احادیث و روایتها در این باره
1- کمال الدین (ص615) ابن المتوکل از علی بن حسین سعدآبادی از احمد بن محمد خالد از پدرش از ابن ابی عمیر از ابوایوب از ابوبصیر از پدرم امام صادق (علیه السلام) فرمود:
پیش از قیام قائم (علیه السلام) در روز پنجم ماه رمضان خورشیدگرفتگی پیش میآید.
2- کمال الدین (ص614) محمد بن الحسن از الابان از الحسین بن سعید از النضر بن سوید از یحیی الحلبی از الحکم بن الخیاط از محمد بن همام از ورد از ابوجعفر (علیه السلام) فرمود:
پیش از این امر دو اشاره وجود خواهد داشت: ماه گرفتگی در پنجم و خورشیدگرفتگی در پانزدهم ماه.
از زمان هبوط حضرت آدم به زمین چنین اتفاقی پیش نیامده است. در آن وقت محاسبات ستاره شناسان نادرست جلوه میکند.
3- الغیبة نعمانی (حدیث 45،ص271) ابن عقده از تیملی از احمد و محمد بن حسن از پدرشان از ثعلبة بن میمون از بدر بن خلیل اسدی گفت: در محضر امام باقر (علیه السلام) بودم، سخن از دو نشانهای که پیش از قیام قائم آل محمد (صلی الله علیه و آله) خواهند بود و این که دو پدیده و نشانه از زمان هبوط حضرت آدم به زمین که درود خداوند بر او باد- سابقهای نداشته است به میان آمد، آن دو نشانه اینکه در نیمه رمضان پدیده خورشیدگرفتگی پیش میآید و آخر ماه رمضان پدیده ماه گرفتگی. مردی به آن حضرت عرض کرد: ای فرزند رسول خدا (صلی الله علیه و آله)، این گونه نیست و همیشه خورشیدگرفتگی در آخر ماه اتفاق میافتد و ماه گرفتگی در نیمهی ماه، امام باقر (علیه السلام) به او فرمود:
من به سخن خویش آگاهترم و میدانم چه میگویم، این دو نشانه، نشانههایی هستند که از زمان هبوط آدم بیسابقه بوده است.
و در کتاب الغیبة نعمانی (ص270) نیز مانند این حدیث آمده است، اما در سند این روایت به جای نام الاسدی، الأزدی آمده است.
4- نعمانی از ابن عقده از عیسی از بن حبلة از حکم بن ایمن از ورد از امام محمد باقر (علیه السلام) نقل است که ایشان فرمودند:
پیش از این امر، در بیست و پنجم ماه، ماه گرفتگی و در پانزدهم ماه خورشیدگرفتگی میشود و در این زمان محاسبات ستاره شناسان غلط از آب درمی آید.
ورد:
او ورد بن زید الاسدی الکوفی، برادر کمیت بن زید الاسدی است. او از یاران امام پنجم (علیه السلام) بوده و هر جا واژهی (وردان) یا (داود) آمده، اشتباهی است که از جانب نسخه نویسان در نوشتار این کلمه پیش آمده است. (1)
5- الارشاد (ص359): الفضل از البزنظی از ثعلبه الازدی (بن میمون الاسدی) گفت امام باقر (علیه السلام) فرمود:
دو نشانه پیش از قیام قائم خواهد بود. یکی خورشید گرفتگی در نیمهی ماه رمضان و دیگر ماه گرفتگی در آخر ماه.
6- نعمانی (ص272) با سندی که در این نسخه جا افتاده است از علی بن حمزه از ابوبصیر از اباعبدالله (علیه السلام) که ایشان فرمود:
نشانهی خروج مهدی (علیه السلام) این است که در سیزدهم و چهاردهم ماه رمضان (پدیده) ماه گرفتگی پیش میآید.
7- منتخب الاثر (ص449) از البرهان از الدار القطنی در بخش سنن این کتاب از محمد بن علی (علیه السلام) که فرمود:
(ظهور) مهدی ما دو نشانه دارد که از زمان آفریده شدن آسمانها و زمین، این دو نشانه وجود نداشتهاند، یکی از آن نشانهها ماه گرفتگی در شب اول ماه رمضان و دیگری خورشیدگرفتگی در نیمهی آن ماه است. این دو نشانه از زمان آفریده شدن آسمان و زمین بیسابقه بودهاند (در این زمان خاص بی سابقه بوده است).
8- الارشاد (ص357):
و خورشیدگرفتگی در نیمهی ماه رمضان و ماه گرفتگی در آخر ماه رمضان است. در زمان پیش آمدن این پدیدهها و در این مواقع برخلاف عادت معمول است و غیرطبیعی میباشد.
9- یوم الخلاص به نقل از انجیل متی:
خورشید تاریک میشود و ماه نورافشانی نمیکند.
پدیدههای خسوف و کسوف
معمولاً زمانی پدیدهی خسوف (ماه گرفتگی) پیش میآید که زمین میان خورشید و ماه قرار میگیرد و معمولاً در وسط ماه در لیالی بیض (شبهای سپید) اتفاق میافتد.
و خورشید گرفتگی معمولاً زمانی پیش میآید که ماه میان زمین و خورشید قرار گیرد؛ معمولاً اواخر ماه پدیدهی خورشیدگرفتگی اتفاق میافتد.
ما میدانیم که زمین در مدار بیضی شکل به دور خورشید میچرخد و ماه در یکی از مرکزهای آن قرار دارد (شکل شماره 4).
اما حرکت چرخش ماه به دور زمین مشخص است چرخش ماه به دور خورشید عبارت است از خطی مرکب از دو حرکت و شکل آن مانند این تصویر است (شکل شماره 5).
به فرض اینکه این احادیث واقعاً قول معصوم باشند و قانون بداء شامل آنها نشود و در صورتی که این اتفاقات پیش بیاید (جهان) چگونه خواهد شد؟
در این باب دو احتمال وجود دارد یکی اینکه این امر به صورت معجزه انجام میشود و احتمال دوم اینکه این امر درضمن اسباب و علل شناخته شده (طبیعی) اتفاق میافتد، هرچند اگر این پدیدهها در گذشته سابقهای نداشته باشند.
اما در مورد معجزه بودن این پدیدهها چیزی ما را به این امر و تصور چگونگی اتفاق افتادن آنها رهنمون نمی سازد. همین قدر میدانیم که چنین اتفاقی رخ خواهد داد: اما پیش آمدن این پدیدهها در چارچوب علتها و اسباب فیزیکی از چند وجه و طریق امکان پذیر است و اصولی در این مورد وجود دارد که ناگزیر باید آنها را دانست و پذیرفت:
امر اول اینکه ناگزیر باید تغییر یا تغییراتی پیش بیاید که باعث به وجود آمدن این پدیدهها شود. اتفاق افتادن آن تغییرات شاید به خاطر یک علت یا چند علت با هم باشد (که دست به دست هم بدهند و آن را به وجود آورند). ممکن است علت آن از خورشید باشد یا ماه یا زمین یا ساکنان زمین و یا یک شی حایل یا تاریخ و یا طبیعت نور و چیزهای دیگر که به زودی به تفصیل دربارهی آنها سخن خواهیم گفت.
اگر علت این پدیدهها از خورشید باشد، این گونه است که خورشید مانند همیشه و قبل حتی به صورت جزیی پرتوافکنی نمیکند و ممکن است که این امر در بخش بزرگی از آن رخ دهد؛ به گونهای که به خاطر اتفاق افتادن یک پدیدهی فیزیکی در خورشید مانند انفجارات سهمگین یا تحولات فیزیکی مشخص، مدت معینی نور قابل رؤیت خود را نمیتاباند. (2) این پدیدهی فیزیکی در خورشید بارها اتفاق افتاده است و دانشمندان اخیراً توانستهاند آن را مشاهده نمایند، آن پدیده، پدیدهی بقع (سیاهی و سفیدی و رنگ به رنگ شدن) است. اما این پدیده بسیار کوچک و جزیی است و با این مبحث که مستلزم به وجود آمدن بقعهای بزرگ است، تناسبی ندارد و پاسخگوی سؤالات در این رابطه نیست اما از این جهت که این پدیده در مقیاس کوچکی میتواند اتفاق بیافتد، خود دلیلی است که میتواند در مقیاسها و میزانهای بزرگتر و وسیعتری نیز حادث شود و در نتیجه به واسطهی این پدیده، خسوف جزیی یا کلی اتفاق بیفتد. در این حالت ماه به صورت بدر (کامل) نیست بلکه در زمانی است که ماه به صورت هلال است (شکل شماره 6).
این خسوف اگر پیش بیاید، این گونه به نظر میرسد، هرچند که آن جزیی باشد و این نوع خسوف از زمان حضرت آدم (علیه السلام) تاکنون اتفاق نیفتاده و تاریخ مانند آن را به چشم ندیده است.
اگر علت خسوف پدیدههای فیزیکی در فضا مانند سیاه چالههای ثابت یا متحرک - که نور را جذب میکنند و مانع رسیدن، آن به ماه میشوند- باشد یا اینکه برای نوری که به سوی ماه در حال حرکت است، اتفاقی بیفتد؛ مانند برخورد کردن نور با موادی معین و انعکاس آن یا تغییر جهت دادن آن یا پخش شدن و پراکندگی یا جذب و مکیده شدن نور و... در این صورت به واسطهی این پدیدهی فیزیکی همان پدیده (خسوف) رخ میدهد.
و یا ممکن است علت خسوف تغییراتی زمانی و یا مکانی در طبیعت فلک باشد، به گونهای که از سرعت نور کاسته شود؛ اما این احتمال ضعیف است؛ با این همه احتمال آن وجود دارد و باید گفت که در این احتمال گونهای اعجاز وجود دارد.
این کندی حرکت نور اگر ناگهانی باشد، بدین معنا است که رسیدن نور به مدت پانزده روز قطع میشود، سپس از سر گرفته میشود. روایتها به این مسئله اشارهای نکردهاند.
همچنین ممکن است علت آن در اتمسفر و جو زمین باشد، مانند اینکه اتفاقی در این قسمت از زمین بیفتد که ماه به صورتی از زمین دیده شود گویی که پدیده ماه گرفتگی پیش آمده. اما درواقع این طور نیست و تصویر آن واضح و روشن نیست و این گونه خسوف مجازی و غیرحقیقی پیش میآید.
و ممکن است علت خسوف از دستگاههای رصد ماه یا رصدکنندگان یا تغییر تاریخ به عنوان مثال شروع شدن ماه به جای یکم از پانزدهم ماه، باشد که همهی اینها بعید به نظر میرسد.
و ممکن است علت خسوف در ماه نهفته باشد مانند اینکه خط سیر ماه 180 درجه تغییر و عقب نشینی کند. در این حالت معجزه بودن این امر روشن است در صورتی که درک علت آن برای بشر میسر نباشد و یا قبلاً بشر نتواند آن را پیش بینی کند. هرچند میتوان علت آن را در علتهایی که در میدان مغناطیسی و... رخ میدهد، تصور کرد.
و ممکن است تغییراتی در سطح ماه به وجود آید و مانع انعکاس نور شود، اما این احتمال هم ضعیف است.
و ممکن است علت خسوف یک شیء حایل باشد که این احتمال نزدیکتر به حقیقت و درستتر به نظر میرسد و این امر مورد انتظار و قابل پیش بینی است. شیء حایل عبارت است نزدیکی جرم عظیمی از منظومه شمسی و رسیدن آن به منطقهی خورشید در زمانی مشخص. روایتها آن را در ماه رمضان میدانند. و حالتی که باعث میشود این حائل سبب پدید آمدن خسوف بشود، روشن است و آن حالت این گونه است که آن شیء حایل میان اشعهی خورشید و ماه قرار گیرد و مانع رسیدن آن اشعه به ماه در اوایل یا اواخر ماه یعنی زمانی که ماه به صورت هلال است، بشود.
در این حالت با توجه به حجم و سرعت شیء حایل خسوف جزیی یا کلی و یا جزیی و کلی با هم رخ میدهد.
پس از آن این شی حایل مانع رسیدن نور خورشید به زمین میشود و پس از پانزده روز پدیده خورشیدگرفتگی پیش میآید (شکل شماره 7)(3).
در مورد خط سیر شیء حایل احتمالات زیادی وجود دارد. ممکن است آن از جایگاه خود به صورت عمودی (صعودی یا نزولی) نسبت به زمین از جهت دوری و نزدیکی به آن تغییر مکان بدهد.
و یا ممکن است حرکت شیء حایل مرکب از این حرکت (عمودی) و حرکت دیگری به دور زمین یا خوشید یا در جهتی که شامل هر دو با هم شود، باشد. و ممکن است این گونه به نظر برسد که در جایش ثابت است و فقط حجمش تغییر میکند و در زمان نزدیک شدن آن شیء حایل بزرگتر به نظر میرسد و هنگام دور شدن در دید ناظر کوچک به نظر میرسد.
شیء حایل ممکن است جسمی مادی باشد که از خارج منظومه شمسی و با مسیری طولانی و معین آمده باشد و یا ممکن است یک جسم گازی غلیظی باشد که یکی از آثار آن پوشاندن نور و یا تغییر مسیر آن باشد.
سؤالی که اینجا مطرح میشود این است که آیا بشر توانایی این را دارد که چنین شیء حایل بزرگی را بسازد؟ اگر این گونه باشد، بشر حتماً به پیشرفت علمی بزرگی رسیده است.
و اگر شی حایل با سرعتی معادل دوبرابر سرعت چرخش ماه به دور زمین بچرخد، یعنی هر چرخش آن به دور زمین پانزده روز زمان ببرد، در دوم چرخش آن با چرخش ماه همزمان میشود، در این زمان که ماه کامل (بدر) است، کسوف رخ میدهد و در دور سوم چرخش حایل به دور زمین ماه به صورت هلال است و خورشیدگرفتگی پیش میآید.
اگر شیء حایل به دور خورشید بچرخد، خسوف رخ میدهد و پس از پانزده روز، پدیدهی کسوف اتفاق میافتد و چرخش آن به دور خورشید 15 روز طول میکشد و در قسمتهای قبل احتمال ثابت یا متحرک بودن آن به صورت عمودی مورد بررسی قرار گرفت.
حالت چهارم این گونه است که شیء حایل به جایی دیگر تغییر مکان دهد، و پس از پانزده روز به جای خود بازگردد. این امر به درستی روشن نیست و علتی علمی که بتواند آن را توجیه کند، در دست نیست.
و احتمال جذب شدن شیء و حایل توسط زمین و چرخیدن آن به دور زمین و پانزده روز از نظر علمی امکان پذیر و مورد قبول است و این احتمال با نیازمندیهای ما برای توجیهات علمی در این مبحث تناسب دارد.
اما در مورد دوران و چرخیدن شیء حایل به دور خورشید باید گفت: زمین و ماه تابع آن هستند و این دو کره در این مدت
مدار زمین را پیمودهاند.
پس این گونه میشود که شیء حایل یک دور به دور خورشید چرخیده و پس از آن بازگشته تا از منظومه شمسی خارج شود و این امر باعث به وجود آمدن پدیده کسوف میشود و در این حال ماه به صورت بدر (کامل) است. این حالت از نظر علتهای علمی روشن است و احتمال به وجود آمدن آن هست و از نظر علمی نیز تا حدودی توجیه پذیر است و احتمال اینکه شیء حایل، سیاه چالهای جاذب باشد یا یک منطقهی کهربایی الکتریکی (برقی) که آن پدیده آن را به وجود آورده باشد، نیز هست. اما باقی ماندن آن برای حداقل 15 روز مفروض و ضروری است.
نتیجه گیری
علت هرچه باشد و هر اتفاقی پیش بیاید، چه معجزه و چه غیر معجزه و عادی، این امر یک پدیدهی علمی بزرگ خواهد بود و باعث میشود دانشمندان، زمان زیادی را صرف بررسی و کشف علتهای آن کنند و پس از انجام مطالعات و تحقیقات در این مورد نتایج و اخبار مربوط به آن منتشر خواهد شد و حالتها و احتمالات و فرضیههای مختلف، در مورد آن صفحات زیادی از روزنامهها و مقدار انبوهی از دستگاههای تبلیغاتی صوتی و تصویری را به خود اختصاص خواهد داد و همه مردم به بحث و گفتگو در مورد آنها خواهند پرداخت و هر کسی در مورد آن صحبت میکند و هر شخص عاقلی به بیان نظرات خود در این مورد میپردازد و هرکس که چیزی در مورد آن شنیده یا دیده باشد، نمیتواند اتفاق نظر دانشمندان ستاره شناس و علوم طبیعی را در مورد زمان اتفاق افتادن آن در ثانیه و دقیقهای معین انکار کند. این نشانه در آن زمان ملاکی برای روشن ساختن و تشخیص دادن حق و حق جویان از باطل و اهل تعصب و فساد است. اکثر مسلمانان میدانند که هر ساله در مورد زمان حلول عید مبارک فطر یا شروع ماه رمضان، اختلافاتی میان علما پیش میآید. مسلمانانی که تخصصی در این زمینه ندارند (از خود) سؤال میکنند این اختلافها در مورد ماه رمضان تا کی ادامه خواهد یافت این در حالی است که این یک مسئلهی علمی ساده است و زمان هلال ماه نسبت به کرهی زمین، زمانی معین و ثابت است و دستگاهها میتوانند آن را با خطای بسیار ناچیزی که تعیین کنند. (4)
از نظر شرعی، شروع ماه فقط با دیدن آن ثابت و تأیید میشود و لازم است که دو شاهد عادل رؤیت آن را تصدیق نمایند و آن دو نفر باید در مورد جزییات رؤیت هلال ماه نیز با هم متحد القول باشند؛ یعنی بایستی شهادت دادن آنها به گونهای واحد یا در موضوعی واحد باشد. در غیر این صورت شهادت آن دو یک شهادت بیشتر محسوب نمیشود و در حکم یک شهادت است و یا میان شهادت آنها تعارض پیش میآید.
اما این بار، با این آیه و نشانه، علاج آنها فقط به دست خداوند است که فساد و پلیدی آنان را آشکار میسازد. در حالی که آنان بر عادت (زشت) خود باقی میمانند و یک روز یا دو روز زودتر شروع ماه رمضان را اعلام میکنند. ناگهان با این نشانهی بزرگ، ماه در موعد مقرر خود ظاهر میشود در حالی که آنان زودتر شروع آن را اعلام کردهاند و کذب و دروغ و پلیدی آنها برای تمامی مردم روشن میشود. در آن زمان آنها توانایی انکار آن را ندارند، با هم مشورت میکنند و میگویند شاهدان دروغ گفته بودند یا عذر و بهانههای دیگری میآورند.
پس نتیجه میگیریم که ندای اول همان ندایی است که میگوید علی (علیه السلام) و پیروان او پیروز و رستگارند و پس از عذرتراشیها و بهانههای مختلف ندای باطل و پیروان آن خواهد بود.
این تصویر احتمالی مسئلهی ندا و خسوف بود و طبیعتاً شکی در آن نیست که این جز یک احتمال نیست و میتوان چیزهای زیاد دیگری را برای این امر تصور کرد. اما آوردن حالتهای دیگر در حوصلهی این بخش نیست و ما روایتها را در این مورد ذکر کردیم و خواننده میتواند برداشتهای دیگری از آنها داشته باشد.
پینوشتها:
1. حاشیه نعمانی، ص271.
2. نگارنده به حدیثی برخورد کرده که اشاره به رکود و بی حرکتی خورشید در زمان سفیانی دارد.
3. این احتمال خلاف سیاق و محتوای روایاتی است که متذکر این حادثه شدهاند و اصلاً نمیتوان آن را قبول کرد. رک: شش ماه پایانی، پاورقی ص 113.
4. اشتباه و خطای (محاسباتی) هرچند که ضعیف و کم باشد، با این حال امکان پذیر است و هیچ فیزیکدان یا ستاره شناسی نمیتواند منکر آن باشد. این امر به ضعف و ناتوانی (عدم دقت) دستگاهها و تجهیزات بازمی گردد و منکر این امر جاهل است و نادان. مطلب بعد در این باره اینکه مسئله گردش ماه به دور زمین از پیچیدهترین مسائل ریاضی است و برخی از دانشمندان تمامی عمرشان را به بررسی این مسئله پرداختهاند. برای آگاهی بیشتر، میتوان به منابع مربوط به این علوم مراجعه کرد.
منبع مقاله :
فقیه، محمد، (1387)، سفیانی و نشانههای ظهور، ترجمهی: سید شاهپور حسینی، تهران: موعود عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، چاپ سوم