مرلین مونرو نامی که خیلی ها آن را شنیده اند، خیلی ها او را به عنوان یک زن زیبا، بعضی به عنوان یک بازیگر، عده ای او را یک خواننده و .... می شناسند، در این بخش از سایت بنیتا قصد داریم سفر مونرو به کره اتفاقات پیرامون او را برای شما به تصویر بکشیم، با ما همراه باشید.
فوریه‌ی سال 1954 وقتی یک خانم زیبا رو از منطقه‌ای جنگی دیدن می‌کند و در آنجا برای سربازان کنسرت برگزار می‌کند!
در ژانویه‌ی سال 1954 «مرلین مونرو» و «جو دی‌ماگیو» در سانفرانسیسکو با هم ازدواج کردند و تصمیم گرفتند برای ماه عسل به ژاپن سفر کنند.
زمانی که دی‌ماگیو مشغول درمان آسیب دیدگی خود بود و خود را برای مسابقات بیسبال آینده آماده می‌کرد، مرلین تصمیم گرفت که به تنهایی به شبه جزیره‌ی کره سفر کند و از این منطقه که تازگی و به واسطه‌ی جنگ به دو قسمت شمالی و جنوبی تقسیم شده بود دیدن کند.
در این سفرِ 4 روزه، مرلین برای یک پایگاه نظامی آمریکایی 10 برنامه اجرا کرد که این پایگاه شامل 100 هزار سرباز می‌شد. او این سربازان را بسیار هیجان زده کرده بود.
این تورِ کوتاه، به مناسبت ازدواج مرلین شکل گرفته بود اما به مذاق دی‌ماگیو خوش نیامد. گفته می‌شود که همین رفتار حسودانه و سخت گیرانه‌ی جو باعث شد که او و مرلین، 8 ماه بعد از یکدیگر طلاق بگیرند.
این اجراهای بزرگ در کره، یک روش درمانی هم به حساب می‌آمد زیرا مرلین به ترس از صحنه و اجرا جلوی جمعیت زیاد دچار شده بود و این برنامه‌ها به او کمک زیادی کرد تا بتواند در مقابل ترسش بایستد و بر آن غلبه کند.
مرلین دربارهی سفرش گفته است: «این سفر یکی از بهترین اتفاقاتی بود که برای من رخ داده است. قبل از اینکه به کره بروم، قلباً باور نداشتم که یک ستاره هستم اما زمانی که به پایین استیج نگاه می‌کردم و صورت‌هایی را می‌دیدم که به من لبخند می‌زنند به خودم مطمئن شدم.»
همراهان مرلین می‌گویند: «بسیاری از این افراد نظامی از صبح زود بیدار می‌شدند و به محل اجرا می‌آمدند تا در ردیف‌های اول بنشینند. اکثر آن‌ها از 7 ساعت قبل از برنامه می‌آمدند و می‌نشستند و منتظر می‌شدند. نکته‌ی جالب این بود که در حالی که مرلین با لباس‌های تابستانی برنامه اجرا می‌کرد، بسیاری از این سرباز‌ها پتو روی دوش خود انداخته بودند و به تماشای هنرنمایی مرلین می‌پرداختند.»
توضیحات مربوط به عکس بالا: جمع شدن هزاران سرباز برای تماشای کنسرت مرلین مونرو
تد شرمن می‌گوید: «من با گروهی از افراد نظامی در پایگاه هوایی دیگو (Daegu Air Force Base) بودیم که متوجه شدیم مرلین به کره آمده و قصد اجرا دارد. ما خلبان خود را مجبور کردیم که هر طور شده یک ایراد در هواپیما پیدا کند تا پروازمان به سمت توکیو به تعویق بیفتد و آن شب را در کره بمانیم و بتوانیم به برنامه‌ی مرلین برسیم.»
درباره او بهتر است بدانید که او یکم ژوئن سال 1926 با نام «نورما جین مورتنسون»، در لس آنجلس بدنیا آمد، پدرش پیش از تولد او خانواده را ترک کرده بود و مادرش در پی شکست در رابطه‌ای غیراخلاقی به دلیل مشکلات روحی راهی تیمارستان شد و «نورما جین» از همان زمان به پرورشگاه سپرده شد. «مونرو» در سن 16 سالگی برای رهایی از زندگی در پرورشگاه، مجبور می شود تا با کارگر یک کارخانه ازدواج کند ولی تنها 4 سال بعد با ورود به هالیوود، از همسرش جدا می‌شود و از همان زمان نام خود را به «مرلین مونرو» تغییر می‌دهد.
او در اوج شهرت و در سن 29 سالگی با «آرتور میلر»، نمایشنامه نویس آمریکایی ازدواج می‌کند و از همان زمان به آیین یهودیت می‌پیوندد ولی این ازدواج نیز تنها 6 سال به طول می‌انجامد. این جمله‌ی “الیا کازان” است که اول کتاب «مرلین مونرو، افسونگر» آمده است. این کتاب را “اف. ایکس. فی. نی” گردآوری کرده است و با وجود عکس های فراوان و با کیفیت از مونرو در فیلم‌ها و پشت صحنه‌ها، بخش هایی از زندگی مونرو را هم دربرگرفته است. نویسنده با زیرکی در کنار صحبت کارگردان و بازیگرها دربارهی زیبایی و فریبندگی مرلین مونرو نقل قول‌های او را هم آورده‌اند که از دیدگاه و منطق مردها در مورد خودش چندان خوشحال نیست.
او در جایی گفته: ”من یک زن بازنده‌ام، مردها زیادی از من انتظار دارند، بخاطر تصویری که از من ساخته شده است. برای همین مرلین مونرو سمبلی از تنها چیزی ست که مردها از آن استقبال می‌کنند.”
اگر از این ماجرا لذت بردید می‌توانید یک سری هم به " آیا می دانستید این بازیگرها از خردسالی کار خود را شروع کرده اند؟ [قسمت سوم/پایانی]" بزنید.