبان روز) و شب یازدهم از ماه بهمن انجام میگرفته است. هر یک از مردم به فراخور حال خویش به تهیه هیزم مبادرت میورزید و سپس بدان آتش میافروختند. در رو به روی آتشی که در حضور سلطان یا امیر افروخته میشده است، خوانی میگستردهاند و شعرا قصائدی را که در مدح شاه و وصف سده سروده بودند در آن هنگام یا پس از آن میخواندند و مردم به شادی و رامش پرداخته و با جهیدن از فراز تودههای کوچک آتش نشاط خود را آشکار میساختهاند. در این شب، پدران برای فرزندان و خردسالان خویش بوق سفالی میخریدند. بقول بیرونی در شب سده ایرانیان دود بر می انگیختند ، تا دفع مضرت کرده باشند. (دفع ضرر ) ب) مراسم سده در عصر حاضر : این قسمت بدو بخش متمایز تقسیم میگردد، یکی مراسم سده نزد زرتشتیان و دیگری جشن سدهء مسلمین نواحی مختلف ایران . 1) در نزد زرتشتیان بدین صورت است که ابتدا پشتة بزرگی از خار و هیزم فراهم و رویهم انباشته میکنند، عدهای از افراد زرتشتی در محل ساختمان محصور شاه حاضر میشوند و سه روز در آن مکان بشاد کامی میپردازند. از نیم روز به بعد تماشاگران که بیشتر اهل شهر بودند، میآمدند و جشن را آغاز میکردند و همینکه آفتاب در پس افق پنهان گشت، ده موبد که لالهای در دست دارند و دست دیگرش بدست موبد دیگری است و آن موبد هم دست موبد دیگر را گرفته است دور کوهة خار، شروع بگردش میکنند و نیایش آتش میخوانند، این موبدان لباس سپید به تن دارند و پس از آنکه سه مرتبه بگرد پشتة خار گشتند، تودة خار را از اطراف با همان لالهای که در دست دارند آتش میزنند، پشتة خار که آتش گرفت، چون بتندی فروزان میشود بسیار تماشائیست بطوری که گرمی آن حلقة تنگ جمعیت را با هیاهو و جنجال از دور خود پراکنده میکند، ولی جمعیت نیز بزودی تلافی میکنند و همین که شعلههای آتش از شدت خود کاست، مجدداً بسوی آن هجوم میآورند و جسم نیمه جانش را به بازی میگیرند و از روی آن میجهند حتی اسب سوران از فراز تودههای آتش میپرند. 2) جشن سدهای که در بعضی نقاط ایران گرفته میشود سادهتر است، یعنی بهمان ترتیب که گفته شد مردم پشتههائی از خار و خاشاک گردآورده و هنگام غروب آتش میزدند. گاهی لب بسرودن ترانهای دلکش میگشودند و گاهی نیز جامههای ویژهای به تنکرده و به شادی می پرداختند، همانند سیزده نوروز آن را برگزار می کردند.