دیگر چیزی برای مخفی کردن نمانده، دیگر همه چیز علنی است، پردهها افتاده و همه چیز رو است.
به گزارش ، جام جم نوشت: مدیران مدارس در موعد ثبتنامهای امسال که برای قبولیهای خرداد تا 31 مرداد بود، تقریبا به اتفاق از خانوادهها پول خواستند و تقریبا به اتفاق نیز از گزارشهای مردمی نترسیدند. ثبتنام برای قبولیهای شهریور نیز همچنان ادامه دارد و مدیران متخلف مدارس دولتی همچنان بر آن سبیلاند و البته مردم، سرگردان میان واریز پول یا پرهیز، میان ایستادن رودرروی مدیر مدرسه و پیه خیلی چیزها را به تن مالیدن یا تمکین.
مردم از تخلفات میگویند
شگردهای مدیرانی که از اولیا پول میخواهند هر سال بهروز میشود. امسال این شگردها جالبتر از سالهای دیگر است و حتی رنگ و بوی لجاجت یا جسارت دارد. پدر دانشآموزی کلاس هفتمی هیجانزده و عصبی به دفتر جامجم زنگ میزند و خبر میدهد که هنوز نتوانسته دخترش را ثبتنام کند. او میگوید یک ماه است که مدیرمدرسه ثبتنامها را منوط به پرداخت پول کرده و او که مقاومت کرده و نالیده که دستش تنگ است، از قافله ثبتنامها جامانده. او به اداره آموزش و پرورش منطقه رفته، ماوقع را شرح داده و نامهای گرفته که مدیر طبق آن مکلف به ثبتنام است، بیپول، بیاما و اگر، اما مدیر که نامه را دیده، محکمتر از قبل پا در یک کفش کرده و گفته یا پول یا خداحافظ.
این اما قطرهای از دریای تخلفات امسال است، این روزها گزارشهای رنگ به رنگی از تخلفات مدیران مدارس به دست رسانهها میرسد؛ از جمله گزارشی درباره هنرستانی در منطقه پنج تهران که والدین یکی از دانشآموزانی که قید ثبتنام در آن را زده به ما میدهد. او میگوید مدیرمدرسه علنی گفت که بودجه ندارد و از نظر امکانات در مضیقهاند. او 700 هزار تومان شهریه میخواست، میگفت حاضر است بابت پولی که میگیرد، رسید هم بدهد و خانوادهها این رسید را هرجا که دلشان خواست، ببرند.
این خانواده از ثبتنام منصرف شد، اما درخواست شهریه را از هنرستان دیگری هم شنید، هنرستانی که میگفت ظرفیت رشته الکترونیک در آن تکمیل شده اما اگر خانوادهها پول بدهند در این رشته به روی دانشآموزشان باز میشود؛ این خانواده سرانجام تسلیم شد.
پدر یکی از دانشآموزان کلاس دهمی نیز در گفتوگو با جامجم خبر داد که مدیرمدرسه از او خواسته تا یک دستگاه رایانه و ملحقاتش را برای مدرسه بخرد و بیچک و چانه فرزندش را در این مدرسه که در محدوده جغرافیایی محل زندگیشان نیست، ثبتنام کند. گزارشی دیگر که به دست ما رسید از اقدام عجیب مدرسهای هیات امنایی حکایت دارد که هم مبلغی بابت شهریه از خانوادهها گرفته و هم تقاضای مبلغی برای کمک به مدرسه کرده؛ اقدامی که یک شگرد است در نوع خودش، یک جور فشار مضاعف به خانوادهها.
یک کلام؛ تخلف است
در دقایقی که این سطرها نوشته میشد و در لحظاتی که این سطور خوانده میشود، حتی در ثانیههایی که جامجم با مدیرکل متوسطه نظری وزارت آموزش و پرورش گفتوگو میکرد، شک نیست که عدهای از خانوادهها بر سر دادن یا ندادن پول با جمعی از مدیران مدارس بحث داشتند و دارند.
در میانه این چالش نخنما نیز وزارت آموزش و پرورش ایستاده که از بس یک کلام را تکرار کرده حتما خودش هم خسته است. حرف یک کلام است؛ گرفتن هرگونه وجه اجباری تخلف است.
این را دیروز قربانعلی افشانی، مدیرکل متوسطه نظری وزارتخانه یک بار دیگر به جامجم نیز گفت و از واژه متخلف برای مدیرانی که دست به اجبار میزنند استفاده کرد. او آییننامه اجرایی مدارس را ورق زد و ماده 30 آن را از رو خواند، او خواند که دریافت هرگونه وجه اجباری بجز وجوه مربوط به بیمه حوادث و کتاب درسی مجاز نیست و نباید هیچ دانشآموزی از ثبتنام محروم شود. او این را نیز اضافه کرد که هر مدیری اگر ثبتنام را منوط به دریافت وجه کند، متخلف است و خانوادهها میتوانند از او شکایت کنند.
اما بیشتر خانوادهها از شکایت کردن میترسند، یا آن را بیفایده میدانند یا اگر نترسند و بیفایده ندانند، معتقدند در این راه وقتشان هدر میرود. این سه گروه همانهایی هستند که هر سال دست به جیب میشوند؛ همانهایی که افشانی معتقد است با شکایت نکردنشان برخی مدیران را جسور کردهاند، مدیرانی که کارشان به جایی رسیده که فراتر از قوانین و آییننامهها و دستورالعملها رفتار میکنند.
ما در گفتوگو با افشانی همچنین گفتیم برخی مدیران میگویند وزارتخانه در رسانهها یک چیز میگوید و در جمعهای خصوصی چیز دیگر؛ میگوید مدارس باید خرجشان را خودشان دربیاورند و از مردم پول بگیرند که افشانی این حرفها را از بیخ و بن تکذیب کرد و گفت هر مدیری اگر سندی مکتوب دارد رو کند.
او این را نیز اضافه کرد که راه مقابله با پول گرفتنهای اجباری، جدی گرفتن شکایت از متخلفان است. ابتدا در اداره آموزش و پرورش منطقه، اگر به نتیجه نرسید در اداره شهرستان، اگر باز هم نشد در اداره کل استان و اگر همچنان نتیجه نداد در وزارتخانه.
پیش از این در خردادماه، رحیم میرشاه ولد، مدیرکل ارزیابی عملکرد و پاسخگویی به شکایات آموزش و پرورش نیز در گفتوگو با ایسنا همین را از مردم خواسته بود و گفته بود دریافت وجه اجباری با جذب مشارکتهای مردمی فرق دارد، زیرا اولی با زور و فشار است و دومی به دلخواه، از اولی باید شکایت کرد و به دومی باید میل کرد.
سال سخت آموزش و پرورش
دست مدارس تنگ است، شاید خیلیها باورش نکنند، حساب مدارس خالی است، این را هم شاید شوخی بگیرند، اما نخواندن دخل و خرج آموزش و پرورش چالشی است علنی. سال 96 طبق اعلامهای رسمی، سال سخت آموزش و پرورش است، سالی که در آن وزارتخانه 3000 میلیارد تومان کسری بودجه دارد و واریز نشدن سرانه دانشآموزی به حساب مدارس یک چشمه از آن است.
دست مدارس خالی است، خرج و مخارجشان اما بالاست، قبوض مدارس سنگین است و خطر قطعی آب و برق و گاز و تلفنشان بیخ گوش. برای همین است که مدارس به مشارکتهای مردمی نیاز دارند، البته مشارکت نه زورگیری.
حتما مردمی که خود نیز آسیبدیده شرایط بد اقتصادیاند و آه در بساط ندارند، نمیتوانند گزینههای خوبی برای مشارکت باشند، اما با رویهای که متداول شده و مدارس از دارا و ندار به یک اندازه پول میخواهند، آسیب دیدن خانوادههای ضعیف حتمی است. این مردم نگاهشان به اصل سیام قانون اساسی است، اصلی که به تحصیل رایگان تا پایان دوره متوسطه اشاره دارد و مدتهاست در عمل خلاف آن انجام میشود. حرمت این اصل خیلی وقت است شکسته، حرمتشکنیای که حتی با کسری بودجه شدید آموزش و پرورش نیز توجیه و ترمیم نخواهد شد.