تعادل
هر شخصی به تعادل و پایداری نیاز دارد. در طراحی لباس تعادل و پایداری هنگامی به وجود میآید که خطوط، رنگها، نقوش و خصوصیات سطح پارچه دارای وزن دیداری (میزان توجهی که هر قسمت به خود جلب میکند) مساوی باشد. هنگامی که تمام قسمتهای یک لباس (چپ، راست، بالا، پایین) وزن دیداری مساوی داشته باشد، دو نوع تعادل به وجود میآید:
1- تعادل رسمی (متقارن) 2- تعادل غیر رسمی (نامتقارن). در تعادل رسمی دو طرف خطوط برش همانند یکدیگر است و در تعادل غیر رسمی، اجزای برش یا طرح در دو طرف متفاوتند ولی وزن دیداری مساوی دارند. میتوان کاری کرد که تعادل رسمی طرح به صورت تعادل غیر رسمی به نظر آید. زیورآلات (سنجاق سینه، گردنبند و ...) و وسایل تزئینی (دکمه، تور، نوار تزئینی) با جلب توجه، تعادل رسمی را از بین میبرند. در صورتی که بخواهیم از زیورآلات در یک سمت طرح استفاده کنیم، باید خط افقی مرکزی (خط کد) به خط عمودی مرکزی (خط مرکز جلو) نزدیک شود. اگر خطوط مرکزی دوریا وسایل تزئینی بزرگ باشد، برای اینکه تعادل طرح از بین نرود، باید در سمت دیگر لباس مواردی که جلب توجه میکند، قرار گیرد.
تاکید: (خطوط نافذ)
قسمتی از طرح که از نظر دیداری بیشترین اهمیت را دارد، قسمت تأکیدی طرح است. هنگامی که چند خط همزمان در مقابل چشم قرار میگیرند، چشم خطی را دنبال میکند که از سایر خطوط قویتر و مهمتر است. تأکید ممکن است برای جلب توجه قسمت جذاب شخص یا کم کردن توجه به خصوصیتی از شخص استفاده شود.
هدف از ایجاد تعادل در طرح، بهبود و افزایش خصوصیات فردی شخص و ایجاد نظم و سازگاری بصری میباشد.
رنگ
شاید هیچ چیز به اندازهی رنگی که برای لباس خود انتخاب میکنید، نشان دهنده خصوصیات شما نباشد. انتخاب رنگ مناسب میتواند به لذت بصری یک لباس بیفزاید و به شما کمک کند تا لباسهای مناسبی تهیه کنید. رنگ یکی از پیچیدهترین عوامل در طراحی لباس و خیاطی است. برای فهم و استفاده مناسب از رنگ باید اصطلاحات و اصول ترکیب رنگها را دانست.
ساختار اصلی رنگ
چشم انسان میتواند میلیونها رنگ را تشخیص دهد، ولی همه رنگها از تیرهترین رنگها مانند سیاه تا قرمز و سفید که روشنترین رنگهاست، از هفت رنگ اصلی تشکیل شدهاند: قرمز، نارنجی، زرد، سبز، آبی، نیلی و بنفش (رنگهای رنگین کمان)
فام (کروماتیک)
فام همان نام رنگ است و به رنگهایی گفته میشود که دارای ماهیت رنگی هستند. فام عبارت از: «کیفیت رنگین بودن» رنگهاست و ناشی از طول موج نوری که رنگ منعکس میکند.
بیفام (اکروماتیک)
این گونه رنگها دارای ماهیت رنگی نیستند. تفاوت رنگهای فامدار ناشی از کیفیت آنهاست، ولی در بیفام (اکروماتیک) این کیفیت وجود ندارد؛ مانند سفید، سیاه و خاکستریهای مابین این دو رنگ.
توازن رنگ
رنگها علاوه بر سایر مشخصات گفته شده دارای وزن و حجم هستند. اگر دو دایره هم اندازه بکشیم و یکی را قرمز و دیگری را کرم کنیم، مطمئنا دایره قرمز بزرگتر به نظر میآید. این تأثیر وزن و حجم در رنگ «وزن» نامیده میشود. بعضی از رنگها مانند: قرمز حتی اگر بسیار کم استفاده شوند، اثر بسیار روشنی خواهند داشت. برخی دیگر مانند بنفش وزن بسیار کمی دارند. برای هماهنگ کردن یک رنگ قوی مثل زرد با رنگی ضعیفتر مثل بنفش، میتوان با کم کردن حجم رنگ قوی و زیاد کردن جسم رنگ ضعیف بین آن دو هماهنگی به وجود آورد.
شکل و رنگ
هنرمندانی که از تئوریهای رنگ استفاده میکنند، بر این باورند که در مقابل سه شکل اصلی، سه رنگ اصلی وجود دارد؛ بدین صورت که رنگ قرمز با مربع، رنگ آبی با دایره و رنگ زرد با مثلث مطابقت دارد. ترکیب هر رنگ به هر شکل، باعث ترکیب خصوصیات رنگها و شکل میشود.
رنگ و پارچه
جنس تار و پود، نوع بافت و به طور کلی سطح پارچه در انتخاب رنگ اهمیت بسزایی دارد. پارچههایی مانند مخمل، پارچههای گونی بافت، کرپ، پشم و ... به صورتهای متفاوت نور را منعکس میکنند. بافت و جلای سطح یک پارچه مقدار انعکاس نور را تغییر میدهد و میتواند پارچه را روشنتر یا تیرهتر به نظر آورد. برای مثال، دو پارچهای که تضاد زیادی در بافت دارند، مثل (ساتن و توئید) اگر در یک لباس با رنگ آبی تیره به کار روند، رنگهای حاصله از نظر ظاهری به هیچوجه شبیه هم نخواهد بود.
شکل لباس
اگر طرحی به وسیله خط بسته فضایی را به وجود آورد، «شکل» آفریده میشود. در طرح لباس باید سه عامل «نوع شکل مورد استفاده»، «اندازه» و «محل قرارگیری» مدنظر قرار گیرد. نوع، اندازه و محل قرارگیری اشکال در طرح لباس باید با یکدیگر سازگاری و ارتباط خوشایندی داشته باشند. در طراحی لباس دو نوع شکل وجود دارد. شکلهای مستقیم و منحنی. شکلهای مستقیم (مربع، مستطیل، مثلث و ...) از خطوط مستقیم و شکلهای منحنی (دایره، بیضی و ...) از خطوط منحنی ساخته میشود. به طور کلی، سه شکل اصلی عبارتند از: دایره، مثلث و مربع