ماهان شبکه ایرانیان

۱۰ ایفای نقش برتر قرن بیست‌ویک که نامزد جایزه اسکار نشدند

۱۰-تراجی پی.هنسون Taraji P

و اسکار تعلق نمی‌گیرد به …

10-تراجی پی.هنسون Taraji P. Henson، «ارقام پنهان»این فیلم موفق سال 2016 که دست‌کم گرفته شد به دلایل زیادی باید نامزد اسکار می‌شد، آن‌هم این فیلم که با تماشای آن احساس خوبی به شما دست می‌دهد- آن لباس‌ها! آن آهنگ‌ها! آن تیم انتخاب بازیگر که گروه فوق‌العاده‌ای از استعداد‌های جوان و روبه رشد را گرد هم آورد! این بار نوبت هنسون بود که در نقش نابغه ریاضی کاترین جی. جانسون Katherine G. Johnson کمتر توجهی را که شایسته آن بود در اسکار نصیبش شد. هنسون که وظیفه بازی نقش یک قهرمان واقعی آمریکایی را بر دوش داشت، عمیق‌تر رفت و زیرپوست این قهرمان یک زن واقعی را یافت. زنی که با مشکلات کوچک و بزرگ و شخصی و سیاسی دست‌وپنجه نرم می‌کند. این کاترین است که فیلم را می‌سازد و هنسون است که او را واقعی جلوه می‌دهد. قسمتی که خشم هنسون را نشان می‌دهد از صحنه‌های شاهکار فیلم است- کاترین ساکت و متفکر با شخصیت کوکی لیون‌ در «امپراتوری» Empire زمین تا آسمان فرق می‌کند، اما انگار هر دو این نقش‌ها به‌طور خاصی برای این بازیگر خلق‌شده‌اند. کاترین اگر لازم باشد جدی و قوی است که با اراده تصمیم می‌گیرد – که با توجه به هوش بالایش تصمیم‌هایش اکثراً درست‌اند.
9-میشل ویلیامز Michelle Williams، «وندی و لوسی» Wendy and Lucyمیشل ویلیامز و کلی رایشارد Kelly Reichardt همیشه در کنار همدیگر بهترین بازی‌شان را ارائه می‌دهند. این موضوع در فیلم‌هایی مثل «میانبر میک» Meek’s Cutoff و «برخی زن‌ها» Certain Women به همان اندازه که در اولین همکاری‌شان «وندی و لوسی» مشهود بود، دیده‌ می‌شود. داستانی ساده و غم‌انگیز درباره زندگی زنی در آستانه بی‌خانمان شدن که همراه سگش زندگی می‌کند، فیلمی که نشان‌دهنده استعداد فوق‌العاده این بازیگر و کارگردان فیلم است: تأثیرگذار اما نه بیش‌ازحد! برخلاف «میانبر میک» این فیلم با سفری همراه است (از اورگن Oregon تا آلاسکا Alaska که وندی به دنبال کار در کارخانه کنسرو‌سازی می‌گردد)، سفری که آن‌طور که می‌خواهد پیش نمی‌رود و کشمکشی درونی که بیشتر از این‌ها جلو می‌رود. ویلیامز در هر دو این فیلم‌ها ماهرانه ظاهر می‌شود، البته که این افتخار را مدیون سگ هم‌بازی‌اش هم هست.
8-گیزا رورینگ Géza Röhrig، «پسر شائول» Son of Saulاین فیلم هیجان‌انگیز جنگ جهانی دومی اثری خلق‌شده توسط دو محقق فاجعه هولوکاست است، یک کارگردان تازه‌کار مجارستانی لاسلو نمش László Nemes که قبل از آشنا شدن با گیزا رورینگ شاعر در نیویورک (زمانی که نمش در دانشگاه نیویورک مشغول خواندن کارگردانی فیلم بود) در فرانسه و مجارستان دستیار کارگردان بود.
رورینگ اولین بازی‌اش که شاهکاری از آب درآمد را در نقش شائول، یک اسیر جنگی یهودی در اردوگاه آشویتس Auschwitz در سال 1944 را بازی کرد. صحنه‌های اکشن سه‌بعدی این فیلم و طراحی موسیقی چندلایه پیچیده آن عمق فاجعه کشتارجمعی یهودیان و فراموش‌نشدنی بودن این اتفاق را به‌خوبی نشان‌دهنده. بعدازاینکه این فیلم در ماه می در قسمت مسابقه در کن اکران شد (اتفاقی که برای اولین اثر یک کارگردان کمتر پیش می‌آید)، جایزه بزرگ Grand Prix و جایزه Fipresci critic را به خانه برد اما «پسر شائول» فستیوال را بدون بردن جایزه اسکار و گلدن گلوب بهترین فیلم خارجی زبان ترک کرد.
7-اندی سرکیس Andy Serkis، «ارباب حلقه‌ها» The Lord of the Ringsمقایسه اجرای نوآورانه ضبط حرکت motion capture سرکیس با روشی که مارلون براندو Marlon Brando در دهه 50 برای بازی‌اش خلق کرده بود خیلی عجیب به نظر نمی‌رسد. برای بعضی‌ها تغییرات کاراکتر سرکیس، سزار در سری داستان‌های سیاره میمون‌ها Planet of the Apes نشان‌دهنده این بود که بازی سرکیس فقط یک نوع خیمه‌شب‌بازی یا شکلک درآوردن آکروباتیک نیست، بلکه یک نوع اجرای پر از احساس است. اگر به عقب نگاه کنید این اجرا را سال‌ها قبل در نقش پیشگامانه‌اش گالوم Gollum هم می‌توانید ببینید. سرکیس دافعه و جاذبه غیرقابل‌کنترل این کاراکتر برای این حلقه را با فیزیکی فوق‌العاده به تصویر می‌کشد که خودخواهی و اشتیاق دیوانه‌وار کاراکترش را آشکار می‌کند.
6-کریستن استوارت Kristen Stewart، «ابرهای سیل ماریا» Clouds of Sils Mariaممکن است با این فیلم موفق به دریافت نامزدی اسکار نشده باشد، اما این فیلمی است که عنوان اولین زن آمریکایی برنده جایزه سزار César Award را برای استوارت به ارمغان آورد. اولین همکاری او با الیویه آسایاس Olivier Assayas حتی در مقایسه با بازی‌هایی از او مثل «بازهم آلیس» Still Alice، «برخی زن‌ها» و «خریدار شخصی» Personal Shopper بازهم می‌درخشد. استوارت در برابر ژولیت بینوش Juliette Binoche فوق‌العاده بازی می‌کند.
5-ساموئل ال.جکسون Samuel L. Jackson، «هشت نفرت‌انگیز» The Hateful Eightکوئنتین تارانتینو Quentin Tarantino و ساموئل ال.جکسون تقریباً به‌اندازه هر زوج کارگردان/بازیگر دیگری همکاری‌های به‌یادماندنی‌ای داشته‌اند، از «داستان عامه‌پسند» Pulp Fiction مشهور تا همکاری کم آن‌ها در «بیل را بکش» Kill Bill. نکته تأمل‌برانگیز در مورد جکسون این است که با حضور آرامش‌بخش روی صحنه‌اش (که در همه‌جا پیدا می‌شود)، موفق می‌شود هر بار با روش جدیدی ما را وحشت‌زده کند- انگار که با بازی‌اش ما را مجبور می‌کند هر بازی‌ای که تابه‌حال کرده است را فراموش کنیم.
4-نائومی واتس Naomi Watts، «جاده مالهالند» Mulholland Driveفیلم‌های کمی در مورد رؤیاهای هالیوودی و واقعیت‌های سخت آن تابه‌حال ساخته‌شده‌اند، اما تابه‌حال اشتیاق ساده‌لوحانه و ناامیدی عمیق از لس‌آنجلس به این خوبی در یک اجرا همانند نقش غیرمعمول نائومی واتس در شاهکار دیوید لینچ David Lynch در کنار یکدیگر جمع نشده‌اند. در نقشی که ممکن است دو نقش جدا از هم به شمار آید، واتس یک بتی معصوم را بازی ‌می‌کند که قصد اقامت با عمه‌اش را دارد که درگیر راز فردی با بیماری فراموشی (با بازی لورا هرینگ Laura Harring) که در آپارتمانش پنهان‌شده است می‌شود.
3-رالف فاینس Ralph Fiennes، «هتل بزرگ بوداپست» The Grand Budapest Hotelبرای کسی پوشیده نیست که رأی‌دهندگان اسکار نقش‌های درام را به نقش‌های کمدی ترجیح می‌دهند، چیزی که بازیگرانی کمدی بار‌ها از آن نالیده‌اند. نقش دربان هتل متعهد رالف فاینس با توجه به تفاوتی که با این بازیگر دارد تحسین‌برانگیزتر از قبل می‌شود. بازیگری که در فیلم‌های موردعلاقه اسکار مانند «فهرست شیندلر» Schindler’s List (برنده جایزه اسکار)، «بیمار انگلیسی» The English Patient (نامزد دریافت جایزه اسکار) هم حضورداشته است. همانند همه بازیگران حرفه‌ای، فاینس هم‌بازی‌اش را بسیار واقع‌گرایانه اجرا می‌کند، طوری که «هتل بزرگ بوداپست» را فراتر از چیزی که وس اندرسن Wes Anderson کارگردان آن در نظر داشت جلوه می‌دهد.
2-کریستن دانست Kirsten Dunst، «مالیخولیا» Melancholia«مالیخولیا» با ازدواج باشکوه دانست در قصری آغاز می‌شود که با غرق شدن این عروس زیبا در افسردگی به هم می‌خورد. به دنبال این موضوع او و خانواده‌اش با سیاره‌ای که به سمت کره زمین متمایل شده است و ممکن است با آن برخورد کند دست‌وپنجه نرم می‌کنند. دانست و لارس فون تریه Lars von Trier (نویسنده این فیلم) هر دو افسردگی را تجربه کرده‌اند: تریه با او درد و دل کرد و اعتماد او را جلب کرد. دانست درواقع جایزه بهترین بازیگر زن را در کن برد، حتی باوجود عصبانیت تریه در کنفرانس خبری کن 2011 که او به ممنوعیت او از این فستیوال هم انجامید. اگر رفتار تریه روی این فیلم سایه نیانداخته بود «مالیخولیا» شانس بردن نخل طلای کن را که نصیب «درخت زندگی» The Tree of Life شد را داشت. این فیلم در یک تئاتر کوچک اکرانی به نسبت حقیرانه داشت که با نقد‌هایی قوی مواجه شد اما جایزه‌ای را از آن خود نکرد.
1-پل جیاماتی Paul Giamatti، «راه‌های فرعی» Sidewaysدر یک نقطه از زندگی متوجه می‌شویم که همان آدمی که امید داشتیم باشیم، نیستیم. این می‌تواند به بحران بیانجامد، یک رابطه ناسالم با الکل، روابط شخصی پرتنش- یا در مورد مایلز ریموند Miles Raymond همه این‌ها باهم اتفاق بیافتد. ناامیدی‌های اواخر دهه سوم از عمر پل جیاماتی در این فیلم که تأثیرگذارترین فیلم الکساندر پین Alexander Payne است به‌خوبی به تصویر کشیده شده است، یک کمدی مالیخولیایی در مورد دو دوست که افسردگی شخصیت اصلی در مقابل فساد دوست صمیمی‌اش قرار دارد. «راه‌های فرعی» هیچ‌گاه به‌جایی نمی‌رسد که به نظر برسد از این افسردگی لذت برده می‌شود (miserablism)، حتی وقتی‌که مایلز از این افسردگی استقبال می‌کند چراکه این عادت‌های مست بودنش با حال و هوایش حسابی می‌خواند.

 

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان