برترین ها - ترجمه از هدی بانکی: معمولا خانواده را به عنوان اساس و ریشه در زندگی هر فرد میدانیم. خانوادههای سالم باید مانند سیستمی حمایتگر در روزها بد و خوب باشد. اما درست مانند هر حقیقت تلخ دیگری، متاسفانه تمام خانوادهها اینگونه نیستند. برخی از افراد در خانواده مورد سوء استفادههای روانی، هیجانی یا جسمی قرار میگیرند.
برخیها نیز در خانوادهشان، درگیر رابطه با فردی خودشیفته یا حتی یاکو پث هستند. اگر فکر میکنید ممکن است در خانوادهای سمی بزرگ شده باشید میتوانید علائم زیر را بررسی کنید.
نیازهای عاطفی و احساسی خود را نادیده میگیرید
بسیاری از بزرگسالانی که در خانوادههای ناسالم بزرگ شدهاند، توجهی به نیازهای احساسی خود ندارند. و این میتواند باعث شود احساس کنند مجبورند به روابط سمی در اطراف خود ادامه دهند. بچههای سنین مختلف که از خانوادههایی سمی به اجتماع قدم گذاشتهاند، از نظر عاطفی و احساسی کمبودهایی دارند که معمولا نتیجهی بزرگ شدن در خانوادهای است که حول نیازها و خواستههای اعضای سمی اعضای خانواده شکل گرفته است. خیلی مهم است که با شناسایی چیزهایی که به شما احساس سلامت هیجانی و روحی میدهد، با این ویژگی خود مبارزه کنید.
همیشه میترسید که مبادا فریب بخورید
روابط خانوادهی سمی معمولا نتیجهی رفتارهای تقلب آمیز یک یا چند عضو در خانواده است. این تقلبها و سوء استفادهها ممکن است طبق نیازهای هیجانی، جسمی و یا مالی باشد. سوء استفادهی مالی و سوء استفادهی عاطفی، دو دلیل کاملا مشخص و متمایز است که نشان میدهد باید روابط تان را با اعضای سمی و مضر خانواده تمام کنید. احساس ترس مداوم از فریب خوردن و مورد سوء استفاده قرار گرفتن می تواند بر روابط شما در آینده تاثیر بدی بگذارد و قادر به اعتماد کردن نباشید.
به سختی به کسی اعتماد میکنید
اصلا تعجب ندارد که بزرگ شدن در یک خانوادهی سمی، توانایی شما برای اعتماد کردن به دیگران را نابود کند. اینکه بفهمید آنهایی که قرار است دوستتان داشته باشند، به شما عشق بورزند و از شما حمایت و مراقبت کنند، با اختیار و انتخاب خود، به شما آسیب میزنند، باوری است که در هر سنی پذیرفتن آن بسیار دشوار است. بچههایی که در خانوادههای سمی بزرگ میشوند، به سختی میتوانند به بزرگسالان دیگر اطمینان کنند. به ارزشهای خود در روابط تان اهمیت بدهید و به دنبال کسانی باشید که این ارزشها را درک کنند و به شما احترام بگذارند تا بهتر بتوانید شخصیت اصلی خودتان را بشناسید و با حس بهتری به دیگران اعتماد کنید.
روابط خود را بر اساس چیزهایی که در خانوادهی خود یاد گرفتهاید میسنجید
ناخودآگاه افراد دیگر و روابطی که با آنها دارید را طبق معیارهای خانوادهی خود میسنجید، با وجود اینکه حالا دیگر میدانید در چه محیطی بزرگ شدهاید و چقدر آسیب دیدهاید. تنها راه حل این است که فورا بررسی کنید حفظ این روابط سمی، واقعا درست است. ایدهی قطه روابط خانوادگی برای خیلی از افراد حتی قابل تصور هم نیست، اما در مواردی که چنین روابطی بسیار مضر و سمی هستند، تصمیمی است لازم که باید گرفته شود.
احساس میکنید هویت مشخصی ندارید
دو رابطهای که حین دوران نوجوانی، پشت سر هم تجربهاش میکنیم، یکی با والدینمان و دیگری با خودمان است. اگر رابطهی والد و فرزند، سوء استفاده گرانه باشد پس این احتمال وجود دارد که این فرد، با خودش هم رابطهای سمی داشته باشد، مخصوصا از جهت کمبود اعتماد بنفس. اعتماد بنفس، ریشهی عمیقی به عنوان انگیزهی اصلی انسان از جنبهی روانشناسی دارد. بنابراین بچهها در کنار اعتماد بنفس درونیشان، به احترام از جانب خانواده نیز نیاز دارند تا بتوانند به واقعیت و هویت خود دست پیدا کنند.
همیشه احساس میکنید کودک باقی ماندهاید
روابط سمی و به ویژه داشتن والدین سمی، شامل کسانی میشود که توانمندیهای بالقوهی فرزند را به عنوان یک بالغ قبول ندارند. این والدین با اعمال همان میزان کنترلی که در دوران خردسالی وجود داشته، جلوی رشد مستقل فرزند را میگیرند و اغلب جوری رفتار میکنند که بچهها همیشه احساس گناه و خطا کرده و هر وقت این کنترل بیش از حد با مقاومت روبرو شود، ناراضی و رنجیده خاطر خواهند شد.
اگر اعضای خانوادهی شما نتوانند شما را نسبت به زندگی بزرگسالی به عنوان چیزی که متعلق به خودتان است آگاه کنند یا به حدودهایی که شما تعیین کردهاید احترام بگذارند، پس بهتر است ادامهی روابط خانوادگی خود را به دقت بررسی کنید.
به سختی میتوانید ابراز هیجانات خود را کنترل کنید
این احتمال تا حدود زیادی وجود دارد که کسی که والدین یا خواهر و برادرهایش همیشه احساسات و هیجانات خودشان را غالب کردهاند، بعدها در زندگی به سختی بتواند هیجانات خودش را بشناسد و ابراز کند. توصیه میکنیم تجربیات سخت و ناخوشایند دوران کودکیتان را پیدا کرده و لیستی از رفتارها و هیجاناتی که دوست دارید تغییر دهید تهیه کنید. یکی را برای شروع انتخاب کرده و تلاشتان را آغاز کنید، واکنشهای هیجانیتان را تغییر دهید و روی رفتارهایتان یکی یکی کار کنید.