حق، نام و لقب دیگر حضرت قائم آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) است که چون لباسی زیبا بر آن قامت سرفراز برازنده است. (1)
حق و حقیقت، راستی و درستی از زیباترین رؤیاهای انسان است؛ به روشنی آفتاب، به زلالی و پاکیزگی چشمهای که از دل سنگ میجوشد و در بستر خاک، آرام آرام و با سنگینی به حرکت میافتد؛ در مقابل حق، باطل و در مقابل حقیقت، پوچی و پستی و در مقابل راستی و درستی، دروغ و دو چهرگی است. حق و باطل و طرفداران آنها از دیرباز در پیکار بوده و خواهند بود، با آن که باطل، هستی خود را مدیون و وامدار حق و حقیقت است، زیرا اساس و راز آفرینش و ماندگاری، حق است، و در کنار آن، باطل نیز اجازهی حیات مییابد. گرچه باطل چون بیهوده و پوچ و برخلاف قوانین طبیعت است، پس از جولانی زودگذر چونان کفی محکوم به فنا و نیستی است: (فَأَمَّا الزَّبَدُ فَیَذهَبُ جُفاءٌ) (2) و حضرت حق تعالی چنین اراده نموده که حق و حق گرایان ماندنی باشد و باطل و باطلگرایان رفتنی:
(لِیحِقَّ الْحَقَّ وَیبْطِلَ الْبَاطِلَ وَلَوْ کَرِهَ الْمُجْرِمُونَ) (3).
انسانهای حق جو و راستین، همواره مورد احترام و تکریم همگان بوده، ولی ستمگران و مستکبران که از لشکر شیطان و باطلاند و با زور و نیرنگ بر حقوق و جان مردم حاکم گشتهاند، در طول تاریخ، مطرود و منفور تودهی مردم بودهاند و دیری نپاییده که حکومت آنان فروپاشیده است: «الملک یبقی مع الکفر و لا یبقی مع الظلم» (4)، برخلاف رهبران حق و عدالت که حتی با مرگشان هرگز آوازه بلند و نور فرخندهشان خاموش نشده و تاریخ به نیکی و بزرگی از آنها یاد میکند؛ مانند امام حسین (علیه السلام) که خود حق بود و بر اساس حق و عدالت و برای مبارزه با باطل و پستی قیام نموده و به قله رفیع شهادت نایل گشت، اما با شهادت آن امام همام یاد و نام نیکش به دیار فراموشی سپرده نشد بلکه اکنون پس از گذشت سالیان دراز در قلوب انسانهای آزاد و آزاداندیش آتشی شعلهور، گرمایی خاص و نوری فروزان دارد و امروزه حرکت و شهادت او سبب تحولات و دگرگونیهای بس بزرگ و سترگ در جهان است و همگان در برابر نام و یاد گرامیاش خاضع و فروتن هستند. این در حالی است که نام یزید و مردمانی هم چون او، جز به نفرین و نفرت برده نمیشود و خاطرهی پست و پلید آنها روح انسان را میآزارد و قلبش را میفشارد.
حضرت حق- تبارک و تعالی- خود در کتاب خویش، انبیا و رسولانی را که برای هدایت انسانها فرستاده و وعدههایی را که برای ترغیب و تشویق به انجام کارهای شایسته و دوری از گناه داده، همه و همه را به عنوان حق معرفی میکند که در آنها هیچ روزنهای از باطل و دروغ و سستی نمیتوان یافت، بلکه سراسر حق و حقیقت است.
(فَتَعَالَى اللَّهُ الْمَلِکُ الْحَقُّ) (5)؛
پس بلند مرتبه است خداوند که سلطان حق است.
(ذَلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ نَزَّلَ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ وَ إِنَّ الَّذِینَ اخْتَلَفُوا فِی الْکِتَابِ لَفِی شِقَاقٍ بَعِیدٍ) (6)؛
اینها برای آن است که خداوند، کتاب را به حق نازل کرده و آنها که در آن اختلاف میکنند در شقاوت عمیقی قرار دارند.
(إِنَّا أَرْسَلْنَاکَ بِالْحَقِّ بَشِیرًا وَنَذِیرًا) (7)
ما تو را به حق برای بشارت و بیم دادن فرستادیم.
خداوند سبحان فرستادگان خویش را که مصداق حق و حقیقتاند، فرستاد تا نور حق را در دل مردم بیفروزند، به آنها حق و راستی را بیاموزند، به پیروی آن دستور دهند و از هرگونه باطل و بیهودگی پرهیز دهند:
(لَقَدْ جَاءَتْ رُسُلُ رَبِّنَا بِالْحَقِّ وَنُودُوا أَنْ تِلْکُمُ الْجَنَّةُ أُورِثْتُمُوهَا بِمَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ) (8).
(فَذَلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمُ الْحَقُّ فَمَاذَا بَعْدَ الْحَقِّ إِلَّا الضَّلَالُ فَأَنَّى تُصْرَفُونَ) (9).
رسول اکرم، امیرالمؤمنین، فاطمه زهرا و فرزندان معصومشان (علیهم السلام) از بارزترین مصادیق حق و حقیقت هستند. در زیارت جامعهی کبیره میخوانیم: «و الحق معکم و فیکم و منکم و الیکم و أنتم اهله و معدنه»؛ حق با شما، در شما و از شما و به سوی شماست [شما نقطهی پرگار حق هستید] شما اهل حق و گنجینهی آنید.
(وَلَوِ اتَّبَعَ الْحَقُّ أَهْوَاءَهُمْ لَفَسَدَتِ السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ وَمَنْ فِیهِنَّ) (10)؛
امام معصوم (علیه السلام) فرمود:
منظور از «حق»، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و علی بن ابی طالب (علیه السلام) است. (11) امام صادق (علیه السلام) در تفسیر آیهی شریفه: (وَیسْتَنْبِئُونَکَ أَحَقٌّ هُوَ قُلْ إِی وَ رَبِّی إِنَّهُ لَحَقٌّ) (12) فرمود:
ای محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)! اهل مکه از تو دربارهی علی بن ابی طالب (علیه السلام) میپرسند: آیا او امام است؟ بگو: سوگند به پروردگارم! او حق است. (13)
امام باقر و امام صادق (علیهما السلام) در تفسیر آیهی شریفه: (أَفَمَنْ یعْلَمُ أَنَّمَا أُنْزِلَ إِلَیکَ مِنْ رَبِّکَ الْحَقُّ کَمَنْ هُوَ أَعْمَى) (14)
فرمود:
مقصود از «الحق» علی ابن ابی طالب (علیه السلام) است و منظور از «کَمَن هُوَ أعمی» دشمنان اوست.
پیشوایان حق و حقیقت، گفتار، کردار و خلق و خویشان را بر اساس حقیقت، درستی و راستی بنا نهادند، هرگز غبار باطل و بیهودگی دامان آنان را نیالود، به باطل (غیر خدا) تکیه نکردند، سخنی گزاف و یاوه نبافتند و کار باطل و بیهودهای از آنان سر نزند، بدین سبب نام و یاد گرامیشان هرگز از صفحه گیتی محو نگردد و سلسلهی آنها از هم گسسته نشود.
حضرت مهدی (علیه السلام) آخرین وصی و جانشین رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از روشنترین مصادیق «حق» است. او آیین و حقی نو آورد، زنگار از سیمای دین و حق بزداید و مردمان را با مذهب و حقیقت آشنا کند، حقیقتی که به روشنی آفتاب باشد و به پاکی و زلالی آب.
امام صادق (علیه السلام) در تفسیر آیهی: «سَنُرِیهِمْ آیاتِنَا فِی الْآفَاقِ وَفِی أَنْفُسِهِمْ حَتَّى یتَبَینَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ) (15) فرمودند:
[مقصود از «الحق» حضرت] قائم (علیه السلام) است. (16)
امام صادق (علیه السلام) در تفسیر آیهی: (وَقُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ کَانَ زَهُوقًا) (17) فرمود:
هنگامی که [حضرت] قائم (علیه السلام) قیام نماید، حکومت باطل [و باطل پیشگان] را برچیند. (18)
بانو حکیمه خاتون، عمهی حضرت حجت (علیه السلام:
بر بازوی راست [مبارک] حضرت حجت (علیه السلام) نوشته شده بود:
(قُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ کَانَ زَهُوقًا).
محمد بن مسلم:
امام صادق (علیه السلام) در تأویل آیهی (وَ یُرِیدُ اللَّهُ أَنْ یُحِقَّ الْحَقَّ بِکَلِمَاتِهِ) (19) [چنین فرمودند: خدای متعال به واسطهی] امامان [معصوم] (علیهم السلام) و قائم آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) طلب حق کند [و حق خویش را بستاند]. (20)
در زیارت مربوط به آن حضرت، با این نام و صفت به حضرتش عرض سلام و ارادت میکنیم: «السلام علی الحق الجدید» (21).
حق تعالی، حضرت بقیه الله (علیه السلام) را به حق، به امامت و حکومت برگزید و تنها او شایسته چنین منصبی است. سراسر وجود با میمنت او حق و حقیقت، درستی و راستی و پاکی و یپراستگی است و هرگز ذرهای باطل و پوچی در او راه نیابد. آن حضرت امورش را جز به خدا واگذار ننماید و هیچ گاه در تزلزل نیفتد، بدین جهت جاوید ماند و حاکم دلهای انسانهای آزاده باشد. حضرت قائم آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) برای پایان دادند به ستم و ستمگری، باطل و کفر پیشگی قیام نماید و این وعدهای است از جانب خداوند متعال که تخلف ناپذیر است:
(أَنَّ الْأَرْضَ یرِثُهَا عِبَادِی الصَّالِحُونَ) (22).
پس از مبارزهی حضرت با باطل و به زیر کشیدن فرعونیان و درهم کوبیدن ستمگران و نابحقان، حق و راستی در خاوران حاکم گردد و مردم در کنار هم دیگر در محیطی سالم با صدق و صفا به سر برند و همگی عبد و بندهی حق تعالی گردند. در حکومت او که بر اساس حق و عدالت بنیان نهاده شده، بر کسی ظلم نشود و بدین سان آرزوی دیرینهی بشریت به حقیقت پیوند خورد و دعای مردم با ایمان و اخلاص به مرحلهی استجابت و ثمر نشیند. در سیمای حضرت مهدی (علیه السلام) حق و حق گرایی، شکوه و جلوهای خاص دارد و در رفتار و کردارش حقیقت موج میزند و حق جویان که سالیان بس دراز، شاهد مبارزهی حق و باطل بودهاند به وجود پیراستهاش ایمان آورند و در آستانش سر خدمت و بندگی سپارند. به امید آن روز خجسته.
پینوشتها:
1- نجم ثاقب، باب2، ص68، لقب شماره 39؛ العبقری الحسان، ج1، باب بیان اسامی و القاب، ص 34.
2- سورهی رعد، 17.
3- انفال، آیهی 8: « تا حق را تثبیت کند و باطل را از میان بردارد، هر چند مجرمان کراهت داشته باشند.»
4- بحارالأنوار، ج72 ت ص 33، کتاب العشره، باب 79، الظلم و انواعه.
5- طه، آیهی 114.
6- بقره، آیهی 176.
7- همان، آیهی 119.
8- اعراف، آیهی 43: «مسلماً فرستادگان پروردگار ما حق را آوردند و به آنان ندا داده میشود که این بهشت را در برابر اعمالی که انجام میدادید به ارث بردید.»
9- یونس، آیهی 32: «آن است خداوند، پروردگار حق شما، با این حال، بعد از حق، چه چیزی جز گمراهی وجود دارد؟ پس چرا رویگردان میشوید؟»
10- مؤمنون، آیهی 71:« و اگر حق از هوسهای آنها پیروی کند، آسمانها و زمین و همهی کسانی که در آنها هستند، تباه میشوند.»
11- بحارالأنوار، ج36، ص 82، تایخ امیرالمؤمنین (علیه السلام)، باب 39، فی سایر آیات النازله فی شأنه، ح7.
12- یونس، آیهی 53.
13- بحارالأنوار، ج36، ص100، همان، ح43.
14- رعد، آیهی 19: «آیا کسی که میداند آن چه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده حق است، همانند کسی است که نابینا است؟»
15- فصلت، آیهی 53: «به زودی نشانههای خود را در اطراف جهان و در درون جانشان به آنها نشان میدهیم تا برای آنها آشکار گردد که او حق است.»
16- تفسیر برهان، ج4، ص 114، ح12.
17- اسراء، آیهی 81: «بگو حق آمد و باطل نابود شد، یقیناً باطل نابود شدنی است.»
18- تفسیر برهان، ج2، ص 441، ح1.
19- انفال، آیهی 7: «خدا میخواهد حق را با کلمات خود تقویت کند.»
20- بحار الأنوار، ج9، ص 235، کتاب الاحتجاج، باب 1، ماورد عن المعصومین (علیهم السلام) فی تفسیر آیات الباب و تأویلها، ح129.
21- مفاتیح الجنان، ص 875.
22- انبیاء، آیهی 105: «بندگان شایستهام وارث (حکومت) زمین خواهند شد.»
منبع مقاله :
عربان، رسول؛ (1386)، ترسیم آفتاب، قم: نشر خُلُق، چاپ دوم