دکتر حسن تقیزادهانصاری
مدیرعامل یکی از هلدینگهای معتبر گردشگری کشور
امروزه دیگر همچون گذشته، گردشگران صرفا برای تفریح و کسب لذت و دیدار صرف از ظاهر یک اثر سفر نمیکنند؛ بلکه در تار و پود هر سفری، جوهری از حس نوعدوستی و دیگردوستی و علاقه و تمایلی به کسب شناخت از دیگر فرهنگها وجود دارد. فرهنگ را از منظر گردشگری میتوان به دو بخش سنتی و مدرن تقسیم کرد که هر کدام از این بخشها دارای چشمانداز متفاوتی است.
اما آنچه در گردشگری فرهنگی بیشتر مدنظر است، پردازش جلوههای مختلف فرهنگهای سنتی است. در جهان سنتی، فرهنگ در قالبهای اندیشگی و رفتارهایی شکل میگیرد که در هر جامعهای بنیاد زندگی جمعی را تشکیل میدهند و از نسلی به نسل دیگر انتقال مییابد. هنجارهای فرهنگ سنتی برگرفته از میراثی است که به نسل امروزی رسیده است. این فرهنگ سنتی با توجه به تقاضای موجود در بازار گردشگری در عصر حاضر میتواند جاذب گردشگرانی باشد که خواهان یافتن مکانهایی با فرهنگ سنتی هستند تا اصالت واقعی را در آن تجربه کنند. از اینرو است که در چارچوب گردشگری، تقاضاهای گوناگون فرهنگی در روندی از شناخت دیگر فرهنگها ضمن بازدید از مناطق مختلف شکل میگیرد. این نشاندهنده آن است که بخشی از جریان گردشگری در چارچوب توریسم فرهنگی، تضاد فرهنگی را پشتسر گذاشته و بیشتر با قبول فرهنگ میزبان، یعنی مناطقی که از آن بازدید بهعمل میآید، بیشتر بهدنبال شناخت فرهنگ بومی است. این روند را باید حاصل تعامل فرهنگی ناشی از اندیشههای پسامدرن دانست که در جریان شناخت و تعامل فرهنگی از راه گردشگری شکل میگیرد.
جشنهایی برای جذب توریست
طبق آمار سازمان جهانی گردشگری، بیش از 40 درصد گردشگری بینالمللی با انگیزه فرهنگی شکل میگیرد و بهطور چشمگیری این فرآیند در حال افزایش است. رشد روزافزون این نوع از گردشگری، توجه برنامهریزان و سیاستگذاران را در جهان به خود معطوف کرده است و بسیاری از کشورها با خلق جشنها و فستیوالهای مختلف که ریشه و پایه عمیق فرهنگی ندارد، سعی میکنند در این بازار رقابت گوی سبقت را از آن خود کنند. جشن «گل بازی» در کرهجنوبی، کارناوال «بازل» در سوئیس، جشن «ساخت برجهای انسانی» در اسپانیا، «جنگ پرتقال» در ایتالیا، فستیوال «گلوله برف» در اتریش، جشن «فانوس» در تایلند، جشنواره «پرتاب انگور» در استرالیا، جشنواره «ارتفاع» در ایتالیا، جشنواره «سازههای برفی» در ساپورو ژاپن، جشنواره موسیقی «زیر آب» در آمریکا و… نمونهای از جشنها و فستیوالهایی هستند که در نقاط مختلف جهان به نام توریسم فرهنگی و توریسم رویداد برگزار میشود و سالانه تعداد بیشماری از مردم نقاط مختلف جهان را با کسب درآمد به این کشورها میکشاند. در بسیاری از این موارد پدیدهای ناشناخته دستمایه برگزاری یک فستیوال یا جشن شده است؛ امری که سالانه میلیاردها دلار را به درآمد ملی این کشورها اضافه میکند.
وضعیت ایران
اما کشور ما ایران که سابقه تاریخی و فرهنگی آن بر همه روشن است، با دارابودن رسوم و آیینهای خاص که همگی آنها برگرفته از فرهنگ غنی، طبیعت، دانش، نوعدوستی و… است سهم ناچیزی از این عرصه را به خود اختصاص داده است. بر همین اساس، متاسفانه بسیاری از آداب، رسوم و هنرهای بومی ما به فراموشی سپرده شدهاند و امروزه جشنهایی که با شرایط زندگی کشور ما و فرهنگ ما همخوانی ندارد، جایگزین شده و در بین نسل امروزی رواج یافته است. از سوی دیگر، به دلیل بافت جامعه ایران و خانواده دوستی ما و پیشینیان ما، بسیاری از این رویدادها، جشنها، مراسم و آیینها در جهت همبستگی، تکریم، نشاط و تهییج خانواده بوده است.
«شب یلدا» نیز همچون سایر مراسمهای آیینی ایرانیان، سنتی زیبا و ابداعی بینظیر و نمادی دیگر از پیوند ایرانی با مظاهر قدرت پروردگار در طبیعت و فرصتی برای گردهمآیی، باهم بودن و تحکیم روابط خانوادگی، دوستی و شهروندی است. با وجود ریشه چند هزار ساله این آیین در فرهنگ ملی ایرانیان، اتفاقنظری مبنی بر سبب پیدایش و گرامیداشت آن وجود ندارد. روایات مختلفی در باب نامگذاری و چگونگی پیدایش این آیینها آمده است. برخی معتقدند که مردم باستان، این شب را شب تولد خورشید میپنداشتند و گروهی بر این باورند که ظهور یا تولد مهر یا میترا در این شب صورت پذیرفته است. بعضی دیگر این شب را مصادف با میلاد عیسی مسیح(ع) میدانند؛ درحالیکه برخی میگویند پس از گرویدن پیروان آیین مهر به مسیحیت، این شب که جزو مهمترین اعیاد آیین مهر است، روز میلاد مسیح نامیده شد.
این مراسم با توجه به گستره فرهنگی ایران زمین، در هر استان رسوم و آیینی خاص و متفاوت دارد که هرکدام بهعنوان یک جاذبه متنوع میتواند برنامه سفر جهانگردان زیادی را به کشورمان شکل دهد. در واقع شب یلدا میتواند بهانهای برای گردشگری و شناخت آیینهای خاص این مراسم در مناطق و نواحی مختلف ایران زمین باشد. اگرچه در سال اخیر به ثبت آثار ملموس و ناملموسمان در حافظه جهانی همت گمارده شده است اما با این همه، ثبت جهانی و ملی میراث ملموس و ناملموس کشور زمانی سودمند خواهد بود که افزون بر حفظ و پاسداری، برای بهرهبرداریهای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی از آنها در راستای توسعه صنعت گردشگری زمینهسازی شود. انتظار میرود فعالان دولتی و خصوصی گردشگری برای توجه هرچه بیشتر به این رویداد در تقویم گردشگری و برگزاری تورها، برنامهریزیهای کاربردی صورت گیرد.