به گزارش ایسنا، بخشی از گفتوگوی محمود بهمنی با «خبرآنلاین» را در ادامه میخوانید:
* سمتتان در دورههای قبل چه بوده؟
در تمام دولتها سمتهای بالا داشتم. قائممقام بانک ملی، مدیرکل اعتبارات و سرمایه گذاری و ... بودم.
* اما بالاترین سمت را در دوره آقای احمدینژاد داشتید.
همان موقع هم آقای هاشمی هر وقت میخواستند پروژه افتتاح کنند زنگ میزدند و با هم میرفتیم. چون چهره سیاسی نبودم توانستم با همه دولتها کار کنم و باور این برای خیلیها سخت بود. 47 سال سابقه کار در حوزه بانک دارم و سه سال هم مشاور عالی ستاد فرمان حضرت امام بودم. بچهها به من نگفتند که از تهران بیا چون تهران اصلا لیست خاص خودش را داشت و پیشنهاد کردند البرز بد نیست و من هم رفتم و از البرز کاندیدا شدم. الان خدا را شکر میکنم چراکه تا قبل از مجلس فکر میکردم من به عنوان یک مدیر انتصابی قابل قبول هستم. همیشه احکامم را بر اساس انتصاب گرفته بودم ولی در انتخابات مجلس، مردم هم به صورت انتخابی این عنوان را به من دادند. بالاخره کسی که 47 سال در سیستم مالی و اقتصادی کار کند، همه هم در سمتهای بالا، بالطبع ممکن است اشتباه کند ولی میتوان تشخیص داد این اشتباه بوده یا سوءنیت.
یادم هست وقتی میخواستیم از پولهای آزادشده چند صد تن طلا خریداری کنیم، بچه های بانک مرکزی زیر بار نمیرفتند و میگفتند ریسک آن بالاست. در آن مقطع این مقدار طلا را با قیمت هر انس 654 دلار خریدیم. دوستان به من هشدار میدادند که با کمترین تغییر در نرخ طلا باید به دیوان محاسبات و سازمانهای نظارتی و بازرسی جواب بدهی. گفتم ولی من فکر میکنم که کشور را باید نجات داد. خوشبختانه نرخ طلا به 1700 دلار رسید یعنی حدود سیصد درصد به صورت جهانی رشد کرد. ما اگر آن موقع این طلا را نداشتیم نمیتوانستیم نرخ سکه را از یک میلیون و هفتصد هزار تومان به نهصد هزار تومان کاهش دهیم.
همه فکر میکردند من تابع رئیسجمهور هستم اما من اصلا با شرط آمدم. ما به آنچه که با مجموعه نیروهایمان در بانک مرکزی تصمیم میگرفتیم، عمل میکردیم. بگذارید مثالی برایتان بزنم. اوایل شهریورماه رئیس کل بانک مرکزی اعلام کرد که از یازدهم شهریور نرخ سود بانکی به 15 درصد میرسد. این یعنی اینکه در این یازده روز هر کار میخواهید بکنید! خب، بانکها و خیلی از موسسات مالی و اعتباری خصوصی مشتریانی که سررسید سپردههایشان 10 ماه، 6 ماه و حتی یکماه مانده بود را احضار کردند و سپردهشان را تمدید و تجدید کردند! در حالی که مسائل پولی و مالی باید به قدری محرمانه باشد که چنین سوءاستفادههایی نشود. وقتی میخواستیم نرخ ارز را از 1226 به 2 هزار و 477 تومان افزایش دهیم، گله معاون ارزی من این بود که چرا از این موضوع خبر نداشت و من شخصا روز پنجشنبه ساعت دو در اخبار این را اعلام کردم که از شنبه، نرخ ارز 2477 تومان خواهد بود. تصمیم ما اینقدر محرمانه بود و دفعی اعلام شد که حتی معاون ارزی من هم خبر نداشت. فرصت ندادیم که خدای ناکرده کسی بخواهد روی یک پرونده اثر بگذارد.
* بله خب، در آن دوره تصمیمات آنقدر دفعی اعلام میشد که وزیر خارجه را در هواپیما و حین سفر خارجی هم عزل میکردند!
ممکن است در یک نگاه این انتقاد باشد ولی فرصت فعل و انفعال از مدیر باید گرفته شود.
* یعنی شما از این تصمیمات دفعی دفاع میکنید؟
تصمیمات دفعی که درست باشد، نه هر تصمیمی. عزل وزیر امور خارجه در طول سفر خارجی تاثیری نداشته ولی به کسی که مسئول مالی است نباید بگوییم که 10 روز بعد عوض خواهی شد؛ این مسئله با اینکه بخواهیم وزیر امورخارجه را عزل کنیم، خیلی تفاوت می کند. من پشتوانه یک تجربه 47 ساله را داشتم و باز کسر میآوردم و میدیدم یک جاهایی باید طور دیگری تصمیم گرفت. وقتی مبادلات پولی ممنوع است، شما باید با قایق موتوری از خلیج فارس اسکناس بیاورید! شما اگر مسئول هستید و نروید، دیگران هم این کار را نمیکنند.
* یعنی شما این کار را کردهاید؟
بله، در مواردی حتما خودم میرفتم.
* برای انتقال قایقها یا چمدانهای پول؟
من همه چیز را تجربه کردهام اما خیلی چیزها را نباید گفت چون حالا زود است. به عقیده من اگر بدانند که ما چکار کردیم، همین مبادی هم در جریانات تحریمها بسته میشود. حتی ممکن است منِ نوعی را ممنوعالخروج کنند. چون واقعیت این است که ما تحریمها را دور میزدیم. حالا به من میگویند که شما با زنجانی ارتباط داشتی؟ من اصلا زنجانی را ندیده بودم. ما اصلا اینها را دفع میکردیم.