از زمان پخش سریال (game of thrones) تا (the flash) و هر سریال بین این‌ها، شاهد مرگ‌های فراموش نشدنیِ شخصیت‌های این سریال‌ها در فیلم‌نامه‌ی آن‌ها بوده‌ایم که برخی از آن‌ها در ادامه مطلب ذکر خواهند شد. بیایید جمع شده و به آن‌هایی که از بین رفته‌اند به پاس بازیِ خوبشان ادای احترام کنیم. در ادامه با بنیتا همراه باشید تا برخی از بازیگرانی که این اتفاق برایشان افتاده است را به شما معرفی کنیم.
هودور (game of thrones)
مردی بسیار کم‌حرف (درواقع فقط یک کلمه از دهانش خارج شد). او بران را تا آن سوی دیوار حمل کرد اما در یک تونل و پیچِ زمانی، هنگامی که "بران" با "راون سه چشم" در کوچه خاطرات به سر می‌برد، وایت واکرها به آنجا حمله کردند و این باعث شد تا هودورِ جوان در خاطره زمانی، جمله‌ی در را نگه‌دار را یاد بگیرد. دیگر چیزی برای گفتن باقی نمی‌ماند. نمایش این صحنه فقط برای قربانی شدنِ هودور بود و هدف دیگری نداشت. این صحنه اشک بسیاری از طرفدارانِ سریال را درآورد.
رمزی بولتون (game of thrones)
از حضور در سه فصل به عنوان یک فردِ پست‌فطرت و کینه‌توز و نماینده بودن وی برای وستروس در قطع کردن اندام تناسلی که به روش وحشیانه‌ای شکنجه می‌کرد نقش نفرت‌انگیزی را در ذهن بینندگان برای خودش رقم زده است. وی از دسته افرادِ شرور و مشهور محسوب می‌شد. (البته هیچ‌وقت به پای جافری نمی‌رسید.) توسط سانسا کشته شد. سانسا توانست وینترفل را پس بگیرد و رمزی را پس از کتک خوردن حسابی از جان اسنو به چند تکه گاز و لقمه برای سگان تبدیل کند.
مارگارت تارل (game of thrones)
گل رزِ هایگاردن اگر در شعله‌های آتش نمی‌سوخت بیشتر از این‌ها برایمان نقش‌آفرینی می‌کرد. البته سرسی بسیاری از مردان قدرتمند پادشاهی را سوزاند اما مرگ مارگارت بیشترین واکنش احساسی را داشت. مرگ او باعث شد تا النا با دورن‌ها متحد شود و تامن هم به زندگی‌اش پایان دهد و تخت آهنین خالی بماند. اکنون سرسی فقط نگران و مواظب ملکه‌ی اژدهاست.
گنجشک اعظم (game of thrones)
یکی از قدرت‌های تندرو که پس از جنگِ ویران‌کننده‌ی پنج پادشاه روی کارآمد، گنجشکِ اعظم بود. او که در ابتدا به برابری و عدالتِ اجتماعی به جای اشراف‌زادگی و اصل و نسب تاکید داشت و به نظر می‌آمد که وی می‌خواهد طرز تفکر وستروس را تغییر دهد. اما وی در فصل اخیر بازی تاج و تخت خود را به اندازه‌ی دیگر انسان‌های ستم‌پیشه و تشنه‌ی قدرت، پلید نشان داد و در عاقبت بهای تحقیر سرسی را پرداخت و کشته شد.
ابی (sleepy hollow)
این سریال با نقش‌آفرینیِ بازیگران آخرالزمانیِ خود "ابی میلز" و "ایخابد کرین" در حال پیش رفتن بود تا اینکه ابی خود را برای جلوگیری از نابودیِ بشر به وسیله یک خدای تشنه‌ی قدرت قربانی کرد. مرگ غیر منتظره‌ی ابی باعث ناراحتی بینندگان این سریال شد. با پشت سر گذاشتن این صحنه، سریال به یک درام ماوراءالطبیعه تبدیل شد.
مارگارت اسکالی (the x-files)
مادرِ دوست‌داشتنی "اسکالی" و "مالدر" از یک بیماریِ قلبیِ کشنده رنج می‌بُرد. با کلمات آخر او در هنگام مرگ، مگی والدین را تحت فشار قرار داد تا درباره‌ی پسری که 14 سال پیش آن را به خانواده‌ی دیگری به عنوان فرزندخوانده بخشیده بودند راز‌هایی را برملا کند.
پوسی واشینگتون (orange is the New-York)
مرگِ غمناک او به‌وسیله‌ی یک نگهبانِ تازه کار یک پایان ناراحت‌کننده برای نقشی بود که دل بسیاری از زندانیان را مال خود کرده بود. فقدانِ او کاملا در لیچفیلد احساس می‌شود به طوری که همین مسئله منجر به شورش می‌گردد و با صحنه‌ی "دایایِ" تفنگ به دست پایان می‌یابد.
کیت (wayward pines)
او همسر و شریک خود را از دست داده بود و در زندان به سر می‌بُرد. به همین دلیل تصمیم گرفت تا به زندگی‌اش پایان دهد و درحالی که این جمله را ادا می‌کرد به زندگی خود پایان داد: "ما قادر به انجام کارهای زیادی بودیم اما الان دیگر این دنیای توست، این آینده‌ی توست". وقتی کیت مُرد، طغیانی درون "بِن" به وجود آمد.
الیاس (person of interest)
بعد از فرار از مرگ در پایان فصل سوم این سریال، نابغه‌ی جنایتکارِ سازماندهی شده‌ی ما یعنی "الیاس" در هنگامی که داشت از "هارولد فینچ" محافظت می‌کرد، با یک گلوله در سرش از این سریال پربیننده خداحافظی کرد. مرگ او بسیار "هارولد فینچ" را شوکه کرد.
روت (person of interest)
مانند الیاس او هم در راه محافظت از هارولد فینچ جان خودش را از دست داد. مرگ او بسیار هارولدرا ناراحت کرد و باعث شد آشکارا علیه ساماریتان اعلام جنگ دهد. البته باید بگوییم که مرگ روت کمی غیر ضروری بود و می‌توانست تا آخر فیلم زنده بماند.
لکسا (the 100)
شاید جنجالی‌ترین مرگ مربوط به مرگ لکسا، یکی از قدرتمندترین و دلیرترین روسای (the 100) است. لکسا بلافاصله بعد از رابطه‌ی نامشروع با کلارک توسط مشاورش زخمی و کشته شد. طرفداران این سریال از اینکه لکسا دیگر در ادامه فیلم جایی ندارد بسیار ناراحت شدند ولی این پایان ماجرای لکسا در این فیلم نبود و روح در ادامه‌ی داستان به کمک کلارک برای غلبه بر حریف قدرتمندش می‌آید.
جان ریز (person of interest)
تنها راه شکست ساماریتان این بود که یک نفر مختصات دقیق بالای پشتِ بامی که توسط موشک هدف قرار گرفته شده بود را بر روی ماهواره آپلود کند. جان ریز برای دادن فرصتی دوباره به هارولد که بتواند رابطه‌ی خود با نامزدش را دوباره زنده کند به جای او به بالای پشت بام رفت. نتیجه‌ی وفاداری به دوستش و نجات جهان منجر به مرگ او گردید.
نوح بنت (heroes reborn)
برای ممانعت از نابودی جهان با تشعشعاتِ خورشیدی "ناتان" و "مالینا"، به یک نفر به عنوان کانال برای هدایت قدرت ترکیبی‌شان نیاز داشتند. نوح کسی بود که مشتاقانه پذیرای انجام این کار برای نوه‌هایش شد.
لوک(heroes reborn)
لوک خود را از دنیای شرارات رهانید و نام خود را به عنوان یک قهرامان در ذهن‌ها جاودانه کرد. وی به وسیله‌ی انداختن خود در تشعشعات برای کند کردن آن و فدا کردن جان خود کار بزرگی انجام داد. فداکاری او وقت لازم را برای "مالینا" فراهم کرد تا برادرش را پیدا کرده و جهان را نجات دهد.
زیوا (NCIS)
"زیوا دیوید" به خاطر انفجار مزرعه‌‌اش توسط مامور سابق (CIA) جانش را از دست داد. اگرچه "کوت دی پابلیو" بازیگر این نقش دو سال زودتر نقش خود را تمام کرده بود اما مرگ او باعث تغییرات اساسی در تیم (NCIS) شد چون باعث این شد که "تونی دینوزو" تیمش را بعد از اینکه کشف کرد دختری به نام تیل دارد، ترک کند.
دنیس (the walking dead)
دنیس بالاخره شروع به روبرو شدن با ترس‌هایش کرد و به دریل و رزیتا حرف‌های انگیزش بخشی را زد که در همین هنگام توسط "دوایت" تیری به چشمش خورد. ناراحتی از مرگ او دریل را (بیشتر به خاطر اینکه چرا دوایت را در زمانیکه فرصت داشت نکشته بود) وادار کرد که به دنبال دوایت و دیگر بازماندگان برود و خودش و رزیتا را گرفتار کند. رزیتا، نامزد دنیس بعد‌ها متوجه که دنیس کشته شده است.
اندرسون (the waking dead)
ریک به خاطر نفوذ مردگان به الکساندریا و خوردنِ "جسی اندرسون" و پسرش توسط آنان بسیار ناراحت است. لحظاتی پیش از آن، کارل یک چشمش را به خاطر شلیک گلوله توسط "رون" از دست داد.این عمل کاملا به دلیل خشمِ "رون" اتفاق افتاد. در نهایت "رون" توسط شمشیرِ میشون قصاص شد.
کتی (containment)
بعد از 11 قسمت داستان عاشقانه میان مادری تنها و "جیک" یک اتفاق غافلگیرکننده افتاد و "کتی" به ویروسی کشنده مبتلا شد. پس از یک ساعت تلاش برای درمان، سرانجام "کتی" از پسرش خداحافظی کرد و در آغوش مردی که عاشقش بود جان سپرد.
متاترون (supernatural)
متاترون ابتدا یکی از منشی‌های خدایگان بود. وی در طی زمان ایفای نقشش به یک شرورِ بزرگ تبدیل شد وای خوشبختانه او دوباره به یک انسان خوب مبدل شد. وقتی زمان نجات کاسیفر از تاریکی رسید او خودش را قربانی موفقیت این ماموریت کرد.
لورل (Arrow)
وکیل مدافع سرسخت در روز و آدمی شورشی شب. لورل لنس (قناری سیاه) یکی از قهرمانان شهر بود. اما زمانی که "دامیان دارک"، شرور بزرگ برای آشکار کردن قدرت جادویی‌اش در شهر ظهور کرد، قناریِ سیاه هم به وسیله‌ی او کشته شد. مرگ او موقتا باعث از هم‌گسیختگی تیم (Arrow) شد اما در نهایت به آن‌ها کمک کرد تا بر تاریکی وجود خوشان غلبه کرده و طلسم موجود را بشکنند.
اگر از این ماجرا لذت بردید بهتر است یک سری هم به "زنانی که سینما را عوض کردند _ قسمت دوم" بزنید.
