واقعه غدیر خم، تنها یک حادثه زمانی مربوط به گذشته نبود، بلکه پیامی برای همه مسلمانان و همه دوران ها داشت؛ تا امامت علوی را سر لوحه زیستن خود قرار دهند. پیام غدیر را می توان چنین ترسیم کرد:
« غدیر» علی (علیه السلام) هنوز هم چشمه ای لبریز از آب حیات و دریایی مواج از کرامتها و هدایتهاست.
«غدیر» دریایی از باور و بصیرت، در کویر حیات و هامون ضلات است، تا کام جانها از آن سیراب شود.
آن روز که رسول خدا (صلی الله علیه و اله و سلم) در حرای حق به نوبت مبعوث شد، فرمان نجات و سعادت انسانها را در کف داشت، آن روز هم که در پهنه غدیر و در جمع حاجیان برگشته از زیارت خانه خدا، به خطبه خوانی پرداخت، باز در اندیشه هدایت امت و تضمین سعادت آنان بود.
این است که غدیر، حلقه میانی «رسالت» و «امامت» است . از سویی به «بعثت در حرا» وصل می شود. از سوی دیگر به «شهادت در کربلا» پیوند می خورد و فاصله میان حرا تا کربلا را، دریایی از باورهای پاک و هدایتهای آسمانی پر کرده است که در «غدیر خم» انعکاس می یابد.
دریای غدیر، از ریزش آبشار بگون وحی بر جان محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) لبریز است و قامت دین در زلال «غدیر خم» انعکاس می یابد.
غدیر، یک کتاب مبین است؛ سندی برای تداوم خط رسالت در جلوه ی امامت و صراطی است مستقیم که به سنت پیامبر منتهی می شود.
امتی که پاسدار غدیر باشد، عاشوراهای مظلومیت و کربلاهای خون و شهادت را شاهد نخواهد بود و ولایت در محاق غربت و تنهایی نخواهد ماند. دریغ و صد دریغ، که کوردلان و خفاشان به تابش خورشید دل و دیده نسپارند و به تیرگی و ظلمت خو کنند و همچون گله ای بی چوپان باشند و راهی بی راهنما و شبی بی چراغ و کشتی بی ناخدا و دشت بی چشمه و کویر بی آب...
قافله ای که از زیارت بر می گشت و راهش حق بود و بارش ایمان و مقصدش «الله» وقتی به غدیر خم رسیدف چشم به افقی دوخت که پیام هدایت داشت و دستی را دید که خورشید را فرا دست برد و به همگان نشان داد و گوش امت به دهانی بود که از وحی غیب می گفت و به خدا وصل بود و دامن دامن معرفت برای بندگان خدا هدیه می داد و خرمن کرامت و معنویت، پیش پایشان می ریخت، تا از وسوسه های نفس و تلبیس ابلیس و فریب نفاق، رها شوند و همچنان «عبد خدا» و «مطیع رسول» بمانند.
ولی... مگر شیطان می گذارد که بندگان خدا، راه بندگی را بی دردسر بپیمایند و به مقصد برسند؟
خطبه ی حضرت رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) در آن دشت سوزان، آب گورایی برای روحهای عطشناک بود که می رفت تا همیشه تاریخ را سیراب سازد. اما مگر گذاشتند که این زلال گوارا، به جانهای تشنه برسد؟!
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) می خواست دست «امت» را در دست «امام» بگذارد، تا نه گمراه شوند و نه سرگجردان، نه تشنه بمانند و نه در دام نفس بیفتند.
این بود که منشور بلند و جاودانه ی «خطبه ی غدیر» را سرود و به گوش تاریخ سپرد. مردم نیز، پیمانها بستند و تبریک ها گفتند و قولها دادند.
اما تاریخ نشان می دهد که آن عهدها شکست و آن پیمانها از یادها رفت. افسوس که گروهی از امت، در کلاس درسهای نبوت و وحی، مردود شدند و آن همه «یادها» را به «نسیان» سپردند...
هزاران دست بیعتگر کجا رفت؟
وفا با آل پیغمبر کجا رفت؟
اگر مولی «ولی» می شد، چه می شد؟
خلیفه، گر «علی» می شد، چه می شد؟
ولی... خاتم دوباره بی نگین شد.
عدالت با علی، خانه نشین شد.
اینک ماییم و علی (علیه السلام)، که غدیر خم را از دریای فضایلش به موج نشانده است. علی(علیه السلام) برگزیده ی محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) نبود، بلکه منتخب خدا بود. پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) تنها مأمور ابلاغ پیام آسمانی بود «بلغ ما أنزل الیک» و اگر در آن نیمروز داغ، آن پیام را نمی رساند، رسالت الهی را به انجام نرسانده بود.
اینک ماییم و غدیر، که مرامنه ی مکتب ما محور وحدت ما و چراغ راهمان و راه زندگیمان است.
گرامیدشت غدیر، تکریم رسالت پیامبر و وحی خدایی است.
تکریم غدیر، ارج نهادن به فضیلت های متبلور در وجود صاحب ذوالفقار و ساقی کوثر است.
بها دادن به غدیر، ادای احترام به تکمیل دین و اتمام نعمت و کاشتن بذر ولایت در جانهاست، نشان دادن خورشید به گرفتاران در ظلمت هاست.
عید گرفتن غدیر، غارج نهادن به کرامت انسان است، چرا که غدیر، عید عدالت و رهبری، عید کمال طلبی و حق جویی، عید شعله افکنی بر اندیشه ها و امیدآفرینی در دل هاست.
غدیر، روز بشریت و روز «انسان» است، عید «پیمان» و «میثاق» و «عهد» است.
آیا دریغ نیست که بشریت، علی را نشناسد و درک نکند و از زمزم زلال «علی شناسی» سیراب نشود و دامن مهر در این دریا نشوید و چراغ راه از این فروغ الهی نجوید؟...!
رسالتی را که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در غدیر خم انجام داد، اطاعت امر خدا بود، و حج آن در سال، گر چه « حجه الوداع» شهرت یافته است، لیکن در گذشته های دور و در متون کهن، از آن به «حجه الابلاغ» هم تعبیر شده است، که اشاره به همین فرمان «بلغ» است که نازل شد و چون ابلاغ انجام گرفت آیه «اکمال دین» فرود آمد و حجت تمام شد و صراط، روشن گشت.
راویان شیعه و اهل سنت، همه در کتابها نوشتند و در نقلها آوردند. شاهدان، بارها برای اثبات حق، به «خطبه ی غدیر» استناد کردند. مؤلفان برای اینکه این حق روشن و مسلم انکار نشود، صدها سند برای غدیر و خطبه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و بیعت مردم آوردند و ثبت کردند.
تا اگر «انصاف» در میان باشد و هدف، شناختن حقیقت باشد، نه انکار لجوجانه خورشید و نه کتمان حسودانه فضایل، و نه ستیز عنودانه با «ولی خدا» و «وصی رسول»، به این آینه بنگرند، آینه ی غدیر، که همه حقیقت در آن متجلی است.
از این جهت، بر این باوریم که «خطبه ی غدیریه» حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز، همچون خود غدیر خم مظلوم است است و مورد بی مهری قرار گرفته است و جز چند جمله مشهور آن چندان مطرح نیست، در حالی سزا و رجاست که این منشور جاویدان، هر چه دقیقتر و گسترده تر و پرشورتر، مورد توجه و مطالعه و شرح و تفسیر قرار گیرد.
ارائه ترجمه ای از این خطبه، کمترین کار در این مسیر است تا چشم های بصیر، از درخشش حکمتها و پندها و تذکرهای پرارج این گنجینه ی معرفت، لذت ببرد و به تماشای «حقیقت ناب» بنشیند.
بر این باوریم که در ادای تکلیف نسبت به غدیر، قصور کرده ایم، می بایست «غدیر»را ، بیش از این چونان مشعلی فرا راه اندیشه های بشری قرار دهیم و دین پژوهان و حقیقت جویان را با فرهنگ ژرف نهفته در غدیر و خطبه ی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و جامعه بشری را با دو چشمه ی فیاض وجوشان معرفت یعنی «قرآن و عترت» آشنا سازیم؛ دو چشمه ای که یادگار پیامبر و میراث ماندگار آن رسول خاتم دامنه ی قیامت است و خود او پیروان و متمسکان به این هر دو را که نام «ثقلین» بر آنها نهاده است، ارج نهاده و سلامتشان را از «ضلالت» تضمین کرده است.
آری... آری، حرف و پیغام «غدیر» این است:
آب، از سرچشمه باید خورد،
میوه را از شاخه باید چید،
چهره را بی پرده باید دید.
منبع:ماهنامه فرهنگی سیاسی، اجتماعی راه راستان