همانطور که در مطلب قبل گفتیم شما درباره عجیب و غریب ترین و جالب ترین جانوران و حیوانات دنیا چقدر اطلاعات دارید ایا اسامی تک به تک این حیوانات را می دانید ایا عکس های این موجودات و حیوانات را دیده و میشناسید؟ ایا تا به حال مستند و کلیپ عجیب ترین حیوانات جهان را دیده اید؟ امروز حیواناتی را برایتان معرفی خواهیم کرد، این حیواناتِ عجیب ترکیب دو گونهی متفاوت هستند. در ادامه با بنیتا همراه باشید.
خوک عصر آهن
هزاران سال پیش درعصر آهن، قبایل اولیه خوکهای وحشی را در جنگلهای قدیم اروپا شکار میکردند. این خوکهای وحشی، غولهای درندهخویی با هیکلی پرمو و قویجثه با دندانهای نیش بزرگ و پاهایی باریک برای استتار در جنگلها بودند. کنترل و نگهداری آنها در مقایسه با خوکهای امروزی که ملایم و آرام هستند سختتر خواهد بود و نیاز به فضای بیشتری برای محافظت از آنها است. خوکهای عصر آهن در طول صدها سال به خوکهای امروزی مبدل شدند و آهن و سفال را ترک کردند. محققان، کشاورزان و شکارچیان درسال 1980 با پرورش خوکهای خانگی و گرازهای وحشی در کنار هم خوکِ عصر آهن را دوباره خلق کردند. دورگهی حاصله مشابه خوکهای قدیمی، کلهشقی و عصبانیت و وحشیگری خود را حفظ کرده است. این جریان، بازپروری نامیده شد و برای بازسازیِ حیواناتِ قدیمی مانند خوک وحشی استفاده میشد. این دورگه شدن خوک به طور طبیعی هم میتواند اتفاق بیفتد. مانند زمانی که خوکهای مشابهی در استرالیا کشف شد و مشاهده شد که خوکهای مزرعه به گرازهای وحشی مبدل شده بودند. نکته جالب درمورد بازپروری این است که خصوصیات وحشیگونه بیشتر از خصوصیات اهلیگونه نمود دارند. خوکهای وحشی، وحشیتر و قویتر از قرینهی اهلی خود هستند البته باید بدانیم که طبیعت همواره راهی پیدا میکند.
زنبورهای قاتل
ممکن است مانند لایگرها به زنبورِ قاتل به چشم یک دورگه نگاه کنید ولی زنبورهای عسلِ آفریقایی که بهتر است با نام “زنبورقاتل” خطاب شوند درواقع این زنبورها موجود دورگهای ترکیبیافته از زنبورِ عسل اروپایی و زنبور عسلِ آفریقایی است که نتیجهی یک نمونهی خطرناک و بسیار مهاجم است. زنبور عسلِ آفریقایی ریشه در سال 1950 دارد زمانی که یک زیستشناس، زنبور عسل آفریقایی و اروپایی را در کنار هم پرورش داد. او سعی داشت تا یک زنبور جانسخت را برای زندگی در برزیل بپروراند اما حاصل کارش بسیار دور از انتظار و تفکرات او بود. دو رگهی حاصله کاملا با آب و هوای مذکور هماهنگ بود اما تمایل زیادی به حمله و نیشزدن در دفعات زیاد داشت که گاهی منجر به مرگ افرادی که درنزدیکی لانه آنها پرسه میزدند میشد. زنبور عسلهای آفریقایی شده درون سوراخهای نگهدارندهی کندو نگهداری میشدند تا از فرار آنها جلوگیری شود ولی در سال 1957 یک پرورشدهندهی زنبور که از خطر آنها آگاهی نداشت، صفحهها را گشود و گذاشت آنها فرار کنند. گروهها و ملکهها در آمریکای جنوبی پخش شدند و تشکیل کندو دادند. اولین زنبور عسلِ قاتل در آمریکا در سال 1985 شناسایی شد. از ان زمان به بعد آنها در سراسر آمریکای جنوبی گسترش یافتند. ممکن است جذاب به نظر بیایند اما زنبورهای قاتل موفقترین نمونههای مهاجم در تمام تاریخ بودهاند. پس اگر به فکر خلق نمونههای جدید هستید به آنچه در فکرتان میگذرد خوب دقت کنید.
جاگلیون (جاگوار-شیر)
فقط دو عدد از این مخلوق زیبا در جهان وجو دارد. "تسونامی" و "جاهزارا". آنها نتیجه یک قصهی عاشقانه غیر منتظره بودند که حاصل آن یک خواهر و برادر جاکلیونِ تولد یافته در کلیسایی در "انتاریو" بود. جاهزارا و تسونامی داستان زیبایی دارند. والدینشان در بچگی رها شده بودند و آنها و به کلیسا آمدند (جایی که با هم پیوند خوردند). از یک ظرف غذا خوردند و و مانند دو دوستِ نزدیک بزرگ شدند. پدرشان دیابلو، یک جاگوارِ سیاه و مادرشان لولا، یک شیر مغرور بود. وقتی اعضای کلیسا فکر میکردند که امکان پرورش هر دوی آنها در کنار هم نیست، آنها را از هم جدا کردند. ولی گربههای بزرگ غمگین و افسرده شدند و لولا از خوردن غذا امتناع میکرد تا زمانی که دوباره به کنار هم بازگشتند. چند سال بعد با شگفتی تمام تسونامی و جاهزارا متولد شدند. هردو دو رگههایی خال و نشاندار (جاهزارا سیاه و تسونامی سفید بود) و در کمال شگفتی سالم و شاد بودند. کلیسا آنها را بزرگ کرد و دور از چشم اجتماع قرار داد و نگذاشت کسی به آنها ناخنک بزند. جاگلیونهای سالم در واقع یک معجزهاند.
داگوت (سگ-کایوت)
احتمالا حدس زده اید که داگوتها حاصل کایوتها و سگهای خانگی هستند. اگرچه در نام مشابهت ذارند اما داگوتها با وایوتها بسیار متفاوتاند. دورگه شدن داگوت زمانی رخ داد که کایوتها به مناطق جدیدی رفتند. کایوتها و سگها عادتهای رفتاری متفاوتی دارند به همین دلیل، احتمال دورگه شدن بسیار کمتر است. اما که باقی ماندههای این نسل، دارای ماسکی سفیدرنگ بر روی صورتشان و موی قرمزی شبیه کایوت بر روی بدنشان هستند. بعضی مواقع واگوتها میتوانند بسیار زیبا، سفید، طلایی یا سفید باشند. بر خلاف وایوتها که شکارچیانی قوی و پرخاشگری هستند، داگوتها بیشتر فریبکارند. کایوتها بیشتر حالت تجرد دارند بنابراین داگوتها کمتر مورد اعتماد و دوستی از جانب سگها و گرگها قرار میگیرند. داگوتها بسیار بازیگوش هستند که این شیطنت آنها منجر به وجود آمدن شَر هم میشود. در گذشته آمریکاییهای بومی واگوتها را پرورش میدادند چون که یک حیوان قوی جثه بود و امروزه واگوتها گاهگاهی وحشیاند و گاهگاهی دستآموز ولی ما به شما توصیه نمیکنیم که آنها را در خانه نگهدارید.
کوسه سیاه
کوسهی سیاه در واقع کاملا معمولی است و در سراسر آبهای دنیا یافت میشود ولی کوسههای دورگه غیر معمولی به نظر میرسیدند تا اینکه اولین گونهی دورگه آنها در استرالیا یافت شد. کوسهی سیاهِ دورگه ترکیب بعید و شگفتانگیزی از کوسهی سیاه شمالی و استرالیایی است. کوسهی استرالیایی، کوچکتر از کوسهی قطبی است و در آبهای گرم زندگی میکند. دانشمندان تصور میکردند که دورگه شدن غیر ممکن است چون کوسه زنده زاست ولی در سال 2012 محققان پنجاه و هفت دورگه را در فاصله 2 هزارکیلومتری از دانشگاه خود یافتند. دانشمندان گمان میکنند که دورگه شدن در قبال تغییرات آب و هوایی و یا صید بیرویه ماهی است. گونههای جدید تنومند، سرزنده و سریع هستند. طبیعتا کوسههای دورگهی سیاه کاملا خجالتی هستند ولی این به معنای آن نیست که شما میتوانید به تنها کوسهی دورگه دنیا نزدیک شوید.
لیجاگولپ (شیر-جاگولپ)
لیجاگولپ شگفتآور یک دورگه پیچیده از سه گونهی متفاوت است. پدرش یک شیر است و مادرش یک لیجاگولپ (ترکیب جاگوار و لئوپارد). در حال حاظر دیگر لیجاگولپی وجود ندارد. تا آنجا که ما مطلعیم، تنها سه عدد در باغ وحش لینکلنِ شیکاگو وجود داشتند. اینکه لیجاگولپ حاصل یک تصادف بوده است یا نه را کسی نمیداند. سه گربهی زیبا، دودختر و یک پسر، با پشم زیرینِ نمدار و موهایی گندمگون با گوشتی قهوهای رنگ و خصوصیات لئوپاردی بدون یال مجلل پدرش میباشد. در کمال تاسف، جامعه در آن روز تمایلی به دو رگهها نداشت و گونههای خالص جنگل مانند شیر را به لیجاگولپ ترجیح میداد. آنها به نمایشگاه حیوانات فروخته شدند و به عنوان گونهی جدیدی به نام ”شیر خالدار کونگویی” معرفی شدند. نمایشگاهداران رفتار خوبی با حیوانات در اوایل دههی 1900 میلادی نداشتند و گونهی نراز قفس خود فرار کرد. خوشبختانه دیگر گونههای این گربهسانان زنده ماندند. آنها در انگلستان به نمایش درآمدند و توسط یک کلکسیونر خریداری شدند. امروزه چون باغ وحشها درحال نگهداریِ گونههای خالص گربهسان در حال کاهش هستند برای همین طرحی برای پرورش لیجاگولپها وجود ندارد. این 3 عدد شاید دیگر در تاریخ تکرار نشوند.
مول (قاطر)
این قاطرِ پرنده دارای چهارپا و سری بزرگ و رفتار زشتی مانند قاطرهای معمولی نیست به جای آن این قاطر دارای بهترین صدای آواز در دنیاست. قاطران معمولی هزاران سال است که وجود دارند و کشاورزها و کارگران در کشورهای پیشرفته هنوز این حیوان را برای کارهای سخت نگه میدارند. بله قاطر همیشه دارای چهارپا نیست و زوری مانند خر ندارد باید عرض کنم که در بسیاری اوقات دورگههای نازا را قاطر مینامند مانند همین پرندهی خوشآواز. پرندهی قاطر اولین بار در دورهی ویکتوریا در انگلستان ظاهر شد. نگهداری پرندگان به عنوان موجودِ خانگی آخرین مد بود و همه یک پرنده آوازخوانِ زیبا میخواستند. دو تا از زیباترین صداهای پرندگان متعلق به سهرهی طلایی اروپاییِ محلی انگلستان و قناری که توسط سیاحتگران اسپانیایی در جزایرقناری اقیانوس اطلس کشف شده بود. پرورشدهندگان این دو را باهم ممزوج کرده و قاطر حاصله زیباترین صدای پرنده که تا کنون شنیده شده را داشت. ویکتوریها مشتری عمده این پرنده بودند. متاسفانه این گونه نازاست و تا امروز پرورشدهندگان دنبال سهره طلایی و قناری برای بازآفرینی این پرندهی بینظیرِ آوازه خوان برای خانههای خود و همچنین مسابقات هستند. البته پرندگانِ آوازه خوانِ مختلفی با آوازهای گوناگون و درجات پیچیدگیِ مختلف وجود دارند اما شیرینترین نوتِ موسیقی برای گوشهای ما متعلق به این پرنده است.
شما را نمیدانم اما من الان برای حیوان خانگی بعدی خودم یک گربه ساوانا میخواهم و اگر شما اهل گربه نیستید یک پرنده قاطر چطور است یا یک وایوت به عنوان ترسناکترین سگ نگهبان جهان. البته تمام این حیوانات برای خانگی بودن مناسب نیستند و بعضیها هم فقط از دور تماشا دارند. اما چه کوچک چه بزرگ اهلی یا وحشی، طبیعت گهگاهی با این دنیا غریبه میشود.
قسمت قبل این مطلب را می توانید در" معرفی چند جاندار دورگه جذاب[قسمت دوم]" مشاهده کنید.