آرونوفسکی Aronofsky فیلمسازی است که همیشه بر روی مرز بین بزرگی و حماقت بزرگ زندگی کرده است. از «پی» Pi گرفته تا فیلم باستانی «نوح» Noah، کشتیگیران و رقصندههای باله، معنی زندگی و درمان مرگ همگی در فیلمهای او درهم آمیخته میشوند. شاید بتوان گفت «مادر!» Mother! عمیقترین فیلم او تابهحال است اما اگر بخواهید از آن هم فراتر بروید، سقف را شکسته و به ستارهها خواهید رسید. البته قبل از پرداختن به آن لازم به ذکر است که برای داشتن بهترین تجربهی تماشا لازم است این فیلم را کاملاً بیاحساس تماشا کنید. پس از مقدمهای مختصر با زن جوانی (جنیفر لارنس Jennifer Lawrence) آشنا میشویم که در خانهاش از خواب بیدار میشود. او درحال بازسازی خانهی قدیمیاش است درحالیکه همسر شاعر او خاویر باردم Javier Bardem مانند جک تورنس Jack Torrance (شخصیت اصلی فیلم «درخشش» The Shining) قلمش خشک شده و سعی میکند قدرت نوشتن خود را دوباره به دست بیاورد.
او از شوهرش مراقبت میکند، به او غذا میدهد و او را تشویق میکند اما زندگی رؤیایی آنها با ورود غریبهای به هم میریزد، یک دکتر (اد هریس Ed Harris) که مدام سرفه میکند و به نوشیدنیها علاقه دارد. هریس که بهاشتباه فکر میکرد این خانه یک مسافرخانه است، در آن ماندگار میشود. همسر او، میشل فایفر Michelle Pfeiffer، بهزودی به آنها ملحق شده و مشغول درست کردن لیموناد و ایراد گرفتن از شلوار جین خانم جوان میشود. اتفاقات مشکوکی درحال وقوع است و خانم جوان که در معرض رنج و مصیبت است، نمیتواند از شر مهمانهای ناخواندهاش خلاص شود درحالیکه خانهی فرسودهاش شروع به جیرجیر میکند. موقعیت جغرافیایی اتاقهای خانه هیچوقت کاملاً مشخص نیست چراکه مدام جایشان تغییر میکند، اما یک سرداب ترسناک، یک اتاق کار با جواهری زیبا و سوراخهایی در دیوار که نیازمند تعمیر هستند، در آن وجود دارد.این شاعر به مهمانهایش میگوید که این خانه سوخته و مخروبه بود و او و همسرش با هم دیگر آن را از نو ساختند. افراد بیشتری وارد میشوند و زن جوان بیشتر احساس محاصره شدن میکند. یک تراژدی خانوادگی روایت میشود و خون ریخته میشود، خونی که به نظر میرسد تبدیل به قسمتی از معماری خانه شده است. نیمهی اول فیلم مانند داستان یک فیلم خانهی جنزده روایت میشود — و نشانههای نامعلومی از «خانهی جنزدهی روی تپه» The Haunting of Hill House از شرلی جکسن Shirley Jackson دارد — و طراحی صدا و تصویربرداری همیشه تماشاگر را روی لبه نگه میدارد؛ هرگز مطمئن نیستیم که کجاییم یا دقیقاً چه اتفاقی درحال وقوع است. وحشتی هراسناک گسترش مییابد و آسیبپذیری زن جوان با نشان دادن راه رفتن او در خانه با پایبرهنه و این واقعیت که او نمیتواند یا نمیخواهد محدودهی چهاردیواری خانه را ترک کند، مورد تأکید قرار میگیرد. او هرگز قادر نیست در جایگاه صحیح خود قرار بگیرد، یا به خاطر نیازهای متغیر همسرش و یا به خاطر ماهیت متغیر رویدادهایی که مدام او را از تعادلش خارج میکنند.اگر همهچیز تا الآن عجیب به نظر میرسید، ازاینجا به بعد بهسرعت دیوانهوار خواهد شد، زن جوان باردار میشود و شاعر شروع به نوشتن شعر میکند. آنها با موفقیتی ناگهانی روبرو میشوند و زن غذایی آماده میکند تا جشن بگیرند اما با هجوم طرفداران و خبرنگاران به خانه، جشنشان خراب میشود. زمانی که فیلم تظاهر به واقعگرایی را ترک میکند همهچیز بهسرعت تغییر میکند. این تهدیدی برای زندگی زن جوان است و بچهاش که هنوز به دنیا نیامده را در معرض خطر قرار میدهد و موجب نابودی خود خانه خواهد شد. «مادر!» آرونوفسکی در درجهی اول تمثیلی رستاخیزی است که علیه ظلم و نابودی رواشده بر دنیای طبیعی قد علم میکند. خانهی جنزدهی نیمهی اول بسیار شبیه «روانی 3» Psycho III است که در آن ماریون کرین Marion Crane از رئیسش دزدی میکند. در خلال این سوءاستفاده، طنز هم وجود دارد. خودپسندی شاعر که باردم آن را تمام و کمال بازی کرده است، شاید تعمقی خودمتناقض در شخصیت رؤیاپرداز باشد که برای رسیدن به رؤیاهایش تلاشی نمیکند. خشونت و رنجی که دیده میشود گاهی شوکه کننده است، اما آرونوفسکی نهتنها از ایجاد عمدی آن شرمسار نیست بلکه در آن پیشروی هم میکند.
دارن آرونوفسکی و جنیفر لارنس
بله این فیلم متظاهرانه است؛ اما تظاهر آن دربارهی جاهطلبی است و این سینماست که حاضر است تاریکی را به سلطهی آن درآورد. لارنس، فایفر، هریس و باردم در تشکیل گروهی از افراد که به نظر میرسد گرفتار روان گسیختگی هستند و راه فراری از آن ندارند که یادآور فیلمهای اولیهی پولانسکی Polanski است، عالی هستند. ایجاد ترس در بیننده بهخوبی انجام میگیرد. فیلم آرونوفسکی باهدف خود زندگی میکند و میمیرد. پی بردن به تمثیل اصلی نیاز به تفکر عمیق دارد، اما شبکهای پر جزئیات از اشارهها و تعبیرها در دست داریم. وقتی آنها را کنار یکدیگر بگذاریم عمل خواهد کرد، اما خود این روند درآنواحد هم وحشتناک و هم شورانگیز است. مردم یا عاشق آن میشوند یا از آن متنفر خواهند شد. همانطور که هو کشیدنها و تشویقها در پخش مطبوعاتی آن نشان داد؛ اما چه شما در تیم آرونوفسکی باشید و چه در تیم عقلانیت، «مادر!» جزو عجیبوغریبترینها باقی خواهد ماند.
Post Views:
8