_*شیوا دولتآبادی: نهادهای مردمی بسیار درباره تحصیل حق کودکان صحبت کردهاند و در سالهای اخیر نیز این مساله شدت یافته است، حتی بارها به پیمان جهانی حقوقکودکان هم اشاره شده و همه افرادی که دوستدار حقوقکودکان هستند درباره مشکل عدم دسترسی کودکان اتباع بیگانه در ایران به مدارس سخن گفته و میگویند، آنچنان که این موضوع بسیار موردتوجه مسئولان قرار گرفته و سال گذشته نیز مقاممعظمرهبری درباره نامنویسی این کودکان دستوراتی دادند.
به گزارش ، آرمان نوشت: امسال ثبتنام کودکان اتباع بیگانه مسئولانهتر و رسمیتر شده است، حتی وزیر جدید آموزشوپرورش نیز گفته که نباید هیچکودکی پشت درهای مدرسه بماند. در نتیجه کودکان افغانستانی که در ایران زندگی میکنند، فرصت مناسبی پیدا کردهاند که به مدارس دسترسی پیدا کنند، ولی این اتفاق شامل حال همه کودکانی که مهمان سرزمین ما هستند، نمیشود. دلایل آن هم متعدد است. یکی آنکه کودکانی میتوانند از این فرصت استفاده کنند که از اطلاعات کافی برای ثبتنام برخوردار باشند. از سوی دیگر، تراکم کودکان اتباع بیگانه در مناطق خاص که امکان سکونت برایشان مهیاست، با تعداد مدارسی که آنها را ثبتنام میکنند تناسب ندارد؛ یعنی هرقدر هم مدارس امسال آمادگی بیشتری برای ثبتنام اتباع بیگانه داشته باشند، ولی باز هم بهدلیل تراکم زیاد جمعیت در مناطق خاص این امر میسر نمیشود. این در حالی است که کودکان اتباع بیگانه که مجبور به کارکردن هستند، طبیعی است که باید چند ساعت از روز را بهدلیل مسئولیتی که به گردنشان گذاشته شده، کار کنند، چرا که آنها باید خرج خود یا خانواده خود را بدهند.
بنابراین آنها نمیتوانند از فرصت پنجساعته در مدارس حتی با تسهیلات ارائهشده بهخوبی استفاده کنند، به این دلیل که مجبور به کارکردن هستند. از این رو برای اینکه امکان تحصیل بهصورت واقعی و عملی در اختیار همه کودکان کار، بهویژه کودکان اتباع بیگانه، قرار گیرد، هنوز هم به تمهیدات بیشتری نیاز است، چرا که مدارس بیشتری در مناطق پرتراکم لازم است که این دسته از کودکان از آنها بیشتر استفاده کنند. همچنین دوباره تاکید میکنم باید بهاندازه کافی اطلاعرسانی شود و کودکان اتباع بیگانه که میتوانند از این شرایط تحصیل بهرهمند شوند خود و خانوادهشان در جریان این فرصت قرار گیرند. از سوی دیگر، اگر قرار است هیچکودکی بیسواد باقی نماند، لازم است مدارس ویژه کودکان کار برنامههایی را تدارک ببینند که این کودکان بتوانند بهصورت فشرده در ساعتهای کمتر از آموزش عادی و عمومی برخوردار شوند.
زمانبندی کلاسهای ویژه کودکان کار
نمیتوان انتظار داشت که هم وزارت آموزشوپرورش و هم کودکانی که مجبور به کارکردن نیستند، با شرایط تحصیل کودکان کار خود را تطبیق دهند و این شیوه فراگیر شود. بدیهی است که انتظار نابجایی است و بسیاری از انرژیها به هدر میرود، ولی برای اینکه کودکان کار از باسوادشدن محروم نمانند، نیاز به مدارس و زمانبندی خاص دارند. میتوان برای آنها برنامهریزی کرد. برای مثال در ساعتهایی که مدارس خالی هستند، باید تمهیداتی در اختیار آموزش این کودکان قرار گیرد، چرا که آنها نمیتوانند پنجساعت در روز وقت آزاد داشته باشند تا در مدرسه درس بخوانند. بنابراین این مساله نیازمند حمایت و راهکارهای عملیاتی است و اگر زیرساختهای آن بیش از پیش فراهم شود، بسیاری از کودکان ایرانی و اتباع بیگانه که بهدلیل فقر و نابرابری مجبور به کارکردن هستند، از فرصت یادگیری محروم نمیشوند، چرا که آنها حق زندگی دارند و با توجه به شرایط زندگیشان نباید از حقوق اولیه بیبهره باشند.
حمایت از کودکان فاقد اوراق هویتی
حتما باید از کودکان اتباع بیگانه که در اوراق هویتی مشکل دارند، بیشتر حمایت شود تا در مدارس حضور پیدا کنند. البته گفته شده که فقط یک کارت اجازه تحصیل کافی است که آنها بتوانند در مدارس درس بخوانند. با وجود این، مسائل اداری ثبتنام کودکان اتباع بیگانه نیاز به حمایت و هدایت بیشتری دارد، چرا که بسیاری از این کودکان اصلا نمیدانند چگونه باید به این فرصت دسترسی پیدا کنند. سمنهای بسیاری در ارتباط با کودکان محروم فعالیت میکنند. گرچه آنها از این کودکان حمایت و به آنها نحوه ثبتنام در مدارس را اطلاعرسانی میکنند، ولی مساله داشتن اوراق هویتی باید برای نامنویسی حذف شود تا کودکانی که در کشور ما فاقد اوراق هویتی هستند، باسواد شوند. میتوان گفت یکی از راههای کمک به سوادآموزی این کودکان ارائه تسهیلات بیشتر برای نامنویسی است. نکته قابل توجه دیگر مساله تعیین سطح است که آن هم کار آسانی نیست. بنابراین برای آنکه کودکان اتباع بیگانه بتوانند وارد کلاسهای درسی و عمومی شوند و از کودکان دیگر جا نمانند، تعیین سطح و زمانبندی کلاسها نیاز به حمایت و تسهیلات دارد. از سوی دیگر، در صورت تداوم بیسوادی این کودکان امکان اینکه آنها گرفتار بزهکاری شوند، وجود دارد. بنابراین باید با حمایت از آنها مسیر زندگیشان را هدایت کرد؛ در غیر این صورت دولت متحمل هزینههایی خواهد شد.
تبعیض ممنوع!
فردی که معلم است نباید نگاه تبعیضآمیز به دانشآموزان داشته باشد. باید معلمان کودکان اتباع بیگانه را مانند فرزندان خود بدانند، چرا که فجایعی مانند جنگ و ویرانی موجب جابهجایی آنها از کشورشان به کشور دیگری شده است. توجه به این مساله باید ریشه در درون انسان داشته باشد که تبعیض امری نکوهیدهای است. تبعیض معلمان میان دانشآموزان ایرانی و اتباع بیگانه بسیار شکننده و آسیبرسان است و حتی موجب نگاه تبعیضآمیز کودکان ایرانی هم میشود. از این رو این مساله نیاز به فرهنگسازی دارد و این فرهنگسازی باید از درون مدرسه شکل بگیرد. اگر معلمان و مسئولان مدرسهای نشان دهند که به تبعیض تمایلی ندارند، الگوهایی برای نسلهای بعد میشوند که آنها را بهعنوان نمونه جلو چشم خود دیدهاند. خانوادههای ایرانی هم در این زمینه تاثیرگذارند. وقتی چنین تسهیلاتی برای کودکانشان فراهم میشود، باید در نظر بگیرند که کودکان جهان برابر هستند و نباید به کودکان اتباع بیگانه بهعنوان موجودات متفاوت نگاه کرد. بنابراین باید خانوادههایی که فرزندانشان در کنار کودکان اتباع بیگانه مشغول به تحصیل هستند، انساندوستی، نوعدوستی و عدم تبعیض را به آنها آموزش دهند تا رفتارهای تبعیضآمیز موجب آسیب روحی در کودکان اتباع بیگانه نشود.
* مدیرعامل انجمن حمایت از حقوق کودکان