به گزارش خبرآنلاین،غلامعلی حدادعادل در برنامه دستخط علاوه بر تحلیل مسائل سیاسی کشور به سوالاتی درباره حواشی زندگی شخصی و سیاسیاش پرداخت او در این مصاحبه از عملکرد جمنا تا دلیل نوع تصمیمی که در سال 88 مبنی بر حمایت از احمدینژاد گرفته شد پاسخ داد. حدادعادل خاطره هایی نیز از روز یکشنبه سیاه گفت و ماجرای هدیه دادنش به ظریف را هم تعریف کرد.
در این یکی دو سال، قدری در فضای سیاسی کشور حضورتان کمرنگ شده است.
قدری مربوط به مجلس بود. بالاخره مجلس معرکه آراء سیاسی
است. نبودن من در مجلس یک اثرش همین است که کمتر با خبرنگاران و رسانهها مواجه میشوم.
مجلس بود که قدری فضا را داغ میکرد. این یک جهت است.
در رابطه با انتخابات مجلس دهم خیلی
در مورد فهرست اصولگرایان صحبت کردند و خیلیها در این برنامه گفتند از زمانی که
این فهرست بسته شد گفتیم که این فهرست برای شکست بسته شد. به عنوان یکی از کسانی
که تاثیرگذار در تصمیمگیریها بودید، چنین اعتقادی داشتید؟
این عالم سیاست از یک جهاتی شبیه فوتبال است. کسانی که بازیها
را تحلیل میکنند قبل از مسابقه حرفهای کلی میزنند و بعد که تیمی میبازد 100
دلیل میاورند که من میدانستم چنین میشود. حالا اگر آن تیم ببرد میگویند من میدانستم
این میبرد. معلوم نیست کی راست میگوید... عالم سیاست هم اینطور است. ولیکن تلاش
ما این بود تا جایی که امکان دارد اشتباه نکنیم. به هر حال این اتفاق رخ داده است.
خودتان فکر میکردید کلا فهرست
اصولگرایان در مجلس رای نیاورد؟ چون بدبینانهترین افراد هم فکر میکردند دو الی
سه نفری از آن فهرست به مجلس بروند.
خیر. ما این احتمال را به این صورت نمیدادیم.
مجلس دهمی که شکل گرفته است را چطور
مجلسی میدانید؟ برخی ها میگویند اصلاح طلب است یا اصولگرا و اعتدالی، در تعریفش
مانده اند!
من تصور میکنم یک مجلسی است که هیچ
جریانی از جریانات سیاسی حاکمیت مطلق ندارد. مجلسی است که دو الی سه جریان به یک
شکلی با هم در توازن و تعادل هستند. از دو الی سه طرف به هم فشار میآورند
ولی برآیند این فشارها هیچ جریانی حاکم نیست.
این به لحاظ سیاسی میتواند نقطه
مطلوب باشد یا حیر؟
بد هم نیست.
جلسات مجلس را پیگیری میکنید؟ مثلا
جلسات رای اعتماد.
بله به نظر من کمتر از نوبتهای قبل مسئلهساز بود و وزرای
پیشنهادی کمتر حاشیه سازی کردند.
از انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم
بگوئید که چطور دیدید و چه ویژگیهایی داشت؟
انتخابات خیلی جدی بود. اصولا از بعد از انتخابات آقای
هاشمی یعنی از 76 به بعد، انتخابات ریاست جمهوری در ایران رقابتی شد. یعنی رقابت
جدی شده است چون تا آن زمان همه میتوانستند نتیجه را پیشبینی کنند. ولی از 76 به بعد انتخابات ریاست جمهوری عرصه رقابت جدی شده است و
هر چه زمان میگذرد جدیتر میشود.
در انتخابات شاهد حرفهای خوبی نبودیم؛ یعنی ساختارشکنی صورت گرفت و حرفهایی که قابل توجیه و دفاع نبود
گفته شد و هیچ خوب نبود. امیدواریم جبران کنند.
قبل از انتخابات جبههای به نام جمنا
تشکیل شد. موافق تشکیل این جبهه بودید؟
بله. من نائب رئیس جبهه مردمی هستم.
فکر میکنید اثر مثبت را گذاشت؟
بله. بالاخره همین که 16 میلیون رای در مقابل حدود 24
میلیون رای تبلور یافت و این جدی شدن انتخابات، یک عاملش همین تشکیل جبهه مردمی
بود.
برخی از دوستان همفکر شما انتقاداتی
دارند که افرادی که از این جبهه برای نامزدی درآمدند، آن تنوع لازم را نداشتند یا اینکه
میشد افرادی بیایند که رایآورتر باشند و جدیدتر باشند. این را قبول دارید؟
به هر حال ما به یک شیوه کاملا مردمی عمل کردیم. اسم این
جبهه، جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی است، ما طی دو گردهمایی بزرگ ملی که نزدیک
به 3 هزار نفر را از سراسر ایران دعوت کردیم، به 5 نامزد نهایی رسیدیم. هر چه
اتفاق افتاد، با رای این جماعتی بود که از سراسر ایران جمع شده بودند. ما خودمان
در یک اتاق دربسته فردی را تعیین نکردیم که به جامعه معرفی کنیم.
فکر می کنید آینده جمنا چه خواهد شد؟
این مسئله این روزهای ما است. این روزها در دستور کار است.
روز اولی که این جبهه مردمی را تشکیل دادیم آن را فقط برای انتخابات ریاست جمهوری
تشکیل ندادیم. حال که انتخابات تمام شده است ما داریم برای یک تلاش درازمدتتری
برنامهریزی میکنیم.
جدیدا جلسه گذاشتید؟
جلسه مجمع عمومی نگذاشته ایم ولی مشورتهای شورای مرکزی و
هیات رئیسه مکرر و مفصل صورت گرفته و آمادگی پیدا شده تا با نگاه تازهای فعالیت
خود را ادامه دهیم.
ممکن است در 1400 هم دوباره با همین
ترکیب وارد انتخابات شوید؟
نخیر. هر روزی حکم خودش را دارد. عالم سیاست، لحظهای است.
هر سه مناظره را دیدید؟
بله. با دقت. به نظر من مناظرهها
بیش از حد شخصی شد.
چقدر مناظرات در نتیجه انتخابات موثر
است؟
حتما موثر بود، برای اینکه ما فردای بعد از هر مناظره تاثیر
مناظره ها را در نظرسنجیها میدیدیم.
به نظر من روش مناظرات باید عوض شود. اینهایی که حرف میزدند، نیمی از
روی نوشته بود که قبلاً تهیه شده بود و در نهایت اشارهای به موضوع میشد که من
یاد انشای دبستان افتادم.
به نظر شما دولت یازدهم در طول این 4
سال چه نقاط قوت و چه نقاط ضعفی داشت؟
در مسئله اقتصاد، رکود، اشتغال و این مسائل مشکلات وجود
دارد و این نقاط ضعف دولت بوده، اما خب همینکه دولت از تلاطمهای شدید در بازار
ارز و تورم و قیمتها جلوگیری کرد، درست است که این به قیمت رکود هم به دست آمده، ولی
آرامشی از این حیث وجود دارد که شیبهای تند و افتوخیزهای لجام گسیخته کمتر بوده.
آقای دولت روحانی را در این مدت 2
سال دیده اید؟
منظم در شورای عالی انقلاب فرهنگی میبینیم؛
آدم نقدپذیری هستند؟
لبخند که زیاد میزنند. (میخندد). نمی دانم حالا، وقتی هم
که چیزی به ایشان میگوییم با خوشرویی...
تا حالا به ایشان نقد کرده اید؟
بله. بالاخره ما با هم سلام و علیک داریم، از اول انقلاب یا
قبل از انقلاب... با هم صحبت هم میکنیم. گاهی هم نظرم را به ایشان گفته ام.
چقدر نقدها را پذیرفتید؟
رد نمیکنند، گوش میکنند.
فکر میکردید آقای احمدینژاد برای
ریاست جمهوری ثبت نام کنند؟
من درباره آقای احمدینژاد تعبیری دارم که آن پاسخ همه
سوالات شما است. من میگویم آقای احمدینژاد یک رایانهای
است که ما نرمافزارش را نداریم و نمیتوان پیشبینی کرد چه اتفاقی رخ میدهد.
برخی ها بزرگترین اتهام اصولگرایان و
طیف شما را در حمایت از دولت آقای احمدینژاد میبینند. چنین اتهامی را قبول
دارید؟
قبول دارم که این اتهام را به ما میزنند، اما نمیپذیرم.
بنده خطاب به کسانی که این ایراد را میگیرند حرفم این است که شما باید این تصمیم
را در ظرف زمانی خود ارزیابی کنید. یعنی ببینید که انتخاب دیگر ما چه بوده است. اگر الان هم شرایط به سال 84 یا 88 بازگردد، ما همانطور تصمیم
میگیریم. آن تصمیم در ان لحظه درست بوده است.
یعنی اتفاقاتی که بعد از تصمیمی رخ میدهد نباید در ارزیابی
تصمیم موثر گرفت. شما در سال 84 یک اطلاعاتی از شخصی به نام آقای دکتر محمود احمدینژاد
دارید و بر اساس اطلاعاتی که از جناح رقیب دارید و نامزدهای رقیب آن زمان تصمیمی
میگیرید و اگر بعدا اتفاقی افتاده که این میتواند آن تصمیم را مخدوش کند، کسی که
آن زمان این تصمیم را گرفته مقصر نیست. چون اینها بعد اتفاق افتاده است.
فکر می کنید برجام چقدر در فضای
اقتصادی اثر گذاشت؟
از دوستان دولت بپرسید که میگویند خیلی اثر گذاشت. از
فعالان اقتصادی بپرسید که ما هم می پرسیم، میگویند تاحدودی اثر گذاشت.
بنده از کسانی هستم که از روز اول گفتم من دلواپس هستم. اگر
همه مخالفان سیاسی ما این دلواپسی را فحش کنند و به ما بدهند، باز بنده مُصر و
معتقد هستم و استدلال دارم که آنهایی که میگفتند ما دلواپسیم حق داشتند. این که
عدهای گفتند ما نگران هستیم و اسم نگرانیشان را هم دلواپسی گذاشتند، عدهای هم گفتند
ما دل آرامیم. حالا دل آرامها چه کسی حق داشت؟ امروز ببینید
حق با دلواپسان بود یا دل آرام ها؟
حالا برخی اعتقاد دارند هر دو طرف
مقصر بودند که فضا را آنقدر سیاسی کردند که دقتی که باید، نشد. خیلی کار سیاسی شد.
من نمیخواهم تسویه حساب با کسی کنم، حالا به فرض که حق هم
با ما باشد مملکت چه خواهد شد؟ نه ما که دلواپس بودیم الان نباید مسئله را مبدل به
این کنیم که دیدید ما درست میگفتیم و از آب گل آلود ماهی بگیریم. الان باید همه
دست به دست هم دهند در مقابل زیادهخواهی امریکا بایستیم.
این درست است، ولی تجربهای از این برای
اداره مجلس وجود دارد. خیلی ها به اداره مجلس در آن مقطع انتقاد دارند، مثلا برخی
میگویند 15 دقیقهای تصویب شد ولی برخی میگویند تصمیمی که در سطح کلان نظام
گرفته شد برای چه مجلس در آن ورود کند. این چه تجربهای است که برای آینده ما باید
نوشته شود؟
من درباره رفتار دیگران الان قضاوت نمیکنم. ولی اگر من میخواستم مجلس را اداره کنم اجازه میدادم مخالفان
حرف خود را بگویند و موافقان هم حرف خود را بگویند و در مسئلهای به این درجه
اهمیت، این سقوط آزاد و ظرف 20 دقیقه سر و ته مطلب را هم آوردن، را درست نمیدانستم.
کتاب خاطرات فروغی را به اقای ظریف
هدیه دادید؛
بله. آن کتاب، کتاب مهمی است. نیتم این بود که ایشان ببیند ایران از کجا به کجا رسیده
است. این ایرانی که آن قدر ضعیف بوده، حالا به برکت این انقلاب آمده و با انرژی
هستهای به دست دانشمندان خودش بدون تکیه بر دولت بیگانه در داخل کشور تولید شده
است، حالا رقیب شش کشور درجه اول دنیا شده است و آنها میخواهند مسئله را حل کنند.
خواستم این تجربه پیش چشم آقای ظریف باشد.
به شما چه گفتند؟
آن روز که فرصت نشد، بعدش نمیدانم فرصت کرد آن کتاب را
بخواند یا خیر. من هم قصد رسانهای کرد این موضوع را نداشتم. من پاکت غیرشفاف را
با خودم برده بودم و کتاب را داخل آن پاکت گذاشته بودم. من این را به آقای ظریف
دادم و ایشان هم روی میز خود گذاشت. من روی صندلی خودم نشستم.
خبرنگاران حساس شدند. خبرنگار یکی از روزنامهها دوربین را
روی پاکت متمرکز کرده بود تا ببیند چه زمانی آقای ظریف این کتاب را باز میکند. در
یک لحظه که این اتفاق افتاده بود، عکس را گرفتند و این خبر شد. این کتاب درست به
همین دلیل ظرف یک ماه، سه بار تجدید چاپ شد.
آقای دکتر حداد چقدر حقوق میگیرند؟
من حقوق استادی از دانشگاه تهران میگیرم. پارسال که همین سر
و صدای حقوقهای نجومی درآمد و از من پرسیدند، مثل اینکه 8 میلیون 100 هزار تومان
گفتم.
اگر شما جای رسانهها بودید چطور حقوق
نجومی را پیگیری میکردید؟
کلا فضای رسانهای را خوب نمیبینم و بدتر از رسانههای
مکتوب، فضای مجازی است.
به هر حال میتوان ناله کرد و گفت. در این حد میتوان حرف
زد. تصور خود من این است که بگومگو و مچگیری و حاشیهسازی و گیر دادن سر عکس و
کلمه اصلا ما را از فکر کردن درباره مسائل اصلی کشور غافل کرده است.
من یک مثال سادهای بزنم؛ شورای شهر تهران. ما از نظر نوع
نگاه فکری، سیاسی با شورای شهر تهران متفاوت هستیم. البته دوستان ما هستند و
تعدادی در مجلس ششم بودند و سلام و علیک داریم. حالا اینها سوار مترو شدند. لابد واگنی
گرفتهاند و اینها نشسته اند. این عکس را در فضای مجازی میگذارند و همه بحث میکنند
که شما نشسته و مردم ایستادند. مردمی نیستید.
اگر عدهای در واگن کنار مردم ایستادند دلیل مردمی بودن نمیشود
و کسانی هم که نشستند، دلیل غیرمردمی بودن آنها نیست. من میخواهم به جوانان و
دوستان و کسانی که در فضای مجازی هستند و روی یک کلمه گیر میدهند و غوغا برپا می
شود و اظهار نظر میشود، بگویم که دوستان عزیز شما سراغ مسائل اصلی و مهم کشور
بروید. به جای اینکه به یک عکس یا کلمه گیر بدهید، بیایید روشها و بینش ها و
مبانی را جدی بگیرید.
چطور سند 2030 در شورای عالی انقلاب
فرهنگی مصوب میشود در حالی که کسی به نام دکتر حداد داریم که برای ما بچه های
زاده انقلاب، کتاب مینوشته است؟
چه کسی گفته است این در شورای عالی انقلاب فرهنگی مصوب شده
است؟
اصلا در شورای عالی انقلاب فرهنگی هیچگاه مطرح نشده است....
بنده که در جلسات شرکت میکنم تا وقتی که این در
هیات دولت تصویب شد و تا اندکی قبل از اینکه آقا در 17 اردیبهشت درباره این موضوع
صحبت کنند، ما اصلا نمیدانستیم چنین موضوعی مطرح شده است. من از سال 1360 تا الان
عضو شورای عالی آموزش و پرورش هستم. همین الان هم با حکم رئیس جمهور هستم.
من که عضو شورای عالی آموزش و پرورش هستم یک بار
هم در این شورا مطرح نشد که یک چیزی به نام 2030 آمده است و بر اساس آن، سندی نوشتهاند
و دولت هم تصویب کرده و حرفهایی زده است.
19 اردیبهشت 1324 به دنیا آمدید؟ 72
ساله هستید.
بله و قدری بیشتر.
چه سالی ازدواج کردید؟
اردیبهشت 1350 ازدواج کردم.
چطور با خانم دکتر آشنا شدید؟
آشنا نبودیم. مادر ما خواستگاری رفت و به شیوه کاملا سنتی
بود. هیچ دیداری در دانشگاه و دانشکده نبود. بعد صحبت کردیم و همان روال و روش
سنتی و متعارف خودمان انجام شد.
برای خانم دکتر عاشقانه هم نوشتهاید؟
یه بار در یکی از برنامههای تلویزیونی دیدم شعر گفته بودید برای ایشان
بله. بالاخره من سفر رفتم و ایشان با من نبود. 1352 سفر یک
ماههای به لندن و پاریس و رم رفتم. تقریبا یک روز در میان برای ایشان نامه مینوشتم.
ادم پرمشغله ای هستید؛ یعنی در خانه کم حضور دارید اعتراضی
نمیشود؟ چون خانم دکتر هم اهل فعالیتهای اجتماعی هستند.
بله. گاهی من به ایشان اعتراض میکنم چرا انقدر بیرون کار
میکنید. گاهی ایشان اعتراض میکنند به من. با هم کنار آمدیم.
4 فرزند دارید. چند نوه دارید؟
من 9 نوه دارم.
با بچه ها بحث سیاسی میکنید؟
بله. آنها از من سوال میکنند.
خط فکری نزدیک است؟
الحمدالله یکی از نعمتهایی که خدا داده است این است که در
خانواده چه از نظر اعتقادی و چه از نظر فکری، تعارضی بین ما وجود ندارد.
مدارس فرهنگ برای شما است؟
خیر. ما 26 سال پیش یعنی مهرماه 1371 یک مدرسه پسرانه با 35
دانشامور تاسیس کردیم که مخصوص رشته ادبیات و علوم انسانی بود.
سال بعد، یک مدرسه دخترانه با 33 دانشآموز تاسیس کردیم. این
دو مدرسه را در تهران داریم. دو دبیرستان دخترانه و پسرانه و دو دبستان در سالهای
اخیر به نام "فرهنگ" تاسیس کردیم که اینها هم هیچکدام 6 کلاس کامل
ندارد.
همه این مدارس هم اجارهای است و ما اجاره میدهیم. غیر از
این مدارسی که در تهران داریم، یک مدرسه پسرانه و دخترانه دبستان و دبیرستان هم در
یکی از محرومترین مناطق کشور داریم که 600-500 دانشآموز دارد که دیناری از کسی
شهریه نمیگیریم. اصلا مردم ندارند که بدهند.
شبانه روزی است؟
بله. هزینه سنگینی هم دارد و ما از خیرین و مردم انقلابی و
کسانی که غیرت دینی و ملی دارند، برای آن مناطق کمک میگیریم.
این را از این جهت میگویم گاهی در فضای مجازی همین رقبای
سیاسی ما یا عده ای که با اصل انقلاب و نظام مشکل دارند میگویند
که آهای اینها کارتل آموزشی در ایران دارند. فکر میکنند من 300 مدرسه در ایران
دارم. نه؛ همه مدارس همین است.
این بی اخلاقی که در فضای مجازی وجود دارد برای ملت ما خطر
است. از آقای رئیس جمهور در مناظرات پرسیدند برای تحکیم خانواده چه کردید؟ ایشان
گفتند فضای مجازی را آزاد کردیم و نشاط دادیم و این باعث تحکیم خانواده میشود.
بنده معتقدم چیزی که باعث ویرانی بنیاد خانواده
میشود، بیاخلاقیهای فضای مجازی است. یک
واقعیت است. از همین جا از رئیسجمهور و وزیر جدید ارتباطات که قبلا هم همین مطالب
را به آقای جهرمی گفتهام، به عنوان یک شهروند میخواهم فکری برای وضع اخلاقی در
فضای مجازی کنند.
چرا این نگاه بین برخی ها وجود دارد
که آقای حداد آن زمان میتوانست برخورد قاطعتری مقابل برخی بیقانونیهای دولت
نهم داشته باشد؟
بله. یک جمله کلی
میگویم و کسانی که دستشان در کار سیاسی است میفهمند، کار سیاسی و تصمیم سیاسی
انتخاب بین خوب و بد نیست. خیلی مواقع انتخاب بین بد و بدتر است. در عالم سیاست
خیلی مواقع گزینه سوم ندارید و بین بد و بدتر باید انتخاب کنید.
در همان دوران انتخابات ریاست جمهوری
84 برگزار شد، شما نامهای به رهبری درباره تائید صلاحیت آقایان معین و مهرعلیزاده
نوشتید. چرا چنین کردید؟
بله، من میدانستم اگر این دو نفر
تائید نشوند قطع نظر از نتیجه انتخابات، بعد از انتخابات آمریکاییها و نوکران
رسانهای و همخطهای اینها میگویند که به مخالفان اجازه داده نشد کاندیدا شوند.
نامزد مخالفان را حذف کردند و گفتند ما پیروز شدیم. این را به سود نظام نمیدانستم.
نامهای به آقا نوشتم و گفتم من درخواست میکنم به شورای نگهبان توصیه کنید که
دایره صلاحیتها را وسعت دهند و ایشان هم محبت کردند و برای شورای نگهبان ارسال
کردند و این اتفاق افتاد.
در دوران مجلس روزی بود که ناراحت
شده باشید و کاری هم نتوانسته باشید انجام دهید؟
در دوره مجلس هفتم اتفاقی با این شدت که شما میگویید، رخ
نداد. روزی که آقای احمدینژاد به مجلس آمد- آن یکشنبه
سیاه - روز سختی بود. خاطره ای از ان روز دارم که خوب است مردم بدانند.
وقتی آن فضا ایجاد شد، آقای نوباوه - که من خیلی ایشان را
دوست دارم - پیش من آمد و با چشم اشکبار گفت من این وضعیت که پیش آمد تفالی به
قرآن زدم. مستاصل شده بود و قرآن را باز کرده بود.
صفحه قرآن باز بود، به من نشان داد. آیه بالای صفحه این بود
که «ولا تنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم» یعنی به جان هم نیفتید که قدرتتان از دست
برود و اقتدارتان نابود شود و آبرویتان برود. این نصیحت قرانی بود.
نکتهای از آیتالله هاشمی رفسنجانی دارید؟
گاهی. فاصله من با ایشان در مجمع حدود یک متر و
نیم بود. گاهی در پایان جلسه از کنار ایشان رد میشدم یک دقیقه مینشستم و صحبتی
میکردم. اینکه چه گفته میشد بماند.
من دوست داشتم ایشان جور دیگری رفتار کنند. شاید ایشان هم
نسبت به من همین نظر را داشت.
سر قضیه فتنه 88 کسانی که طرفدار آن
دو فرد بودند، اتهامی را متوجه شما و جریان شما میکنندآیا به عنوان کسی که در بطن
ماجرا بودید و از اولین کسانی بودید که در صدا و سیما صحبت کردید و از پشت پردهها
حتما خبر دارید، معتقدید واقعا سهم دو طرف یکی بود؟
خیر. نوع انتقاد به این دو نفر فرق
میکرد. یکی رفتارش رفتار خوبی از نظر شخصی نبود و دیگری، مبنای دیگری داشت و
اینها بعدا معلوم شد. اینها بعدا معلوم شد. اتفاقاتی که بعد از انتخابات افتاد
ثابت کرد، مشکل چه بود.
29216