رؤیای آمریکایی دهه 50، با ظاهری بسیار مدرن و درخشان، در فیلمهای امسال با موضوعات نژادپرستی، آزار و حریص بودن، بازنویسی میشود. چه موضوع کلیت مخرب فستفودها در فیلم «بنیانگذار» The Founder، چه ریاضیدان سیاهپوستی در «ارقام پنهان» Hidden Figures که بهش توجهی نمیشود، باشد و یا زندگی رؤیایی یک خانواده نوشته برادران کوئن که با نویسندگی و کارگردانی جورج کلونی و همکارش گرانت هسلو Grant Heslov به پردههای سینما میآید.
Suburbicon با اینکه به آن نقاط اوجی که در ایده اولیه آن بوده نمیرسد، اثری قوی و خوشایند است. بااینکه ترکیب کردن موضوع یاغیگری با داستان خانوادهای ساکن حومه شهر، با بازی مت دیمون و انتخاب اشتباه جولیان مور Julianne Moore، با حال و هوای کلی فیلم نمیخواند، اما جرج کلونی با این اثر به زمان موفقیت خود بهعنوان کارگردان «شببهخیر و موفق باشید» Good Night And Good Luck بازگشته است. تهیهکنندگی فیلم عالی است و بازیگران فیلم به موفقیت آن کمک زیادی خواهند کرد. داستان آن مانند وضعیتی است که آمریکا بار دیگر گرفتار آن است.
مقدمه نیمه انیمیشنی و جالب فیلم Suburbicon را به بیننده معرفی کرد که بخشی از بهشت ساختهشده آمریکایی در سال 1947 و اکنون – سال 1959- محل زندگی 60٫000 نفر و همگی سفیدپوست را نشان میدهد. وقتی خانواده سیاهپوستی به این محله نقلمکان میکنند، بدون هیچ ملاحظه و پنهانکاری، ساکنان عصبانی خواستار رفتن آنها هستند؛ و همسایه کناری آنها، دو خواهر مارگارت و رز ناتوان (که نقش هردو را مور بازی میکند)، شاهد اسبابکشی این خانواده هستند و مارگارت برادرزاده 11 سالهاش، نیکی (با بازی Noah Jupe) را به خانه آنها میفرستد تا با پسر آنها بیسبال بازی کند.
فیلمنامه این فیلم از دو داستان مجزا تشکیلشده است و عجیب نیست که در نوشتههای تهیهکننده فیلم، معلوم میشود که توسط دو نویسنده بهصورت جداگانه نوشتهشده است. فیلمنامه اصلی برادران کوئن در مورد خانواده Lodge بود که سرپرست این خانواده گاردنر وطنپرست همیشه آماده دعوا (با بازی مت دیمون) است؛ و کلونی و هسلو قسمت دیگری راجع به اینکه چه اتفاقی بعد از آمدن خانواده سیاهپوست به آن محله، میافتد، به فیلمنامه اضافه کردند؛ و هنوز هم به نظر میرسد دو فیلم مجزا باهم ترکیبشدهاند و عامل اتصال آنها فقط ارتباط بین دو پسر دو خانواده است.دیمون نقش گاردنر لاج، همسر رز را به زیبایی بازی میکند. در ظاهر این بازیگر شبیه پدرهای معمول خانوادهها است که مانند کوه پشت پسرش است و از او حمایت میکند؛ اما این پدر مشکلاتی دارد و نشانهها بعد از کشته شدن الیزابت، در حین عملیات دزدی توسط آیرا و لوییس (با بازی گلن فلشلر Glenn Fleshler و Alex Hassell) رو میشود. دیمون، با عینکی شکسته و خونی که شبیه عینک مایکل داگلاس در فیلم «فروپاشی» Falling Down است، توانایی تبدیلشدن به ضدقهرمانهای معمول کوئن را دارد.
سن مور از شخصیتهایش بیشتر به نظر میرسد و زمان کافی به شخصیت رز داده نمیشود تا تمایز او و مارگارت بهخوبی مشخص شود. بازی نوا جوپ Noah Jupe جوان در نقش پسربچه ترسیده خیلی اثرگذار نیست، اما بازی اسکار آیزاک Oscar Isaac در نقش بازرس بیمه لذتبخش است.در قسمت دوم فیلمنامه،کریمه وستبروک Karimah Westbrook باوجود نقش کوتاهش بهعنوان همسایه، خانم میر Mrs Meyer، بازی زیبایی از خود نشان میدهد. پرچمهای همپیمانی (کنفدراسیون) که در ورودی خانه او نصبشدهاند، بار دیگر مناسب وضعیت کنونی آمریکا است و فیلم «Suburbicon» به خاطر این موضوع در دردسر خواهد افتاد. بااینحال اشارات مکرر به مذهب شخصیتها، نه خندهدار است و نه مرتبط با فیلمنامه.
صحنههایی مانند صحنهای که صدای اورسن ولز Orson Welles از رادیو پخش میشود و گاردنر با تفنگی کانال را عوض میکند، نشان از فیلمی با تهیهکنندگی عالی میدهد که کمک زیادی به روایت بهتر داستان میکند. موسیقی الکساندر دسپلا بهخوبی زمان روایتشده در فیلم را نشان میدهد.
Post Views:
0