مرحوم آقا شیخ آل یاسین درباره ی تشرفات خود نقل می کنند:
مرتبه ی دوم وقتی بود که در سرداب مطهر مشرف شدم در صفه ی آخر سرداب نشسته بودم جمعی از زوار عرب وارد شدند بنای هیاهو و داد و قال گذاشتند و آواز خود را بلند کردند من با ایشان تغیّر کردم و گفتم: چرا احترام سرداب مقدس را نگاه نمی دارید و آواز خود را بلند می کنید!
دیدم مقارن این حال شخص مجللی نشسته است بالای سجاده خود، از روی عتاب به من فرمود: یا شیخ! «اَلَم یَأنِ لِلَّذینَ آمَنوا اَن تَخشَعَ قُلوبُهُم لِذِکرِ الله» یعنی: آیا وقت نشده است از برای کسانی که ایمان آورده اند این که خاشع و ترسان شود دل شان از برای یاد خدا؟ (1)
شیخ حسن گوید: از هیبت آن شخص و آن کلام موی بر اندامم برخاست و حالم متغیر شد و به خود آمدم و توبه کردم و مظنّه پیدا نمودم که این امام زمان است. (2)
پی نوشت ها :
1. سوره حدید، آیه ی 16.
2. عنایات حضرت ولی عصر علیه السلام، ج 2، ص 315.
منبع مقاله :
یوسفی، محمد، (1390)، ملاقات با امام زمان علیه السلام در کربلا، قم، خورشید هدایت، چاپ دوم