فرشید کریمی/ کارشناس ارشد گردشگری و هتلداری
نمایشگاه بینالمللی گردشگری و صنایع وابسته تهران که بهعنوان تنها رویداد رسمی کشور در عرصه گردشگری در تقویم سازمان جهانی جهانگردی نیز به ثبت رسیده است، هفته گذشته شاهد برپایی دهمین دوره برگزاری خود به مدت چهار روز بود. این دوره از نمایشگاه نیز همانند دورههای پیشین با حضور سازمانها و نهادهای داخلی و خارجی و موسسات و شرکتهای خدماترسان در عرصه گردشگری که با هدف معرفی و عرضه کالاها و خدمات خود در محل دائمی نمایشگاههای بینالمللی تهران گردهم آمده بودند، برگزار شد.
رویدادی که باید آن را بهعنوان نقطه عطف بازاریابی و تبلیغات گردشگری و از منابع موثر برای گردآوری اطلاعات گوناگون از وضعیت رقبا و آشنایی با بازارهای جدید برای مدیریت بهتر و برنامهریزی اصولی در این حوزه برشمرد، به باور بسیاری از شرکتکنندگان، در دهمین دوره خود نیز همانند سالهای گذشته با کاستیهایی در اجرا همراه بود که اطلاعرسانی و تبلیغات را میتوان شاخصترین آن برشمرد. تبلیغات و اطلاعرسانی پیششرط استقبال از نمایشگاههای مختلف هم از سوی ارگانهای متقاضی و هم از سوی بازدیدکنندگان است؛ بهویژه در حوزهای همچون گردشگری که علاوهبر بازدیدکنندگان کارشناس و متخصص، قطعا میتواند مورد استقبال عموم مردم نیز واقع شود، درحالیکه ضعف تبلیغات رسانهای و شهری درباره برپایی این دوره از نمایشگاه موجب شده بود تعدادی از تاسیسات و موسسات خدماترسان در این حوزه بهدلیل عدم آگاهی، از شرکت یا حضور در آن باز بمانند.
بازدیدکنندگان این نمایشگاه را نیز بیشتر فعالان عرصه گردشگری و میراث فرهنگی تشکیل میدادند که در رده بازدیدکنندگان متخصص جای میگیرند. نباید از نظر دور داشت که نیمی از این جمعیت نیز غرفهداران و کارکنان تاسیسات و موسسات حاضر در نمایشگاه بودند که برای دیدار با همصنفان و همکاران گذشته و حال خود دائما در محیط نمایشگاه تردد میکردند و بیشتر وقت خود را به دید و بازدید نمایشگاهی میگذراندند. بازدید مردمی نیز در این نمایشگاه چندان پررنگ نبود که دلیل این امر نیز به عدم تبلیغات حرفهای و هدفمند در رابطه با اهداف برپایی نمایشگاه و برنامههای تدارک دیده شده در آن برای عموم مردم و همچنین ساعات بازدید نامناسب بازمیگردد. نقد دیگری که به این نمایشگاه وارد است اینکه بهرغم اعلام مسوولان برگزاری، مبنی بر حضور نمایندگان گردشگری 21 کشور جهان در دهمین دوره این نمایشگاه، اما این حضور کاملا ناملموس بود؛ امری که بهطور قطع، بخشی از آن بازهم به نبود تبلیغات کافی درون نمایشگاهی مبنی بر این حضور مربوط میشود. ضمن آنکه جای خالی اجرای برنامههای فرهنگی کشورهای شرکتکننده در این نمایشگاه نیز برای بازدیدکنندگان ایرانی علاقهمند محسوس بود.
تمام آنچه که آورده شد تنها پارهای از کاستیهای برپایی نمایشگاههای گردشگری در ایران بهخصوص در عرصه بینالمللی است که بهطور حتم مانع دستیافتن به اهداف مورد نظر بهرغم صرف هزینههای کلان میشود. دستاندرکاران برپایی چنین نمایشگاههایی باید این نکته را مد نظر داشته باشند که مهمترین موضوع در برپایی هر نمایشگاهی هدفمند بودن و تاثیرگذاری آن حداقل برای یک سال پیشرو است که تحقق این مهم نیازمند برنامهریزی و سیاستگذاریهای دقیق در تمامی بخشهای مرتبط با این موضوع خواهد بود. حتی در این رابطه میتوان با الگوبرداری از نمایشگاههای گردشگری دنیا به سمت جهانی شدن در برگزاری این رویداد پیشرفت تا در سالهای نهچندان دور سطح برگزاری چنین نمایشگاههایی هرچه بیشتر به استانداردهای جهانی نزدیکتر شود. در غیر این صورت و بهرغم صرف هزینههای کلان از سوی ارگانهای دولتی و پشتیبان و تاسیسات و موسسات خصوصی شرکتکننده، نمایشگاه تنها به مکانی برای دید و بازدیدهای سالانه صاحبان خدمات سفر بدون تحقق اهداف مورد نظر تبدیل خواهد شد.