آخرین حاکم در جهان (1)
عقیده ای وجود دارد مبنی بر این که پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) و امامان معصوم (علیهم السّلام) بعد از امام زمان (علیه السّلام) به ترتیب رجعت کرده و حکومت می کنند. امّا آیا دلیل روشنی بر این عقیده وجود دارد یا نه؟
مرحوم سید عبدالله شبّر می نویسد:
کیفیة رجوعهم هل هو علی التّرتیب أو غیره فکل علمه إلی الله سبحانه و إلی أولیائه (1)؛
چگونگی بازگشت آن ها آیا به ترتیب است یا ترتیب ندارد، علم آن نزد خداوند و اولیای او است.
این موضوع در مقاله های جداگانه ای با عناوین ذیل الذکر (2) شد و در آنجا حکومت پیامبر و ائمّه (علیهم السّلام) اثبات نگردید. ولی به سبب اهمّیت مسأله و برای بررسی بیشتر، آن را مجدداً مورد بحث قرار می دهیم؛ زیرا در این باره، روایات دیگری وجود دارد که شاید این عقیده از آن جا گرفته شده باشد. البتّه لازم به یادآوری است، این که می گوییم، این روایات دلالت بر حاکمیت رسول مکرّم اسلام و ائمّه هدی (علیهم السّلام) نمی کنند؛ در صورتی است که حاکمیت آن ها را جدا از دستگاه حکومت حضرت مهدی (علیه السّلام) بدانیم؛ وگرنه حکومت امام زمان (علیه السّلام) در واقع، همان حکومت همه انبیا و امامان معصوم (علیه السّلام) می باشد.
1. سَعدٌ عَن جَمَاعَةٍ مِن أصحَابِنَا عَنِ حَسَن بن عَلی بنِ أبی عُثمانَ و إبرَاهِیمَ بنِ إسحَاقَ عَن مُحَمَّدِ بنِ سُلَیمَانَ الدَّیلَمِی عَن أبِیهِ قَالَ سَأَلتُ أبَا عَبدِ اللَّهِ (علیه السّلام) عَن قَولِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ « وَ إِذ قالَ مُوسی لِقَومِهِ یا قَومِ اذکُرُوا نِعمَتَ اللَّهِ عَلَیکُم إذ جَعَلَ فیکُم أنبیاءَ وَ جَعَلَکُم مُلُوکاً وَ آتاکُم ما لَم یُؤتِ أحَداً مِنَ العالَمینَ»(3) فَقَالَ الأنبِیَاءُ رَسُولُ اللَّهِ وَ إِبرَاهِیمُ وَ إسمَاعِیلُ وَ ذُرِّیَّتُهُ وَ المُلُوکُ الأئِمَّةُ (علیهم السّلام) قَالَ فَقُلتُ وَای مُلکٍ أعطِیتُم فَقَالَ مُلکَ الجَنَّةِ وَ مُلکَ الکَرَّةِ (4)؛
محمد بن سلیمان دیلمی از پدر خود نقل می کند: از امام صادق (علیه السّلام) درباره آیه « [ و به یاد آورید] هنگامی را که موسی به قوم خود گفت:« ای قوم من! نعمت خداوند بر خود را به یاد آورید زمانی که پیامبرانی را از میان شما قرار داد و شما را پادشاه گردانید و چیزهایی را که به هیچ یک از جهانیان نداده بود، به شما عطا کرد» از امام صادق (علیه السّلام) سؤال کردم؛ فرمود:« پیامبران، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)، ابراهیم، اسماعیل و فرزندان او هستند و پادشاهان، ائمّه (علیهم السّلام) می باشند.» عرض کردم: «چه ملکی به شما داده شده است؟» فرمود:«پادشاهی بهشت و زمان رجعت».
این روایت از نظر سند، ضعیف است و بعضی از راویانِ این حدیث را دروغ گو و غلو کننده معرّفی کرده اند.
یکی از راویان، حسن بن علی بن ابی عثمان می باشد که علامه حلّی درباره اش می نویسد:
الحسن بن علی بن أبی عثمان یلقّب بالسّجاده ... غال، ضعیف؛ حسن بن علی ملقّب به سجاده ... غلو کننده و ضعیف است.(5)
و از قول کشی می نویسد:
او از گروه علیائیه است که بر پیامبر عیب می بستند و او بهره ای از اسلام نداشت.(6)
نقد رجالی تفرشی در پاورقی درباره فرقه علیائیه آورده است:
العلیائیه فرقة یقولون: انّ علیا هو الله - تعالی عن ذلک علوّاً کبیراً و....(7)؛ علیائیه فرقه ای است که می گویند: علی، همان خداست!...
و یکی دیگر از راویان، محمّد بن سلیمان است که نجاشی درباره اش می نویسد:«جداً ضعیف است و بر نقل او نمی شود، اعتماد کرد.(8).
گذشته از این، روایت نمی رساند که ائمّه (علیهم السّلام) بعد از امام زمان (علیه السّلام) حکومت می کنند؛ بلکه مطلق حکومت ائمّه را در زمان رجعت ثابت می کند.
2. روایت دیگری است که پیامبر اسلام از قول خداوند عالم در شب معراج نقل می کند:
حدثنا الحسن بن محمد بن سعید الهاشمی قال حدثنا فرات بن إبراهیم بن فرات الکوفی قال حدثنا محمد بن علی بن أحمد الهمدانی قال حدثنی أبو الفضل العباس بن عبدالله البخاری قال حدثنا محمدبن القاسم بن إبراهیم بن عبد الله بن القاسم بن محمد بن أّبی بکر قال حدثنا عبدالسلام بن صالح الهروی و.... قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم):
... و لأطهّرنّ الأرض بآخرهم من أعدائی و لأملکّنه مشارق الأرض و مغاربها و لأسخّرنّ له الرّیاح و لأذللنّ له الرّقاب الصّعاب و لأرقینّه فی الأسباب و لأنصرنّه بجندی و لأمدنه بملائکتی حتّی یعلن دعوتی و یجمع الخلق علی توحیدی ثم لأدیمنّ ملکه و لأداولنّ الأیّام أولیائی إلی یوم القیامة...(9)؛
[خداوند تعالی ] فرمود: زمین را به آخرین از آن ها [ائمّه ] از دشمنان پاک می کنم و شرق و غرب زمین را تحت حکومت او در می آورم و بادها را مسخّر او کرده و گردن های سرکش را در برابرش ذلیل می گردانم و او را بر اسباب امور، مسلّط کرده و به لشکریانم یاری می دهم و با فرشتگانی یاری می رسانم تا دعوتم را آشکار و مردم را بر یگانگی ام گرد آورد. آن گاه مُلکش را ادامه می دهم و روزهای پیروزی را تا روز قیامت، میان دوستانم می گردانم.
شاید از این روایت به جمله «لأداولنّ الأیّام بین أولیائی إلی یوم القیامة» (10) استفاده کرده باشند که گردش حکومت در میان ائمّه، پس از امام زمان است.
امّا این روایت ضعیف است؛ زیرا از شش راوی سلسله سند حدیث به جز عبد السّلام بن صالح الهروی، بقیه مجهول و ناشناخته اند و با این ضعف سند، نمی توان به آن استدلال کرد.
گذشته از آن، گرداندن روزهای پیروزی، میان اولیای خدا، حتماً به معنای حاکمیت آن ها پس از حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نیست؛ بلکه می تواند به معنای گرداندن پیروزی میان اولیای خدا در زمان حکومت امام زمان (علیه السّلام) باشد.
3. دعایی است از امام هشتم، حضرت امام رضا (علیه السّلام) که در آن آمده است:
اخبرنا ابن ابی الجید عن محمد بن الحسن بن سعید بن عبدالله و الحمیری و علی بن ابراهیم و محمد بن الحسن الصفار، کلهم عن ابراهیم بن هشام عن اسماعیل بن مولد و صالح بن السندی عن یونس بن عبدالرحمن أنّ الرضا (علیه السّلام) کان یأمر بالدعاء لصاحب الامر (علیه السّلام) بهذا: ... اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی وُلَاةِ عَهدِهِ وَ الأئِمَّةِ مِن بَعدِهِ (11)؛ خداوندا! بر حاکمان زمان او و پیشوایان پس از او درود فرست.
این دعا دلالت دارد که پس از حضرت قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ائمّه خواهند آمد و پیشوای مردم می شوند.
امّا به این دعا نمی شود استدلال کرد؛ چون دو نفر از راویان این دعا به نام ابن ابی الجَید و اسماعیل بن مولد، افرادی مجهول و ناشناخته هستند؛ پس سند روایت به سبب آن ها ضعیف است و با یک دعا با سند ضعیف، نمی توان مسأله به این بزرگی و با اهمیّت را اثبات کرد.
دیگر این که: ممکن است مراد از ائمّه پس از او، امامان بعد از ظهورِ حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) باشد، نه پس از رحلت او که علّامه مجلسی (رحمه الله) می فرماید:
... یحتمل أن یکون المراد بالأئمّة بعده الأئمّة الّذین یرجعون إلی الدّنیا بعد ظهوره (12)؛ احتمال دارد که مراد از ائمّه پس از او، پیشوایانی باشند که پس از ظهور، به دنیا باز می گردند.
احتمال دیگری که در مورد این دعا مطرح گردیده این است که: مرحوم علّامه مجلسی به نقل از کفعمی در حاشیه کتاب شریف مصباح در توضیح «والائمة من بعده » می نویسد:
یرید بالائمة من بعده اولاده، لأنِهم علماء اشراف. و العالم امام من اقتدی به و یدل علیه قوله: و الائمة من ولده فی الدّعاء المروی عن المهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) (13)؛
مراد از ائمّه پس از مهدی، فرزندان آن حضرت هستند؛ زیرا آن ها علمای ارجمندی می باشند و عالم، امام کسی است که به او اقتدا می کند و جمله «ائمّه از فرزندان او»، در دعایی که از مهدی روایت شده است، دلیلِ صحتِ این گفته است که مراد از ائمّه پس از او، فرزندان او هستند.
به هر حال، با وجود این احتمالات نمی شود برای اثبات مدّعی به آن استدلال کرد. در نتیجه خواهیم گفت- و حق هم همین است- که بعد از حکومت حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) حکومتی نیست و حکومت آن حضرت، آخرین حکومت ائمّه (علیهم السّلام) می باشد که بعد از آن، عالمِ دیگر که همان روز رستاخیز است، خواهد آمد. دعاهایی وارد شده است که ائمّه هدی (علیهم السّلام) را مورد خطاب قرار داده می گوییم:
مصدق برجعتکم، منتظر لامرکم، مرتقب لدولتکم ... و یکر فی رجعتکم، و یملک فی دولتکم، و یشرف فی عافیتکم، و یمکن فی أیامکم؛
رجعت شما را تصدیق دارم و چشم به راه فرمان شما و در انتظار دولت شما به سر می بریم... خداوند ما را در زمان رجعت شما بازگرداند و مقتدر گرداند در روزهای (حکومت ) شما و مفتخر گرداند به عافیت از شما و مقتدر گرداند در روزهای (حکومت ) شما.(14)
این دعاها به فرض صحّت سند، به عصر رجعت که منطبق با عصر ظهور و دولت حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است، باز می گردند.
این که می گوییم: در دولت شما باشیم. مراد، دولت امام زمان (علیه السّلام) است که دولت همه اهل بیت (علیهم السّلام) محسوب می شود.
بررسی یک روایت
روایتی وارد شده است که می گوید: علی (علیه السّلام) آخرین نفر از ائمّه است که خداوند جان او را می گیرد.
سَعدٌ عَنِ ابنِ هِشَام عَنِ البَرقِی عَن محمّد بنِ سِنَان أو غَیرِهِ عَن عَبدِ اللَّهِ بنِ سِنَانِ قَالَ قَالَ أّبُو عَبدِ اللَّهِ (علیه السّلام) قالَ رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه و آله و سلم) لَقَد أُسرَی بِی رَبِّی عَزَّوَجَلَّ فَأوحَی إِلَی مِن وَرَاءِ حِجَاب مَا أوحَی ... یَا محمّد عَلِی اوّل مَا آخُذُ مِیثَاقَهُ مِنَ الأئِمَّةِ یَا محمّد عَلِی آخِرُ مَن أقبِضُ رُوحَهُ مِنَ الأئِمَّةِ الحدیث ...(15)؛
از امام صادق (علیه السّلام) نقل می کند که پیامبر فرمودند: پروردگارم مرا به معراج برد و از پس پرده ای به من وحی کرد .... [ از جمله فرمود: ] ای محمّد! علی، اوّلین نفر از ائمّه است که برایش پیمان گرفته شد. ای محمّد! علی آخرین نفر از ائمّه است که جان او را می گیرم.
اما جواب:
این روایت از لحاظ سند، فاقد اعتبار است؛ چون در این روایت ( أو غیره) گفته شده است و معلوم نیست منظور، چه کسی است. دوّم این که در سند آن، محمّد بن سنان آمده که او متّهم به غلو و تضعیف شده، می باشد.(16) گذشته از این، محمّد بن خالد نیز توثیق نشده است.(17)
پی نوشت ها :
1.حقّ الیقین، ج2، ص 35.
2.لینکی از مقالات 21 و 22 در فرم، در اینجا قرار داده شود.
3.سوره مائده: 20.
4.مختصر بصائر الدرجات، ص 119؛ بحارالانوار، ج53، ص45.
5.خلاصة الاقوال، ص 233.
6.رجال کشی، ص 571، رقم 1082.
7.نقد الرجال، ج2، ص 38.
8. رجال ابن داوود، ص 272.
9.کمال الدین، ص 255.
10.مصباح المتهجّد، ص 411؛ جمال الاسبوع، ص 309.
11.بحارالانوار، ج99، ص125.
12.همان.
13.بحارالانوار، ج99، ص 131.
14.مختصر بصائر الدرجات، ص 138.
15.رجال کشی، ص 322.
16.ابن الغضائری در کتاب رجال خود، ج1، ص 93 می نویسد: «یروی عن الضعفاء کثیراً و یعتمد المراسل». در رجال ابن داوود، ص 309 نیز همین مضمون آمده است.
منبع مقاله :
محسنی دایکندی، محمدعظیم، (1389)، رجعت در عصر ظهور، قم، بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، مرکز تخصصی مهدویّت، چاپ اول