0
کارگردان : Guillermo del Toro
نویسنده : Guillermo del Toro, Vanessa Taylor
بازیگران : Doug Jones, Michael Shannon, Sally Hawkins
خلاصه داستان : اتفاقات فیلم در سالهای 1963 در آمریکا و در پشت پرده ی جنگ سرد رخ می دهد. در جایی که دختری تنها (هاوکینز) در یک آزمایشگاه مخفی بسیار حفاظت شده ی دولت به دام افتاده است. به نظر می رسد او در این مکان زندگی یکنواختی داشته باشد، اما وقتی که همراه با همکار خود زِلدا (اسپنسر) یک آزمایش فوق محرمانه را کشف می کنند، زندگیشان به کلی عوض می شود.
|
|
«گیرمو دل تورو» با این فیلم به اوج رسید؛ یک فیلم رمانتیک فانتزی سرحال با بازیگری فوق العاده به نام «سالی هاوکینز» در راس آن
برای آن تعداد اندک پژوهشگر سینما که درمورد هنر مصوری مثل فیلم پیامدار یا تعداد دیگری که درمورد فیلم سرگرم کننده صحبت میکنند، نمیتوان فیلم «شکل آب» (The Shape Of Water) ساخته «گیرمو دل تورو» را صرفا در یکی از این دو نوع فیلم جا داد. فیلمی سرحال، کاملا هنرمندانه که احساس و شهوت از لحظه لحظه آن تراوش میکند و حاصل خیال پردازی این فیلمساز غیرعادی است. این فیلم، فیلمی است که تقریبا بیشتر از هر فیلم ساخته استودیوهای هالیوود امسال ارزش سرمایه شما را دارد. این افسانه کاملا بزرگسالانه، درمورد یک نظافتچی ساکت و یک مردماهی عجیب و غریب است که در ابعاد و روش های مختلف همدیگر را نجات میدهند و با سرعت از یک فیلم کم خرج دانشمند دیوانه محور، تبدیل به یک فیلم تاریک احساسی در دوران جنگ سرد و سپس تبدیل به یک فیلم موزیکال رقصآور میشود که خون یک عشق غیرمنتظره کلاسیک در رگ های آن موج میزند، میشود. «سالی هاوکینز» دوست داشتنی آرام ساکت، مثل یک نور بر این فیلم میتابد.
با تشویق منتقدین و رای دهندگان جوایز، منتقدین جاافتاده، باید این اثر کمپانی فیلمسازی «فاکس سرچ لایت» را سطح بالاترین اثر این فصل قلمداد کنند، چرا که از تمام سورپرایزهایی که این فیلم برای ما دارد، بهترین آن، رمانتیک بودن بسیار زیاد آن و نگاه این فیلم به این عشاق به عنوان شاهراه های زندگی اشاره کرد. این فیلم، دومین فیلم زیبای «دل تورو» است که احساس و تپش قلب در ژانر شست و رفته تری به تصویر کشیده شده است («این فیلم واقعا عاشقانهای گوتیکی است» این پاسخ یک جامعه شناسی دوست است در واکنش به فیلم ترسناک گونه «قلهای به رنگ آتش» (Crimson Peak))، اما این بار هیچ چیز شیطان گونهای در عاشقانه آن یافت نمیشود: داستان آن هم به سادگی تعریف میشود: یک دختر، یک موجود آبی آمازونی را ملاقات میکند که شاید اگر نویسنده دیگری بود، آن را تبدیل به قصه خدایان میکرد.
فیلم، افسانگی خود را از ابتدا نشان میدهد. آن هم از طریق صدای مخملی و آرامشبخش «ریچارد جنکینز» که مقدمه داستان میشود: تیرهای این فیلم رو به سمت آخرین روزهای حکومت یک شاهزاده عادل، پرنسس بیصدا و هیولایی که آمده این ایام را به پایان رساند، نشانه رفته است، مثل محتوای ژنده یک ساختمان که بر شقایق دریایی شناور است. انتخاب سبک تصویر آن مقدمهای است بر هدف فیلمساز بر نشان دادن داستانی که هرگز در واقعیت، نظیر آن اتفاق نمیافتد، در حالیکه ما را به زندگی روزمره «الیسا» (هاوکینز) کر و لال مادرزاد که نظافتچی یک آزمایشگاه فوق سری که در آن آزمایشات مشکوک و مخفیانه بر علیه پارونیا روسیه انجام میشود، دعوت میکند. البته سال هم 1962 است.
«الیسا» غریب است، اما تنها نیست؛ در اصل غریبی، بین اکثر شخصیت های این فیلم، مشترک است. از دوست و محافظ وراج او «زلدا» (با بازی (آکتوویا اسپنسر) فوقالعاده) که مدام از شوهر بی مسئولیت خود گله میکند گرفته تا همسایه مهربان او «گیلز» (جنکینز) نقاش و همجنسگرایی که نمیتواند برای کار و امیال سرکوب شده خودش روزنه و راهی پیدا کند. البته، هیچکس اندازه موجود بینامی که از اعماق آفریقای جنوبی به مخزن سیاهرنگی که در آمریکا کشیده شده است که دانشمندان را به این باور برساند که ماوراءالطبیعه بودن آن میتواند برگه برندهای برای آمریکا در علوم فضایی باشد، غریب و بیکس نیست. (اگر با خودتان فکر میکنید که چرا فیلم، پاسخی ندارد: دیوانسالاران جنگ سرد، به عنوان نمونهای از منطق نمایش داده نشدهاند.)
وقتی «الیسا» او را در زمان نظافت پشت شیشه میبیند، در واقع او را به عنوان یک موجود پولک و بالدار سبز رنگ نمیبیند، بلکه او را یک موجود با روح و تمایلات مشترکی که نه تنها در سکوت با او مشترک است، بلکه در نقطه نگاه غیرمتجانس، خراش های حاصل از تجاوز و عشق پرحرارت و حتی علاقه به قطعات «بنی گودمن» یکی است، میبیند. موسیقی در فیلم «شکل آب» نقش بسزایی دارد، چه آراسته و ارکستر مانند چه بریده هایی از پرده، صحنه های «الیسا» و «جیلز» باهم مینشینند. آهنگ غمگین «تو هرگز نخواهی فهمید» «هری وارن» و «مک گوردون» میتوانست در سال 1943 برای فیلم موزیکال «آلیس فای» بنام «سلام، فریسکو سلام» (Hello, Frisco, Hello) برنده اسکار شود، اما «دل تورو» آن را جدیدتر کرده است و آن را سینما مانندتر کرده است، مثل لیت موتیفی که در زمان شکنجه درونی «الیسا» اجرا شد.
باید به «هاوکینز» فوقالعاده هم بابت چهره باسامان و زیبا در ابراز احساساتش و القای این حس به ما که او و موجود عجیب قصه ما واقعا بههم نزدیکند، امتیاز مثبت داد. بازی «دوگ جونز» پرتز کرده، دوست همیشگی «دل تورو» در نقش موجود عجیب قصه ما نیز، بسیار زیرکانه است. حتی وقتی که چرخ داستان به گردانه افتاده و دل تورو و تدوینگر «سیدنی ولینسکی » صحنههای پر تنش را میسازند، «شکل آب» (The Shape Of Water) باز هم زمانی برای شعرهای نامتوازن پیدا می کند. برای فیلمی که به سادگی میتوانست فیلمی مخصوص تمام اعضای خانواده باشد، فیلم تغییری بزرگ به خود میگیرد و نگاهی روشن نگر به موضوع جنسیت دارد. دادن وجهه احساسی به کارکتر «الیسا» نشان دهنده این است که این کارکتر بیشتر شخصیتی معنوی دارد. دربین وجهههای بالای از افسانهای بودن داستان نکاتی از زندگی عادی هم دیده میشود. همان بنیاد و اساس اعتبار انسانیت است که لایه های زیرین داستان را تازه میکند و به «دل تورو» اجازه میدهد که سبک زیباشناختی فیلم را به سطح تماشایی خود برساند. دوربین پرجنب و جوش «دنت لاستن» خود را در صحنه های مناسب الحال بین طرح های نور محور و زیبانمایی های رنگی قرار داده است و کاملا هالیوودی جلوه میکند (در نقطهای بحرانی، خود را در اعماق یک تک فام خالص و دوست داشتنی غرق میکند)، درحالیکه با این امر جلوه های ویژه کارگردان خود را در این فیلم قدیمی مانند، به زیبایی تکمیل میکند. طراحی تولید «پاول آستربری» یک پیروزی مطلق است برای این فیلم. تمام سطوح داخلی، رنگ سبز خزی، قهوهای خاکی و قرمز خونی بسیار ملموس هستند، انگار که هر لحظه، خانه معنوی آبی موجود قصه ما، ممکن است، نابود شود.
در آن سمت، تثبیت دوربین نمای باز «دل تورو»، در نهایت تکنیک فیلمبرداری، به نمایش گذاشته است؛ با اکوهایی از فیلم «کفشهای قرمز» در طراحی آپارتمان «الیسا»، تصویر قلعه قصه ما، بیش از پیش تشویشزا نشان داده میشود، آن هم در جایی که خود در بالای سینمایی قرار گرفته که در آن حماسه های کلیشه ای و منسوخ انجیل برای تالار نمایشی تقریبا خالی اجرا می شوند و مخاطب هم ترجیح میدهد بجای دیدن این نمایش ها، در خانه بنشیند و تلویزیون تماشا کند. کارگردان نیز، در حالیکه پایان کار را پیش بینی میکند، به «الیسا» آزادی کامل میدهد: بهتر از پیشبینی «نتفلکیس» را، مبنی بر مرگ سینما یادآور بشیم. تا زمانیکه فیلمسازانی نظیر «دل تورو»، فیلمهایی عجیب و در عین حال زیبا، نظیر «شکل آب» (The Shape Of Water) میسازند، مرگ سینما هیچوقت اتفاق نمیافتد.
مترجم: سمیر نعمتینژاد