نگهداشتن کیفیت اولیه و پایداری داستان در طول سالیان، برای سریال های تلویزیونی کاری بسیار سخت است. به همین دلیل است که بسیاری از این نوع برنامهها پس از شروعی خوب، برای نگهداشتن طرفدارانشان با مشکل روبرو میشوند. خیلی وقتها، داستان خستهکننده میشود و کسالتبار تنها برای گرفتنِ امتیاز از شبکهها، ادامه پیدا میکنند. تعداد برنامههای که در حال حاضر بر روی آنتن هستند و از دورانِ اوج خود بسیار فاصله گرفتهاند، کم نیست. بسیاری نیز برخی برنامهها را تنها، به دلیلهایی عبث، همچون احساس تعلق و دین به نویسندگان و تولیدکنندگان برنامه تماشا میکنند؛ زمانی که برنامهای شروع به پس رفت میکند، احتمال بازگشت به زمان اوج برایش بسیار کم میشود. فصلها رفتهرفته ناامیدکننده میشوند تا اینکه کارشان تمام شود، یا از پخش بر روی آنتن کنار گذاشته میشوند و یا دوست داران و طرفدارانشان، رفتهرفته به برنامههای دیگر کشش پیدا میکنند. اما برخی از سریال های جالب تلویزیونی، زمانی کوتاه پسروی میکنند و ناگاه با قسمتهایی طوفانی و طلایی به صحنه بازمیگردند. در ادامه مروری میکنیم بر ده برنامه تلویزیونی که به سمت نابودی میرفتند، ولی توانستند در ادامه خود را از منجلاب نجات دهند.
لویی – 2010 تاکنون (Louie)
لویی نهتنها قوانینِ کمدی موقعیت را زیر پا میگذارد، بلکه آن را برای نسل جدید از نو میسازد. برای 3 سالِ متوالی، قسمتهای این مجموعه، هوشمندانه، غیرقابلپیشبینی و خندهدار بودند. البته درعینحال، سورئال و عجیبوغریب. در طی 3 فصل از سریالِ لویی به نویسندگی، کارگردانی و بازیگری لویی سی. کی، این برنامه جای پای خود را بهعنوان بهترین برنامهی کمدی در تلویزیون سفت کرده است.
لویی نهتنها قوانینِ کمدی موقعیت را زیر پا میگذارد، بلکه آن را برای نسل جدید از نو میسازد. برای 3 سالِ متوالی، قسمتهای این مجموعه، هوشمندانه، غیرقابلپیشبینی و خندهدار بودند. البته درعینحال، سورئال و عجیبوغریب هم بودند. خلاصه اینکه، هیچ برنامهای شبیه به لویی وجود نداشت. ولی در سری 4 اتفاقاتی افتاد، احتمالاً کار، کارِ ذهنی بوده که تصور میکرده است که هر کاری از او، با آغوشی باز و حمایت روبرو خواهد شد (تا این زمان نیز البته همهی کارهایش همینگونه بودند)، لویس سی کی، در سری 4، ملغمهای را نشان میدهد از مالیخولیا، قسمتهای درهمتنیده و بیرون رویی از پیکرهی منحصربهفرد و تراشیده شدهاش برای این برنامه. مشکل بزرگ این بود که این تغییرات خندهدار نبودند و متأسفانه، به نظر میرسید که لویس سی کی به قلمروی تظاهر و ادعا قدم گذاشته است. نمیشود گفت که سری 4 افتضاح از آب درآمده ولی در کل، این سری، یک پس رفت محسوب میشود. ولی خدا را شکر که سری 5 و خندهدار این برنامه، اشتباهات سری 4 را جبران کرد. نهتنها دوبارهکار لویس سی کی خوب به نظر میرسد، بلکه بهترین کارش به نظر میرسد، بازساختی از برنامهای که خود بازساختی است از یک ژانر. ولی در یک بازه کوتاه جای پای این مجموعه کمی شل شده بود.
وایر – 2002 تا 2008 (The Wire)
فصل اول مجموعه وایر واقعاً بینظیر بود، همانند رمانی زیبا نقل شد و با هر قسمت بینندگان را بیشازپیش به خود جذب کرد.
حتی وقتیکه سریال وایر کمی از ریل خود خارج شد هم هنوز سریال جذابی محسوب میشد. ولی یکی از سریهای این مجموعه هست که باعث میشد فکر کنی که سریِ اول تافتهای جدا بافته بوده است.فصل اول مجموعه وایر واقعاً بینظیر بود، همانند رمانی زیبا نقل شد و با هر قسمت بینندگان را بیشازپیش به خود جذب کرد. زمانی که قسمت اول تمام شد، دنیای دیوید سیمون، دنیایی واقعی، مملو از کاراکترهایی سهبعدی به نظر میرسید، واقعاً یک شاهکار بود. ولی وقتی فصل دوم این مجموعه شروع شد، چنان بود که گویی مجموعهای جدید شروعشده است، همچنان هم اگر مجموعه وایر را تماشا کنید سری دوم از باقی سریها متفاوت است. فصلی بحثبرانگیز که دربارهی کارگران اسکله است. فصلی که بینندگان را از کاراکترهای موردعلاقهشان و داستانهای آنها، دور میکند. درنتیجه، کمتر به آن توجه میشود.این در حالی است که فصل 4، 3 و 5 سریال را به نقطه اوج خود (فصل 1) نزدیک میکنند (درست است که فصل 5 با نقدهایی روبرو شده است ولی تنها دلیل نقدها انتظارات فوقالعادهای بوده که از داستان میرفته). فصل دو کمی شبیه به یک پروژهی حاشیهای به نظر میرسد. فصل بدی نبوده است و حتی صحنهها و قسمتهای جالب و هیجانانگیزی هم در آن وجود داشته، اما جای زیادی برای بهبود داشته است.
خانه پوشالی – 2013 تاکنون (House Of Cards)
وقتی فرانک به خواستهاش میرسد، بنزین خانه پوشالی تمام میشود و فصل سوم با داستان و صحنههایی بی هیجان و خستهکننده پیش میرود. فرانک حوصله سر بر میشود و هیجان داستان میخوابد.
این مجموعه با خیل عظیمی از نقدهای مثبت به دلیلِ صحنههای زیبا، لحن و بازیگریاش روبرو شد. دیدن بازیِ ماکیاولیِ فرانک آندرود از کوین اسپیسی، میتواند یکی از بهترینهای تلویزیون در سالهای اخیر باشد، کسی که توسط رئیسجمهور وقت ترفیع میگیرد و با دروغ و دغل راه خود را برای رسیدن به خواستهاش باز میکند. این هیجان و تشویق عمومی تا فصل دوم نیز ادامه داشت، داستان در ادامهی فصل اول پیش میرود و فرانک به خواستهاش، ریاست جمهوری آمریکا، میرسد. و البته همان موقع است که این اتفاق میافتد، وقتی فرانک به خواستهاش میرسد، بنزین خانه پوشالی تمام میشود و فصل سوم با داستان و صحنههایی بی هیجان و خستهکننده پیش میرود. فرانک حوصله سر بر میشود و هیجان داستان میخوابد. زمانی که به نظر میرسد که خانه پوشالی از نقطه اوج خود دور شده، فصل 4 با ارائهی بهترین 13 قسمت (از فصل اول به بعد)، به کمک مجموعه میآید. حرکتی هوشمندانه که این سریال را از نابودی نجات داده، درواقع از طرف نویسندگان بوده است. کاراکترهای قدیمی و رهاشده به داستان بازمیگردند تا حال و هوای قدیمی داستان را بازگردانند. فصل پنجم باید زودتر از راه برسد.
گمشده (Lost) از 2004 تا 2010
پسازاینکه نقدهای منفی، فصل سوم را با خاک یکسان کردند، مدیران تولید از شبکهی ای بی سی تقاضا کردند تا زمانی برای پایان سریال در اختیارشان قرار بگیرد، دلیل این درخواست این اعلام شد که بدون داشتن زمان پایان نمیدانستند که داستان را تا کجا کش دهند و این باعث میشد که نتوانند خلاقیت به خرج دهند.
هرچه دربارهی این سریال میخواهید بگویید، اما دو فصل اول این مجموعه بینظیر بود. در آن زمان هیچکس نمیدانست که نویسندگان، جوابی برای رمز و رازهای نشان دادهشده نداشتهاند، بنابراین کسی هنوز عصبانی نبود. در فصل سوم بود که گمشده خودش گم شد، چطور میشود قسمت تَتوی جک را فراموش کرد؟ امکان ندارد. پسازاینکه نقدهای منفی، فصل سوم را با خاک یکسان کردند، مدیران تولید از شبکهی ای بی سی تقاضا کردند تا زمانی برای پایان سریال در اختیارشان قرار بگیرد، دلیل این درخواست این اعلام شد که بدون داشتن زمان پایان نمیدانستند که داستان را تا کجا کش دهند و این باعث میشد که نتوانند خلاقیت به خرج دهند. در این مرحله گمشده کلید ساخت 3 فصل دیگر را گرفت و از فصل 4 به بعد نیز جانی دوباره به خود گرفت. البته منظور این نیست که 3 فصل آخر ایدئال بودند، آنها هم مشکلات خود را داشتند، ولی خط مشی مشخصی داشتند و جالب بودند (سفر در زمان و نظر به آینده ایدهای بسیار جالب بود). باوجود اتمام عجیب داستان، این مجموعه توانست خود را از منجلابی که در میانه راه در آن افتاده بود بیرون بکشد و فصل 4 و 5 آن شاید بهترین فصلها از آب درآمد.
بافی قاتل خونآشامها – 1997 تا 2003 (Buffy The Vampire Slayer)
آیا توانایی بازگشت به نقطه اوج هست؟ خوشبختانه، فصل 5 بهاری جدید در روزگار بافی بود و شاید بهترین فصل در کل مجموعه. فیلمنامهای عالی، صحنههایی جذاب و راههایی جدید برای کاراکترهای سریال.
در سه فصل اول هرروز بهتر از دیروز بود. فصل اول شروعی قوی بود و البته با آشنا شدن بازیگران با نقشها، صحنههایی بهتر و نوشتههایی برندهتر را شاهد بودیم. در اواسط فصل دوم، دیگر بافی بهعنوان قهرمان زن داستان و شبکه تلویزیونی سنگ تمام گذاشته بود. زمانی که فصل 3 رو به اتمام بود سریال بافی بهترین سریال تلویزیون بود؛ و بعد فصل 4 شروع شد، بافی از دبیرستان به دانشگاه رفت و همهچیز خراب شد. انجل رفته بود، معرفی دوستپسر جدیدش رایلی، به نظر طرفداران خوشایند نیامد. برنامههای هفتگی نیز سورپرایزهای همیشگی را به همراه نداشت. چیزها برای بافی در این نقطه تعریف چندانی نداشتند، آیا توانایی بازگشت به نقطه اوج هست؟ خوشبختانه، فصل 5 بهاری جدید در روزگار بافی بود و شاید بهترین فصل در کل مجموعه. فیلمنامهای عالی، صحنههایی جذاب و راههایی جدید برای کاراکترهای سریال. بافی خواهر دار میشود، عجب! ممکن است که دو فصل آخر بهخوبی فصل 5 نباشند، ولی در مقایسه با فصل 4 پیشرفتی برای نجات سریال محسوب میشوند.
فرزندان آشوب – 2008 تا 2014 (Sons Of Anarchy)
فصل 5 این مجموعه همهچیز را مثل روز اول کرد، البته پس از ارائهی قسمتهای ناامیدکننده در 2 سال گذشته، حذف اضافات کاری کاملاً درست و بهجا بود و اینها با دو فصل خوب دیگر ادامه یافتند.
در مورد اینکه فرزندان آشوب در طول دوره پخش خود بالا و پائین زیادی داشته وجود ندارد؛ و بیشتر طرفداران این مجموعه قبول دارند که فصل 1 و 2، هیجانانگیز، خونین و خوشساخت، بهترینهای مجموعه بودهاند، خصوصاً فصل 2 که مهمترین تکه از مجموعه است. فصل 3- نقطه ضعفِ مجموعه، داستان را بین کالیفرنیا و بلفست تقسیم میکند و کاراکترهای جدیدی معرفی میشوند. درنتیجه دنبال کردن داستان سخت میشود، زیرا زمان سپریشده با هر کاراکتر نصف میشود و افراد اضافهشده خوب ساختهوپرداخته نمیشوند. عجیب نیست که در این برهه، بسیاری از طرفداران خود را از دست میدهند فصل 4 پیشرفتی ست در مقابل فصل قبلی، باوجود کند بودن داستان، فصل 4 تجربهای بهتر از فصل 3 محسوب میشود، حتی بااینکه قضیه باند مکزیکی آنجور که باید نمایش داده نشده است. فصل 5 این مجموعه همهچیز را مثل روز اول کرد، البته پس از ارائهی قسمتهای ناامیدکننده در 2 سال گذشته، حذف اضافات کاری کاملاً درست و بهجا بود و اینها با دو فصل خوب دیگر ادامه یافتند، چندین کمکاری و اشتباه پیش آمد ولی هیچگاه به فضاحت فصل 3 نرسید.
مردگان متحرک – 2010 تاکنون (The Walking Dead)
فصل 6 حتی وضع را از این هم بهتر کرد، پر از دراما، اکشن و کاملاً فشرده. بااینکه سریال حتی نزدیک به کیفیت قسمتها و دو فصل اولیه نشد، ولی پس از افتضاحات فصل 4،این مجموعه راه خود را برای بقا و برگشتن به گود میدان، پیدا کرد.
احتمالاً زمانی که فصل اول مردگان متحرک به نمایش درآمد و عکسالعمل عمومی مردم در آن زمان را به خاطر دارید. بهترین چیز در تلویزیون نامگذاری شد، ترسناک، با بازیهایی فوقالعاده و کاملاً جدید. این سریال بر اساس کتاب کمیک با همین نام ساختهشده است. فصل 2 با اطمینانی کمتر در ادامه شاهکار فصل 1 آمد ولی در ادامه فصل 3 و صد در صد فصل 4 خیلی ضعیف عمل کردند. در فصل 3 اکثر کاراکترها غیرقابلباور و متناقض بودند حتی عجیب بود که چرا اندریا کاراکتر اصلی شد؟ و فصل 4 هم بسیار عجیب غریب بود. مردگان متحرک به دلیل بیهدف بودن و کندی پیشرفت داستانش با نقدهای زیادی روبرو شد و فصل 4 بهترین نمونه برای این نقدهاست. پس دو فصل عالی در ابتدا، به نظر میرسید که این مجموعه به سمت و سویی ناجور پیش میرود فصل 5 زندگیِ دوبارهای به سریال میدهد، تزریق هدفی جدید به داستان، با ارائه صحنههای تعقیب و گریز جانانه، باعث نمو دوباره داستان و کاراکترهایش شد. فصل 6 حتی وضع را از این هم بهتر کرد، پر از دراما، اکشن و کاملاً فشرده. بااینکه سریال حتی نزدیک به کیفیت قسمتها و دو فصل اولیه نشد، ولی پس از افتضاحات فصل 4،این مجموعه راه خود را برای بقا و برگشتن به گود میدان، پیدا کرد.
24 – 2001 تا 2010
جک برای اولین بار از لوس آنجلس خارج شد و به واشنگتن رفت تا جوابگوی کارها و راه و روشِ سؤالبرانگیزش در دادگاه باشد. این تغییر باعث شد که 24 سر جایش محکم بایستد و چیزها را به سمت جلو پیش ببرد.
پس از پنج فصل سرگرمکننده، نویسندگانِ سریال 24 مطمئن بودند که امکان اشتباه ندارند، برای پنج سال، فصلبهفصل، مامورعملیات های ضد تروریستی، جک باور را از این روزبهروز بعدی پرتاب میکردند. تنها ساختار 24 نبود که در طول سالها آن را بینظیر ساخته بود، نگهداشتن شخصیت جک در شبهه، پس از حضور درصحنههای متعدد، چیزی است که 24 را بینظیر میکند. اما چیزهای خوب تا ابد باقی نمیمانند، 24 بالاخره یکفصل بدساخت، فصل ششم. “احساس میکنم چرخش داستان در فصل 6 بسیار اشتباه بود” این چیزی است که هوارد گوردن تولیدکنندهی سریال به آن اعتراف داشته است. قسمتهایی اشتباه جمعآوریشدهی فصل 6، بهعنوان قسمتهایی شناخته میشوند که سریال 24 در آنها راهش را گمکرده است. باوجود شروع خوب، صحنههای غیرقابلباور و چرخشهای بیدلیل از ماوقع زیاد بودند. واقعاً افتضاح بود. خوشبختانه عوامل پشتصحنه، متوجه این موضوع شدند و تلاش به ساختِ فصل هفتی مناسب کردند. بااینکه نتیجه، بهخوبی فصل 5 که جایزهی امی را برده بود از آب درنیامد، ولی فصل 7 بهاندازهی کافی بینندگان را تحت تأثیر قرارداد. جک برای اولین بار از لوس آنجلس خارج شد و به واشنگتن رفت تا جوابگوی کارها و راه و روشِ سؤالبرانگیزش در دادگاه باشد. این تغییر باعث شد که 24 سر جایش محکم بایستد و چیزها را به سمت جلو پیش ببرد. در کل فصل 6، خوب کارکرد و فصل بعدی و داستانهای جدید جک در واشنگتن را رقم زد.
سرزمین خانگی – 2011 تاکنون(Homeland)
فصل دو نامحتمل جلوه میکرد و قسمت پایانی فصل دو تقریباً به طرز مسخرهای غیرواقعی بود. فصل 3 بیشک بدترین فصل این مجموعه است، مسخرهترین مشکلها در آخرین قسمتِ فصل پیش، از پیچیدگیهای غیرقابلباور تا انگیزههای سؤالبرانگیز کاراکترها، بیهدف در این فصل بهتناوب کش آمدهاند تا داستان این فصل را بسازند.
پس از اتمام سریال های بینظیری چون سوپرانوز و وایر، سرزمین خانگی بهعنوان رقیبی بزرگ برای لقب بهترین سریال تلویزیونی وارد میدان شد. چیزی که باعث محبوبیت این سریال در مقایسه با دیگر سریالهای جاسوسی شد، این بود که توانست کمبودهای اینگونه سریالها را دور زده و در هر چرخش از داستان هیجانانگیز باقی بماند. ولی فصل دو نامحتمل جلوه میکرد و قسمت پایانی فصل دو تقریباً به طرز مسخرهای غیرواقعی بود. فصل 3 بیشک بدترین فصل این مجموعه است، مسخرهترین مشکلها در آخرین قسمتِ فصل پیش، از پیچیدگیهای غیرقابلباور تا انگیزههای سؤالبرانگیز کاراکترها، بیهدف در این فصل بهتناوب کش آمدهاند تا داستان این فصل را بسازند. در آخر حتی دلسوزی برای کَری هم کار سختی بود. وقتی فصل 4 به نمایش درآمد، خیلی از طرفدارانِ سریال آماده به خداحافظی بودند که تمامی اشتباهات سالهای گذشته درست شدند. شبیه به پاکسازی بود، تمام مشکلات به کنار گذاشته شدند تا جا برای اتفاقات جالب و هوشمندانه باز شود و این خیلی سرگرمکننده بود. در دسامبر گذشته، فصل 5 به زیبایی و خوبیِ فصل اول ارائه شد. جالب است که این گیرایی و سرگرمکنندگی داستان، باعث چرخشی چنین عظیم در یک سریال میشود؛ و سرزمین خانگی موفق به انجام چنین کاری شد.
کامیونیتی – 2009 تا 2015 (Community)
اتفاق بعدی اصلاً قابل پیشبینی نبود، دن هارمون دوباره استخدام میشود – بهحق حرفهای نشنیده! ـ با تک هدفِ ارتقای دوبارهی سریال. کاری که دقیقاً انجام میدهد. وقتیکه فصل 5 شروع شد، انگاری فصل 4 هیچگاه اتفاق نیافتاده بوده است. جکها و شوخیها و حماقت اولیه سریال را به خاطر بیاورید، سریال دوباره همان شد، حتی در فصل 6 نیز این رویه حفظ شد.
عجیب است که یک سریال، خوب و درست دریافت و پذیرفته شود، این اتفاق برای کامیونیتی افتاد. دن هارمون تولیدکننده این سریال است. 3 فصل اولِ سریال دانشگاه محورِ او بینندگان را جذب شخصیتهای عجیب و طنز شخصی و قسمتهای پینت بالش کرد. تا مدتی، سریال هیچ راه اشتباهی نرفت و روزبهروز بهتر شد. تا مدیر تولید دن هارمن، جایگزین میشود؛ و معلوم است که کشتی بدون ناخدایی که آن را بهسوی بهترینها میبرد، بر سر اولین مانع، خواهد لغزید. چهارمین فصل این مجموعهی دوستداشتنی تنها نقش جداسازی برخی از طرفداران را ایفا میکند، کسانی که باوجود تلاش زیاد فرد جایگزین، برای هارمون دلتنگی میکنند. سریال کمی ساده شد تا امتیاز بیشتری را در شبکه کسب کند، ولی این تلاش منحصربهفردی سریال را از بین برد، همان چیزی که بنمایهی سریال بود. بازگشت به خاطرهها و جزئیاتی که تنها یک فرد درگیر با آن مسائل میتواند آن را درک کند. حتی جویی چیس نیز سریال را ترک میکند. دلیل زیادی برای دیدن ادامه جریان وجود ندارد. اتفاق بعدی اصلاً قابل پیشبینی نبود، دن هارمون دوباره استخدام میشود – بهحق حرفهای نشنیده! ـ با تک هدفِ ارتقای دوبارهی سریال. کاری که دقیقاً انجام میدهد. وقتیکه فصل 5 شروع شد، انگاری فصل 4 هیچگاه اتفاق نیافتاده بوده است. جکها و شوخیها و حماقت اولیه سریال را به خاطر بیاورید، سریال دوباره همان شد، حتی در فصل 6 نیز این رویه حفظ شد. کامیونیتی همیشه با شوخی و شعار “6 فصل و یک فیلم” پیش رفته بود، هدفی که تقریباً به آن رسیده، زودتر باید فیلم آن را بسازند.
شما با نظرات بالا موافقید؟ پیشنهاد دیگری دارید؟ آنها را با ما در میان بگذارید.
Post Views:
80