23- عزت اولیا به عزت خداوند
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که فرمود:
«السلام علی سلیمان الذی ذلت له الجنّ بعزته» (1)؛
«سلام بر سلیمان که با عزت خداوند جنّ مسخّر او گردید».
یکی از اقسام توحید نظری توحید در عزت است؛ یعنی عزت در اصل و حقیقت برای خداوند میباشد و اگر کسی عزیز میگردد و دیگران او را تعظیم میکنند به عزت خدایی است، و عزت انسانهای عزیز در ارتباط و قرب به خداوند متعال است.
24- فعل خداوند به فعل امام
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که به شیعیان میفرماید تا به خداوند متعال عرضه دارند:
«و اهدنا به لما اختلف فیه من الحق باذنک، انّک تهدی من تشاء الی صراط مستقیم» (2)؛
«به واسطهی او - امام زمان (علیه السلام) - ما را به مسایل اختلافی هدایت کرده و حق را به اذن خود واضح گردان؛ چرا که تو هر کس را که بخواهی به راه مستقیم هدایت میکنی».
از دعای فوق استفاده میشود که هدایت خداوند متعال به واسطهی امام انجام میگیرد، و در عین حال همهی کارها به اذن و اراده و مشیت خداست و اوست که در حقیقت مردم را به راه راست هدایت میکند.
25- یاری خداوند به یاری امام
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که به شیعیانش فرمود این چنین از خداوند متعال بخواهند:
«و انصرنا به علی عدوک و عدونا اله الحق آمین» (3)؛
«و ما را به وسیلهی او بر دشمن خود و دشمن ما، یاری کن، ای خدای حق، آمین».
گرچه مطابق آیات قرآن کریم نصرت و یاری از جانب خداوند متعال است آنجا که میفرماید:
(وَمَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِندِ اللّهِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ) (4)؛
«و پیروزی تنها از جانب خداوند توانای حکیم است!».
ولی نصرت او به وسیلهی اسباب و علل غیبی یا طبیعی صورت میپذیرد که از آن جمله وجود نازنین امام زمان (علیه السلام) است.
26- توسل به اولیا
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که خطاب به خداوند عرضه میدارد:
«اتقرب الیک باول من توجته تاجَ الجلالة، و احللتَه من الفطرة محلّ السُلالة، حجتک فی خلقک، و امینک علی عبادک، محمد رسولک و...» (5)؛
«به تو نزدیکی میجویم به اولین فردی که تاج جلالت بر سر او نهادی، و جایگاه نیکویی از خلقت را به او بخشیدی، حجتت در خلقت و امینت در بین بندگانت، محمد و...».
انسان بدون دلیل و راهنمای معصوم نمیتواند به قرب الهی نایل شود؛ زیرا اوست که مسیر تقرّب به خدا را طی کرده و میتواند انسان را به سر منزل مقصود راهنمایی کند، و بهترین معصوم رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) است.
27- توسل به اهل بیت (علیهم السلام)
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که خطاب به خداوند عرضه میدارد:
«اللهم بهم الیک توسّلی و تقرّبی» (6)؛
«بار خدایا! به وسیلهی آنان به سوی توست توسل و تقرّبم».
قرب انسانها به سوی خداوند متعال تنها به وسیلهی اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) صورت میپذیرد و کسی که میخواهد به طور حتم و یقین به خداوند برسد تنها وسیلهای که به درد او میخورد آن ذوات مقدسه هستند.
28- توسل به ذات اولیا
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که خطاب به خداوند عرضه میدارد:
«اللهم انی اسألک بالمولودین فی رجب؛ محمد بن علی الثانی وابنه علی بن محمد المنتجب، و اتقرب الیک خیر القرب» (7)؛
«بار الها! از تو میخواهم به حق دو مولود در ماه رجب؛ محمد بن علی دوم و فرزند برگزیدهاش علی بن محمد، و به آنها نزد تو بهترین تقرب را میجویم».
یکی از اقسام توسل، توسل به ذات اولیا الهی در عالم برزخ است که وهابیان آن را جایز ندانسته بلکه آن را بدعت یا راهی به شرک میدانند، ولی از جملهی بالا استفاده میشود که این نوع توسل صحیح میباشد.
29- عدم اتخاذ یاور
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که دربارهی خداوند متعال میفرماید:
«و لم یکن له ولیّ من الذلّ» (8)؛
«و برای او سرپرستی از روی خواری نیست».
برخی از آن جهت که در کارهایشان ضعیف و ذلیلاند برای خود همکار و یا سرپرست و کمک کار میگیرند، ولی خداوند متعال اینگونه نیست و اگر در این عالم واسطهی فیض وجود دارد، طولی است و از اقتضاءات این عالم است. و به عبارت دیگر محل چنین اقتضایی را دارد وگرنه خداوند متعال از هرگونه نقصی بینیاز است و احتیاج به هیچ یار و یاوری ندارد.
30- عدم پذیرش هیچ نوع شرک
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که فرمود:
«الله الله ربی لااشرک به شیئاً» (9)؛
«خداست خداست پروردگارم، و شریک برای او قائل نمیشوم».
برخی ممکن است در قسمتی از اقسام توحید لغزش داشته و به شرک گرچه خفیف آن افتاده باشند، ولی بنابر آنچه از امام زمان (علیه السلام) رسیده او هیچ نوع شریکی برای خداوند متعال قائل نیست.
31- نظام اسباب و مسبّبات
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که در دعایی به خداوند متعال عرضه میدارد:
«و علیک المعوّل فی الشدّة و الرّخاء» (10)؛
«تکیهگاهم در حال گرفتاری و بینیازی تنها تو هستی».
این در حالی است که در همان دعا حضرت (علیه السلام) خودش را مظهر «الغوث» خداوند معرفی کرده و خودش را به این عنوان میخواند.
از جمع این دو استفاده میشود که نظام عالم، نظام اسباب و مسببات است و اهل بیت عصمت و طهارت و از آن جمله امام زمان (علیه السلام) مظهر غوث و پناه الهیاند.
32- خداوند متعال، مبدأ خیرات
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که خطاب به خداوند عرضه میدارد:
«... منک الرَّوح و منک الفرج» (11)؛
«... از ناحیهی توست نشاط و از ناحیهی توست گشایش».
مبدأ خیرات خداوند متعال است و اگر خیر و گشایشی در برخی از اولیا و افراد میبینیم همگی از آنِ خداوند است و به او بازمیگردد.
33- سببساز بودن خداوند
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که خطاب به خداوند عرضه میدارد:
«اللهم ان کانت الخیرة لی فی امری هذا، و هو کذا و کذا، فمکّنّی منه، و اقدرنی علیه، و آمرنی بفعله، و اوضح لی طریق الهدایة الیه» (12)؛
«بار خدایا! اگر انتخاب شدهی برای من در امرم همین است، و او این و آن میباشد، پس به من در آن مکنت ده و مرا قادر بر آن گردان و مرا به انجام آن دستور بده، و راه هدایت به سوی آن را برایم واضح گردان».
برای رسیدن به سعادت و هدایت باید انسان کوشا باشد و هرچه در توان خود دارد آنها را به کار گیرد، و در عین حال از خداوند متعال بخواهد که به او مکنت و قدرت داده و وظیفهاش را روشن سازد و راه هدایت را بر او واضح گرداند.
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که خطاب به خداوند عرضه میدارد:
«یا مسبب الاسباب، سبب لنا سبباً لانستطیع له طلباً» (13)؛
«ای سبب بخش اسباب، راهی را به ما بنمایان که بدان قادر نیستم».
خداوند متعال هنگامی که بخواهد به کسی یا کسانی عنایت کرده و خیرات بدهد سبب رسیدن به آن را به او میدهد نه آن که مسبب را به دست او دهد؛ زیرا وظیفهی بنده است که به دنبال اسباب رفته تا به مقصود و هدف خود نایل آید.
34- سه بتشکن
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که در دعای شروع در نماز عرضه میدارد:
«وجهت وجهی للذی فطر السموات و الارض حنیفاً مسلماً، علی ملة ابراهیم (علیه السلام) و دین محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) و هُدی امیرالمؤمنین (علیه السلام) و ما انا من المشرکین» (14)؛
«رویم را به سوی کسی میکنم که آسمانها و زمین را آفرید، در حالیکه به توحید تمایل نموده و مسلمانم، بر ملت ابراهیم (علیه السلام) و دین محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) و هدایت امیرمؤمنان (علیه السلام) و من از مشرکان نخواهم بود».
سه شخصیت بزرگ تاریخی است که دعوت کنندهی به توحید بوده و با شرک و بتپرستی مقابله کردهاند، که یکی از آنها حضرت ابراهیم (علیه السلام) و دیگری پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) و نفر سوم حضرت علی (علیه السلام) بوده است.
35- دعا از امام، رحمت از خدا
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که به شیعیان خود دستور دادهاند تا از خداوند متعال چنین بخواهند:
«و هب لنا رأفته و رحمته و دعائه و خیره ما ننال به سعة من رحمتک و فوزاً عندک» (15)؛
«و ببخش بر ما مهر و رحمت و دعا و خیرش را، تا بدین وسیله به رحمت واسعهی تو نایل و به کامیابی نزد تو برسیم».
از خداوند متعال میخواهیم که ما را مشمول ادعیهی زاکیه حضرت مهدی (علیه السلام) قرار دهد که به آن میتوان به رحمت واسعهی الهی رسیده و به فوز اکبر نایل شد.
36- ولایت اولیای الهی، وسیلهی تقرب به خدا
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که خطاب به خداوند عرضه میدارد:
«... أفما یکفینی یا رب وسیلة الیک، و ذریعة لدیک، اننی لاولیاء دینک موال...» (16)؛
«...ای پروردگار من! آیا در وسیله قرار دادن به سوی تو و راه نزد تو مرا کفایت نمیکند که من ولایت اولیای دینت را پذیرفتهام...».
ولایت اولیای الهی و سرپرستان دین خداوند متعال بهترین وسیله برای تقرب به اوست که میتواند در این زمینه کفایت نماید.
37- عنایات خدا به وسیلهی اسباب
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که خطاب به خداوند عرضه میدارد:
«یا من اذا وَلِجَ العبد فی لیل من حیرته بهیم، و لم یجد له صریخاً یصرخه من ولی حمیم، وجد من معونتک صریخاً مغیثاً، و ولیاً یطلبه حثیثاً، ینجیه من ضیق امره و حرجه» (17)؛
«ای آنکه هرگاه بنده در تاریکی شب متحیرانه تو را بخواند و دوست مهربانی برای یاری و پناه نداشته باشد، از تو پناه و دادرسی مییابد، و دوستی که او را به سوی خود خوانده و از سختی رهائیش دهد».
خداوند متعال در این عالم نیز نیروها و اولیایی دارد که هرگاه کسی به او استغاثه کند به سوی او میفرستد تا او را از مصیبت و گرفتاری که پیدا کرده نجاتش دهد، و لذا عالم ربوبی و فیض آن به وسیلهی اسباب خاص است.
38- عنایت خداوند به ارائهی طریق
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که خطاب به خداوند عرضه میدارد:
«یا من اذا وَلِج العبد فی لیل من حَیْرته بهیم، و لم یجد له صریخاً یصرخه من ولیّ حمیم، وجد من معونتک، صَریخاً مغیثاً، و ولیاً یطلبه حثیثاً، ینجیه من ضیق امره و حَرَجه، و یظهر له اعلام فرجه» (18)؛
«ای آنکه هرگاه بنده در تاریکی شب متحیرانه تو را بخواهد، و دوست مهربانی برای پناه و یاری نداشته باشد، از یاری تو پناه و دادرسی مییابد، و دوستی که او را به سوی خداوند خوانده، و از سختی رهائیش داده، و راههای گشایش را برایش مینمایاند».
هدایتها و عنایات الهی در غالب اوقات به این نحو است که خداوند متعال نشانههای فرج و راههای رسیدن به هدف را برای انسان آشکار میکند تا با پیمودن با اختیار به آن هدف نایل گردد.
39- بلند شدن دستها فقط به سوی خدا
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که خطاب به خداوند عرضه میدارد:
«واجعلنی ممّن لایبسط کفاً الا الیک» (19)؛
«و قرار بده مرا از جمله کسانی که فقط دستهایش را به سوی تو دراز میکند».
دل را باید به کسی بست و دست نیاز را به کسی دراز کرد که هرگز خالی برنمیگردد، نه به انسانها حتی نزدیکان خود، که در مواقع حساس زندگی حتی به کمترین چیز به انسان پشت کرده و او را تنها میگذارند.
40- اعتراف اهل بیت (علیهم السلام) به عبودیت برای خداوند
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که میفرماید:
«و انا و جمیع آبائی من الأولین؛ آدم و نوح و ابراهیم و موسی و غیرهم من النبیین، و من الآخرین؛ محمد رسول الله و علی بن ابی طالب و الحسن و الحسین و غیرهم ممّن مضی من الأئمة صلوات الله علیهم اجمعین الی مبلغ ایامی و منتهی عصری، عبیدالله عزوجل» (20)؛
«و من و تمام پدرانم از اولین؛ آدم و نوح و ابراهیم و موسی و غیر آنها از پیامبران، و از آخرین؛ محمد رسول خدا و علی بن ابی طالب و حسن و حسین و غیر آنها از امامانی که از دنیا رحلت نمودند درود خدا بر تمام آنان باد، تا امر و زمان و منتهای عصر من، همگی بندهی خداوند عزوجل میباشند».
گرچه امامان از اهل بیت (علیهم السلام) دارای کمالات و مقامات بسیار بالایی هستند ولی این نباید باعث شود که ما به آنها به دید استقلالی نظر کنیم و آنان را در برابر خداوند مستقل بدانیم؛ چرا که هرچه آنها دارند به جهت قرب الهی پیدا کردهاند که از عنایات خداوند به آنهاست و بزرگترین مقام و منزلت آنها عبودیتشان برای خدا میباشد که به آن نیز افتخار میکردند، همانگونه که از کلمات فوق به دست میآید.
41- اظهار ناراحتی امام زمان (علیه السلام) از غالیان
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که فرمود:
«یا محمد بن علی! قد آذانا جهلاء الشیعة و حمقاؤهم، و من دینه جناح البعوضة ارجح منه» (21)؛
«ای محمد بن علی! به طور حتم جاهلان شیعه و افراد احمق از آنها ما را آزار داده است، و کسانی که بال مگس بر دین او رجحان دارد».
برخی از عوام مردم به جهت احساس بالایی که دارند به غلو افتاده و در حق امامان خود تندروی کردهاند، و این چیزی است که در طول تاریخ اهل بیت (علیهم السلام) وجود داشته و آن بزرگواران با این پدیده به طور علنی و شدید برخورد کردهاند. امری که اهل بیت (علیهم السلام) را به سختی به درد آورده است.
42- تبرّی امام زمان (علیه السلام) از شرک
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که فرمود:
«... انی بریء الی الله و الی رسوله ممن یقول: انا... نشارک الله فی ملکه» (22)؛
«... همانا من نزد خدا و رسولش بیزاری میجویم از کسی که میگوید ما... شریک خدا در سلطنتش میباشیم».
همانگونه که کوتاهی در حق اهل بیت (علیهم السلام) منشأ هلاکت است، تندروی در حق آنان نیز باعث هلاکت میشود، کاری که امام زمان (علیه السلام) از آن به خدا و رسولش پناه برده است، به اینکه ما اهل بیت (علیهم السلام) را شریک در ملک و سلطنت خدا بدانیم، و این شکی در شرک بودن آن نیست.
43- بیزاری امام زمان (علیه السلام) از غلوّ در شأن اهل بیت (علیهم السلام)
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که فرمود:
«انی بریء الی الله و الی رسوله ممن... یُحِلُّنا محلاً سوی المحلّ الذی نصبه الله لنا و خلقنا له...» (23)؛
«همانا من نزد خدا و رسولش بیزاری میجویم از کسی که... ما را در محلی قرار میدهد سوای آن محلی که خداوند برای ما قرار داده و ما را برای آن آفریده است».
مابین افراط و تفریط، غلو و تقصیر رعایت حدّ اعتدال است؛ به اینکه مراجعه به قرآن و روایات مراجعه کنیم و با تأمل دریابیم که چه جایگاهی برای اهل بیت (علیهم السلام) قرار داده شده و به همان معتقد باشیم و از افراط و تفریط دوری گزینیم و خیال نکنیم که اگر در حق آن بزرگواران غلو کنیم به آنان تقرّب جستهایم بلکه آنان با این کار از ما بیزاری جستهاند.
پینوشتها:
1. بحارالانوار، ج 101، ص 228.
2. مصباح المتهجد، ص 577.
3. مصباح المتهجد، ص 577.
4. آل عمران، آیه 126.
5. مهج الدعوات، ص 339.
6. مصباح الزائر، ص 225.
7. اقبال الاعمال، ص 647.
8. اقبال الاعمال، ص 675.
9. اقبال الاعمال، ص 675.
10. جماع الاسبوع، ص 170.
11. مهج الدعوات، ص 294.
12. بحارالانوار، ج 91، ص 339.
13. مهج الدعوات، ص 45.
14. الاحتجاج، طبرسی، ج 2، ص 484.
15. اقبال الاعمال، ص 290.
16. مهج الدعوات، ص 339.
17. بلد الامین، ص 333.
18. بلد الامین، ص 333.
19. مزارکبیر، ص 165.
20. احتجاج، طبرسی، ج 2، ص 473.
21. احتجاج، طبرسی، ج 2، ص 473.
22. احتجاج، طبرسی، ج 2، ص 473.
23. بحارالانوار، ج 25، ص 266.
منبع مقاله :
رضوانی، علی اصغر؛ (1388)، دینشناسی از دیدگاه حضرت مهدی (ع)، قم: انتشارات دلیل ما، چاپ اول