
در گزارش باکس آفیس هفتهی پیش در توصیف عملکرد خارقالعادهی فیلم «آن» (It) در آخرهفتهی افتتاحیهاش گفتم که چرا تحلیلگران فکر میکنند این فیلم حکم «دیو و دلبر» فیلمهای ترسناک را دارد. منظور کارشناسان از این حرف این است که «آن» درست مثل «دیو و دلبر» یک محصول استودیویی بزرگ است که براساس منبع اقتباسی بسیار محبوب ساخته شده است. همانطور که «دیو و دلبر» براساس انیمیشنی ساخته شده بود که در طول 25 سال گذشته توسط نسلهای مختلفی کشف شده بود، «آن» هم براساس کتاب پرفروش و جریانسازی است که طرفداران بسیاری دارد و حتی آنهایی که کتاب را نخوانده باشند هم آن را با مینیسریال شبکهی ای.بی.سی از سال 1990 به یاد میآورند. پس با یک فیلم نوستالژیکِ چند نسلی طرف بودیم که موفق شد خودش را به عنوان یک رویداد سینمایی حماسی تمامعیار تبلیغات کند. اگرچه «آن» از عنصری مثل انتخاب هرمیون گرنجر از «هری پاتر» برای نقش بل جهت جذب تماشاگران بیشتر بهره نمیبرد تا مقایسهمان با «دیو و دلبر» تکمیل شود، اما تقریبا شرایط این دو فیلم شبیه به هم بود. با اینکه تحلیلگران خیلی به افتتاحیهی بالای فیلم خوشبین بودند و بازدید 200 میلیونی تریلر فیلم در ماه مارس در 24 ساعت اول حکم تاییدی بر این خوشبینی بود، اما تقریبا هیچکس فکرش را نمیکرد که فیلم اکرانش را با کسب 123 میلیون دلار در سه روز اول آغاز کند. اما پیشنمایشها عالی بودند، فیلم سروصدای زیادی در مطبوعات و بین عموم مردم ایجاد کرد، نقدهای فیلم اکثرا خیلی مثبت بودهاند و کمبود فیلمهای بزرگ در اواخر فصل تابستان همه دست به دست دادند تا اکران این فیلم را به یک رویداد سینمایی واقعی تبدیل کنند.
اما حالا 10 روز از نمایش فیلم گذشته است و تحلیلگران نظرشان را دربارهی آن عوض کردهاند. «آن» حکم «دیو و دلبر» فیلمهای ترسناک را ندارد. این فیلم حکم «جنگ ستارگان: نیرو برمیخیزد» فیلمهای ترسناک را دارد. محصول 35 میلیون دلاری برادران وارنر و نیو لاین سینما در دومین هفتهی اکرانش 60 میلیون دلار فروخت. رقمی که اگر افتتاحیهی فیلم بود کماکان بزرگترین افتتاحیهی ماههای سپتامبر و اکتبر لقب میگرفت و رقمی که کماکان بالاتر از افتتاحیهی 58 میلیون دلاری «هانیبال» (Hannibal) به عنوان رکورددار قبلی بهترین افتتاحیهی یک فیلم ترسناک درجه R قرار میگیرد. «آن» همچنین با 51 درصد افت فروش در دومین هفتهی نمایشش مواجه شد که برای فیلم ترسناکی با چنین ارقام سرسامآوری فوقالعاده است. این فیلم در طول فقط 10 روز 218 میلیون دلار در آمریکای شمالی فروخته است. این یعنی «آن» همین روزها از درآمد 233 میلیون دلاری «جنگیر» (البته بدون احتساب نرخ تورم) عبور میکند تا به پرفروشترین فیلم ترسناک درجه R تاریخ گیشهی آمریکای شمالی تبدیل شود. اما چرا «آن» را «جنگ ستارگان: نیرو برمیخیزد» فیلمهای ترسناک میدانیم؟ «نیرو برمیخیزد» در هفتهی اولش به رقم رکوردشکنانهی 248 میلیون دلار دست پیدا کرد و آنقدر فروش کرد که در روز بیستم اکرانش از مجموع درآمد خانگی 760 میلیون دلاری «آواتار» (Avatar) عبور کرد. و سپس به لطف مصادف شدن اکران فیلم با تعطیلات کریسمس و تبلیغات دهان به دهان قویاش، کارش را با کسب 937 میلیون دلار فروش در خانه به اتمام رساند. چیزی حدود 23 برابر فروش فیلم جیمز کامرون.

خب، هماکنون تحلیلگران در پیشبینی دقیق فروش نهایی «آن» انگشت به دهان ماندهاند. با این حال اگرچه در حال حاضر عبور فیلم از مرز 300 میلیون دلار فروش خانگی تضمین شده است، اما اگر خوشبین باشیم، فیلم میتواند با عملکردی شبیه به «آنابل: خلقت» (Annabelle: Creation) یا «احضار» (The Conjuring) به 355 تا 360 میلیون دلار فروش خانگی هم دست پیدا کند. اگر فیلم بتواند از مرز 306 میلیون دلار عبور کند، میتواند فروش خالص «وحشت امیتیویل» (86 میلیون در سال 1979 / 306 میلیون با احتساب نرخ تورم) را پشت سر بگذارد و پشت سر فقط «جنگیر» (986 میلیون دلار با احتساب نرخ تورم) در ردهی دوم پرفروشترین فیلمهای ترسناک درجه R سینما قرار بگیرد. پس «آن» نه تنها بدون احتساب نرخ تورم یکی از بزرگترین فیلمهای درجه R تاریخ است، بلکه حتی با در نظر گرفتن تعداد بلیتهای فروخته شده هم یکی از بزرگترینها محسوب میشود. قابلذکر است که این فیلم تاکنون 371 میلیون دلار از سرتاسر دنیا فروخته است. پس در رابطه با «آن» درست مثل «جنگ ستارگان: نیرو برمیخیزد»، با آیپی محبوبی طرف بودیم که نسل به نسل طرفداران جدیدی به جمعیت طرفدارانش اضافه کرده بود و درست مثل «نیرو برمیخیزد» که حکم بازگشت «جنگ ستارگان» بعد از پیشدرآمدهای ضعیفش را برعهده داشت، «آن» هم برای کسانی که مینیسریال را دوست نداشتند، نقش یک اقتباس واقعی را برعهده داشت که نباید از دست داده میشد. و البته همانطور که «نیرو برمیخیزد» برای کسانی که با «جنگ ستارگان» خاطره نداشتند نقش دروازهای برای ورود طرفداران جدید را برعهده داشت، «آن» هم فیلمی است که برای کسانی که با دههی 80 نوستالژی ندارند هم نقش دروازهای برای ورود به دنیای فیلمهای ترسناک درجه R را دارد. و در نهایت درست مثل «نیرو برمیخیزد»، «آن» هم به زودی به پرفروشترین فیلم ژانرش تبدیل خواهد شد.
اما از «آن» که بگذریم، پرفروشترین تازهاکران این هفته اکشن «آدمکش آمریکایی» (American Assassin) است که گرچه چندان مورد توجهی مثبت منتقدان قرار نگرفت، اما حدود 14 میلیون و 800 هزار دلار به عنوان افتتاحیه فروخت که شروع خیلی خوبی برای فیلمی با 33 میلیون دلار بودجه محسوب میشود و البته با افتتاحیهای طرفیم که بزرگتر از افتتاحیهی قسمت اول «جان ویک» (John Wick) از سه سال پیش است. بعد از موفقیت عالی «بادیگارد آدمکش» (The Hitman’s Bodyguard) در ماه گذشته که تاکنون 70 میلیون دلار کسب کرده، «آدمکش آمریکایی» دومین فیلم کمپانی لاینزگیت است که به لطف مارکتینگ قوی آنها موفق شده در دوران فرمانروایی بلاکباسترها به درآمد نان و آبداری دست پیدا کند که خود یک دستاورد قابلتحسین محسوب میشود. تحلیلگران فروش نهایی 45 میلیون دلاری این فیلم در خانه را برای پیروزی آن کافی میدادند. البته «آدمکش آمریکایی» یکی از فیلمهای اکشن تیر و طایفهی «مکانیک: رستاخیز» (Mechanic: Resurrection) و «لندن سقوط کرده» (London Has Fallen) است که معمولا فقط 50 میلیون دلار از بازار چین به دست میآورند. افتتاحیهی »آدمکش آمریکایی» پشت سر افتتاحیهی 20 میلیون دلاری «زن سیاهپوش» (The Woman in Black) و 16 میلیون دلاری «لاس وگاس» (Las Vegas) در ردهی سوم بهترین افتتاحیههای تاریخ کمپانی سی.بی.اس فیلمز قرار میگیرد. و فروشی بالای 38 میلیون دلار آن را پشت سر فروش 54 میلیون دلاری «زن سیاهپوش» و 63 میلیون دلاری «لاس وگاس» به سومین فیلم پرفروششان تبدیل میکند. پس هرطوری حساب کنیم این فیلم برای سی.بی.اس و شرکایش موفقیت قابلقبولی است.

اما بدونشک مهمترین و بحثبرانگیزترین تازهاکران این هفته «مادر!» (Mother)، جدیدترین ساختهی دارن آرنوفسکی است که به کسب فقط 7 و نیم میلیون دلار فروش افتتاحیه بسنده کرد. رقمی که برای فیلمی با 30 میلیون دلار بودجه که تبلیغات دهان به دهان افتضاحی دارد خبر خیلی بدی است. در واقع فیلم امتیاز میانگین F را از تماشاگران دریافت کرده که فقط تعداد انگشتشماری از فیلمها سابقهی اینقدر عصبانی کردن سینماروها را دارند! «مادر» یکی از عجیبترین و مریضترین فیلمهای سالهای اخیر نام گرفته است که هرچه در جلب نظر اکثر منتقدان موفق بوده، تماشاگرانش را با روبهرو کردن با یک تجربهی سینمایی نامرسوم و پیچیده فراری داده است. با این حال «مادر» در کنار «سابربیکن» (Suberbican) به کارگردانی جرج کلونی و «کوچکسازی» (Downsizing) به کارگردانی الکساندر پین، یکی از سه فیلمی است که پارامونت برای فصل جوایز آخر سال در نظر گرفته بود که حداقل نقدهای خیلی بهتری نسبت به دو فیلم دیگر کسب کرده است. البته نمیتوان گفت پارامونت به هیچوجه روی موفقیت تجاری این فیلم حساب باز نکرده بوده است. بالاخره نه تنها دو فیلم قبلی آرنوفسکی یعنی «نوح» (Noah) و «قوی سیاه» (Black Swan) بیش از 300 میلیون دلار در دنیا فروختند، بلکه این فیلم از ستارهای مثل جنیفر لارنس هم بهره میبرد.
حالا سوال این است که آیا باید به پارامونت برای ساخت فیلمی مثل «مادر» گله کنیم؟ چه فیلم را دوست داشته باشید و چه نداشته باشید، «مادر» دقیقا یکی از آن فیلمهای جسورانه، چالشبرانگیز و نامرسومی است که ما از هالیوود درخواست میکنیم. خیلیها به هالیوود گله میکنند که چرا دست از بازسازیهای پرتعداد و دنیاهای سینمایی کامیکبوکیاش نمیکشد و وقتی آنها به حرفمان گوش میدهند و روی فیلمی مثل «مادر» سرمایهگذاری میکنند، هیچکس برای تماشا حاضر نمیشود. یکی از گلههای مردم این است که تریلرهای فیلم فریبکارانه بودهاند و فیلم را به عنوان چیزی که نبوده است تبلیغات کردهاند. اما بالاخره کار تیم تبلیغات فیلم متقاعد کردن مردم برای خرید بلیت به هر ترتیبی که شده است و بس. همچنین در دنیای اینترنت، تصور اینکه کسی بدون اینکه چیزی دربارهی محتوای کلی فیلم بداند قدم به درون سینما گذاشته باشد سخت است. این در حالی است که اگرچه پارامونت زمان اکران فیلم را برای فرار از دست فیلمهای ترسناک عامهپسندتری مثل «روز مرگ مبارک» (Happy Death Day) و «جیگساو» (Jigsaw) و فصل دوم سریال «چیزهای عجیبتر» (Stranger Things) از اکتبر به سپتامبر جلو انداخت، اما از بد حادثه صاف با «آن» شاخ به شاخ شد.
نهایتا مطبوعات در روزهای اخیر کار فوقالعادهای در پوشش این فیلم و صحبت دربارهی محتوای غیرعامهپسندانه و عجیب و غریبش انجام دادهاند. بنابراین عصبانیت مخاطبان نشان میدهد که تعداد کمی از سینماروها به نقدهای فیلم قبل از تماشای آن اهمیت میدهد و وقتی با چیزی که دوست نداشتند روبهرو میشوند، فیلم را مقصر میدانند. راستی، «مادر!» بدترین افتتاحیهی گستردهی جنیفر لارنس از زمان «استخوان زمستان» (The Winter’s Bone) در سال 2010 هم است. اینکه هفت سال طول کشیده تا لارنس طعم اولین شکست بزرگش را بچشد عالی است، اما نباید تاثیر بازی در مجموعههایی مثل «هانگر گیمز» (The Hunger Games) و «افراد ایکس» (X-Men) و همبازی شدن با تیم بازیگران ستارهی درامهای دیوید اُ.راسل را هم نادیده بگیریم. اگرچه در ابتدا ممکن است اولین برداشتمان از شکست این فیلم عدم ستاره بودن لارنس باشد، اما نه تنها فاکتورهای دیگری در عدم استقبال از این فیلم نقش دارند، بلکه «مادر!» دقیقا یکی از همان فیلمهایی است که دوست داریم ستارههای سینما در آنها حضور پیدا کنند. این در حالی است که عدم استقبال از فیلم هیچ تاثیری در آیندهی کاری خاویر باردم نخواهد داشت. درست همانطور که فیلمهایی مثل «افسانه» (Legend)، «فرزند 44» (Child 44) و The Drop از قدرت ستارهای تام هاردی کم نکردند و درست همانطور که شکستهای تجاریای مثل «استیو جابز» (Steve Jobs)، «روشنایی بین اقیانوسها» (The Light Between Oceans) و «آهنگ به آهنگ» (Song to Song) ضربهای به توانایی مایکل فاسبندر در گرفتن نقشهای اصلی نزدند.
اما در زمینهی فیلمهای قدیمی جدول از «جنگ برای سیارهی میمونها» (War for the Planet of the Apes) شروع میکنیم که افتتاحیهی معرکهای را در چین تجربه کرد. این دنبالهی تحسینشده که در گیشه با مشکل روبهرو شده 62 میلیون دلار در سه روز اول اکرانش در این کشور به دست آورد و مجموع درآمد جهانیاش را به 433 میلیون دلار از 150 میلیون دلار بودجه رساند. این رقم اگرچه کیلومترها با درآمد 710 میلیون دلاری جهانی «ظهور سیارهی میمونها» (Rise of the Planet of the Apes) فاصله دارد، اما از هیچی بهتر است و اگر همینطور ادامه داشته باشد میتواند مجموع درآمد این فیلم را از مجموع 481 میلیون دلاری «طلوع سیارهی میمونها» (Dawn of the Planet of the Apes) عبور دهد. این در حالی بود که «ساخت آمریکا» (American Made) با بازی تام کروز که چند هفتهای میشود اکران خارجیاش را جلوتر از اکران داخلیاش شروع کرده، 12 میلیون دلار دیگر کسب کرد و مجموع درآمدش را به 48 میلیون و 800 هزار دلار از نمایش در 53 منطقه رساند. از آنجایی که بعد از سالها با اولین فیلم غیرمجموعهی/اکشن تام کروز مواجهایم، احتمال میرود که این فیلم به فروش خوبش ادامه بدهد. کمدی «بازگشت به خانه» (Home Again) در دومین هفتهی اکرانش با 38 درصد افت فروش مواجه شد و با کسب 5 میلیون و 340 هزار دلار، درآمد 10 روزهاش را به 17 میلیون و 135 هزار دلار رساند. این رقم خوبی برای این فیلم با بازی ریس ویترسپون محسوب نمیشود، اما از آنجایی که فقط 15 میلیون دلار خرج ساخت فیلم شده، پس اگر فیلم بتواند کمی دیگر دوام بیاورد میتواند به درآمد قابلقبولی دست پیدا کند.
از سوی دیگر «آدمکش بادیگارد» در پنجمین هفتهی اکرانش 3 میلیون و 550 هزار دلار کسب کرد و به مجموع درآمد خانگی 70 میلیون و 357 هزار دلار دست پیدا کرد. «آن» تنها فیلم برادران وارنر و نیو لاین سینما نیست که در حال ترکاندن است. آنها «آنابل: خلقت» را هم دارند که در ششمین هفتهی اکرانش 2 میلیون و 600 هزار دلار دیگر به جیب زد و به مجموع فروش خانگی 99 میلیون و 900 هزار دلار دست پیدا کرد. این فیلم تاکنون 291 میلیون دلار در سرتاسر دنیا فروخته که دستاورد فوقالعادهای برای فیلمی با 15 میلیون دلار بودجه محسوب میشود. درام جنایی «ویند ریور» (Wind River) در هفتمین هفتهی اکرانش 2 میلیون و 535 هزار دلار دیگر کسب کرد و به 29 میلیون دلار فروش خانگی دست پیدا کرد. محصول کمپانی واینستین حتی قبل از اینکه در فصل جوایز مورد توجه قرار بگیرد، از مجموع درآمد «اگر سنگ از آسمان ببارد» (Hell or High Water) عبور کرده است. «ویند ریور» همچنین با فاکتور گرفتن از «شیر» (Lion) که نامزد اسکار شده بود، از زمان «چپدست» (Southpaw) تاکنون، دومین فیلم پرفروش غیرتارانتینویی این کمپانی محسوب میشود. دیگر محصول واینستین انیمیشن «جهش!» (Leap) است که 2 میلیون و 117 هزار دلار دیگر کسب کرد و به درآمد 24 روزهی 18 میلیون و 660 هزار دلار دست پیدا کرد. این فیلم 30 میلیون دلاری تا حالا حدود 100 میلیون دلار از سرتاسر دنیا کسب کرده.
«مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه» (Spider-Man: Homecoming) اگرچه در دومین هفتهی اکرانش در چین با 78 درصد افت فروش مواجه شد و 15 میلیون دلار کسب کرد، اما هنوز موفقیت بزرگی در سرتاسر دنیا محسوب میشود. این ریبوت ابرقهرمانی 175 میلیون دلاری، یک میلیون و 875 هزار دلار دیگر در یازدهمین هفتهی اکرانش کسب کرد و به 330 میلیون دلار فروش خانگی دست پیدا کرد. آره، «بازگشت به خانه» به زودی از درآمد 333 میلیون دلاری «نگهبانان کهکشان» (Guardians of the Galaxy) در آمریکای شمالی عبور خواهد کرد. هرچند سقوط فروش فیلم در چین به این معناست که نباید دلمان را برای عبور فیلم از مجموع 863 میلیون دلاری «نگهبانان کهکشان 2» خوش کنیم. «بازگشت به خانه» هماکنون 861 میلیون و 200 هزار دلار از سرتاسر دنیا در خزانه دارد. در نهایت به «دانکرک» (Dunkirk) میرسیم که همین چند روز پیش از مرز 500 میلیون دلار فروش جهانی عبور کرد تا به پرفروشترین فیلم جنگ جهانی دوم در دنیا تبدیل شود. این درام 100 میلیون دلاری که بیبرو برگرد یکی از پاهای ثابت اسکار خواهد بود، یک میلیون و 305 هزار دلار در نهمین هفتهی نمایشش کسب کرد و به 185 میلیون فروش خانگی و 509 میلیون فروش جهانی دست پیدا کرد. این فیلم برای 200 میلیونی شدن به نامزدی اسکار نیاز دارد. اما حتی بدون آن هم موفقیت بزرگی در بین موفقیتهای بزرگ برادران وارنر در سال 2017 به شمار میرود.
جدول 10 فیلم برتر هفته
ردیف | فیلم | فروش این هفته |
---|
1 | It | 60/1 میلیون دلار |
2 | American Assassin | 14/8 میلیون دلار |
3 | mother | 7/5 میلیون دلار |
4 | Home Again | 5/1 میلیون دلار |
5 | The Hitman's Bodyguard | 3/5 میلیون دلار |
6 | Wind River | 2/5 میلیون دلار |
7 | Annabelle: Creation | 2/4 میلیون دلار |
8 | Leap | 2/1 میلیون دلار |
9 | Spider-Man: Homecoming | 1/8 میلیون دلار |
10 | Dunkirk | 1/3 میلیون دلار |
نگاهی به برخی فیلمهای تازهاکرانشدهی این هفته:

مادر!
mother!i
جدیدترین ساختهی دارن آرنوفسکی بدون شک یکی از مهمترین فیلمهای سال است. برخی از منتقدان از آن به عنوان پیچیدهترین فیلمی که از زمان مرگ کوبریک تاکنون ساخته شده است یاد کردهاند و آن را یکی از بحثبرانگیزترین فیلمهای تاریخ سینما توصیف کردهاند که مغزهای بسیاری را منفجر و آدمهای بیشماری را کفری میکند. مهم نیست پارامونت در تبلیغات فیلم چقدر آن را همچون یک فیلم ترسناک آشنا در زیرژانر «خانهی جنزده» تبلیغات کرده است. شنیدهها حاکی از این است که «مادر!» دست تمام فیلمهای قبلی آرنوفسکی در زمینهی عجیب و غریب بودن را میبندد و هیچ چیزی دربارهی این فیلم آشنا به نظر نمیرسد. اگرچه خلاصهقصهی فیلم به زوجی با بازی جنیفر لارنس و خاویر باردم اشاره میکند که رابطهشان بعد از پیدا شدن سروکلهی یک سری مهمانان ناخوانده که کل خانه را در شوک و تعجب وارد میکنند مورد امتحان قرار میگیرد، اما کافی است تریلرهای فیلم را ببینید تا متوجه شوید این خلاصهقصه فقط دروازهای برای ورود به درون کابوس عمیق و خونباری خواهد بود که سر در آوردن از آن کار هرکسی نخواهد بود. بالاخره با فیلمی طرفیم که یکی از پوسترهایش کاراکتر لارنس را در حالی نشان میدهد که قلبش را از سینه بیرون آورده و در مشت گرفته است!
منتقد پلیلیست که فیلم را خیلی دوست دارد مینویسد: «از بینی نفس بکشید و به آرامی آن را از دهانتان خارج کنید... اگر تاکنون با تکنیک تنفس لاماز برای زنان در حال زایمان آشنا نبودید، قبل از به تن کردن لباس محافظ و قدم گذاشتن به درونِ "مادر!" دارن آرنوفسکی آن را یاد بگیرید؛ فیلمی که از یک ساعت اولش که بهطرز مرگباری تنشزا، عجیب و کلاستروفوبیک است تغییر شکل میدهد و به جنون تشدیدشوندهای (و از نظر فیلمسازی بهطرز سوزاندهای هوشمندانه) تبدیل میشود که تاکنون بر پردهی سینما نقش بسته است». نویسندهی سایت ایندیوایر که از فیلم خوشش آمده میآورد: «فیلم همچنین مجبورمان میکند تا با بحثهای سیاسی خاصی هم روبهرو شویم. همین که کاراکترها به خانهی باردم و لارنس حمله میکنند، با خود بحرانها و درگیریهای ادامهدار دنیای بیرون را هم به داخل میآورند. "مادر!" سعی نمیکند مثل کاری که آلفونسو کوآورن در "فرزندان بشر" یا حتی بونگ جون-هو در "اوکجا" کرد با تصاویرش معنی خاصی را منتقل کند، اما از تاثیر مشابهای بهره میبرد. همین که شورشیها، تظاهرکنندگان و مهاجران خانه را تصاحب میکنند، پیام سیاسی آرنوفسکی هم مشخص میشود. مهم نیست چقدر برای قایم شدن تلاش میکنید. شما هنوز بخشی از این دنیا هستید و این دنیا دارد به سراغتان میآید». امتیاز متاکریتیک این فیلم 74 است.

آدمکش آمریکایی
American Assassin
اکشن «آدمکش آمریکایی» به جوانی 23 ساله به اسم میچ رپ (دیلان اُبرایان) میپردازد که والدینش را در سن چهارده سالگی در یک تصادف اتوموبیل از دست داده است و بعد دختری هم که تازه با او نامزد کرده بود هم در یک حملهی تروریستی کشته میشود. در یک کلام با بدشانسترین آدم روی زمین طرفیم که حالا که چیزی برای از دست دادن ندارد، تصمیم میگیرد تا انتقام بگیرد و در نتیجه توسط سازمان سی.آی.ای به عنوان یکی از ماموران فوق سری سازمان جذب میشود. سپس سازمان استن هرلی (با بازی مایکل کیتون) که یک کهنهسرباز دوران جنگ سرد است را مسئول تمرین دادن میچ میکند. این دو با هم شروع به بررسی و تحقیق روی یک سری حملاتِ تروریستی تصادفی روی نظامیان و غیرنظامیان میکنند و در نهایت متوجه میشود که فرد مرموزی با نام مستعار «گوست» وجود دارد که قصد به راه انداختن یک جنگ جهانی سوم در خاورمیانه را دارد.
منتقد سایت آی.جی.ان که کم و بیش از فیلم راضی است مینویسد: «"آدمکش آمریکایی" برخی از ترسناکترین، خشنترین و واقعیترین صحنههای اکشنی را که تا اینجای سال بر پردهی سینما دیدهایم دارد. اما فیلم به لطف نقطهی اوج بیحس و حالش و یک پیچ ناگهانی که فیلم را به یک مسخرهبازی تمامعیار تبدیل میکند، موفق نمیشود شتاب یا قدرت پردهی افتتاحیهاش را در در ادامهی فیلم هم حفظ کند». جیمز براردینلی از ریلویوز که دو ستاره به فیلم داده مینویسد: «"آدمکش آمریکایی" یک تریلر جاسوسی تماما کلیشهای است. هیچ کلیشهای از دست سازندگان در نرفته است و فیلم شامل سلسلهای از پیچهای قابلپیشبینی و سورپرایزهای غیرغافلگیرکننده است. به طوری که به نظر میرسد این فیلم بیشتر از اینکه نتیجهی فیلمنامهای از چهار نویسندهی کارکشتهی هالیوودی که یکیشان برندهی اسکار هم است باشد، با استفاده از تکههای باقی مانده از فیلمهای بهتر (که اکثرشان شامل جیمز باند میشوند) سرهمبندی شده است. داستان آنقدر تابلو است که تماشاگر میتواند برای 15 دقیقه سینما را ترک کند و مطمئن باشد که بعد از بازگشت هیچ چیزی را از دست نداده است». امتیاز متاکریتیک این فیلم 46 است.