برای بسیاری از ما این واقعیت پیش آمده است که زمانی زیادی را به دنبال کار میگشتیم و در این مدت دچار افسردگی هم شدهایم. خیلیها ممکن است بر اثر بیکاری، غمگین و مضطرب شوند و احساس بیحوصلگی و بیفایده بودن کنند. افزایش بیکاری میزان افسردگی در جامعه را افزایش میدهد، چون یکی از عواملی که باعث افزایش سطح عزت نفس و موفقیت در زندگی میشود، کار کردن است. در واقع با واگذار شدن یک مسئولیت شغلی و کسب درآمد، میزان آگاهی فردی و کسب استقلال از اطرافیان، فرد احساس آرامش بیشتری میکند. افراد زیادی در مدت بیکاری خود احساسهای ناخوشایندی را تجربه میکنند. افسردگی ناشی از بیکاری، نامی است که کارشناسان برای توصیف حال چنین افرادی به کار میبرند.
بیکاری چه ربطی به افسردگی دارد؟
افرادی که پس از مدتی کار کردن، به دلایل مختلف بیکار میشوند، علاوه بر مشکلاتی که برای پیدا کردن شغل تازه پیدا میکنند، با افسردگی ناشی از احساس بیکاری نیز مواجه میشوند. این افراد فکر میکنند حالا که نمیتوانند درآمدی داشته باشند و از نظر اقتصادی با مشکل مواجه هستند، پس فرد مفیدی نیستند و مدام خودشان را سرزنش میکنند و احساس ناراحتی و ناامیدی میکنند. در این بین زنان خانهدار به شدت در معرض ابتلا به افسردگی ناشی از بیکاری قرار دارند. آنها به دلایل زیادی از جمله احساس تنهایی، ناامنی اقتصادی و نداشتن برنامهریزی برای گذراندن اوقات خود، مستعد افسردگی هستند.
علامتهای افسردگی بیکاری
اولین علامتی که بعد از بیکاری یک فرد رخ میدهد، افسردگی است. فرد دیگر نسبت به آینده احساس خوبی ندارد و حس عدم امنیت دارد. بهخصوص اگر این فرد بیکار٬ همسر و فرزندانی هم داشته باشد. این امر سبب ایجاد دلخوری٬ خودخوری٬ احساس ناراحتی و اندوه و در بعضی افراد سبب ایجاد عصبانیت و پرخاشگری نسبت به اعضای خانواده میشود.
مشکلاتی که این افراد تجربه میکنند را میتوان در چهار دستهی علائم جسمی، روانی، هیجانی و رفتاری تقسیمبندی کرد.
این علائم معمولا عبارتاند از بیخوابی و بیاشتهایی؛ زیرا فرد در حال فکر کردن مدام به مسایل ناراحتکننده در مورد بیکاریاش است و در نتیجه نمیتواند بخوابد و همین امر سیستم خواب و بیداری را برهم میزند و در نهایت دچار بیاشتهایی شدید میشود. تپش قلب و نگرانی و مشکل تنفسی، بی قراری و درد قفسهی سینه، علائم دیگری هستند که فرد از خود نشان میدهد.
احساس گناه و غم فراوان، احساس بیارزشی و افکار نگران کننده مداوم نسبت به آینده در اغلب این افراد به وجود میآید.
اضطراب علامت هیجانی مهمی در این دسته از افراد است. این اضطراب ناشی از احساس امنیت نداشتن نسبت به آینده است.
انزوای اجتماعی، پرخاشگری و عصبانیتهای شدید در بیشتر این افراد دیده میشود.
با افسردگی بیکاری چه کنیم؟
حالا که دانستید بیکاری افسردگی میآورد، اگر بیکارید و افسرده این نکات را رعایت کنید:
- احساساتی را که در این شرایط دارید، قبول کنید
قبول کنید که این یک مرحلهی سخت در زندگی شماست، به خودتان حق بدهید و بپذیرید که بابت وضعیت پیش آمده نگرانی، اضطراب و عصبانیت داشته باشید.
- به خودتان و توانمندیهایتان ایمان داشته باشید
اگر جامعه توان استفاده از نیروی کاری شما را ندارد، نشانهی ضعف و ناتوانی شما نیست. فراموش نکنید گاهی تغییرات شغلی یک فرصت به حساب میآیند و در فاصلهی بین از دست دادن شغل قبلی و پیدا کردن یک شغل جدید، میتوانید به یادگیری مهارتهای تازه بپردازید.
- شغل افسانهای را کنار بگذارید
اغلب افراد تصور رویاگونهای از آیندهی شغلی خود دارند، اما نمیتوان از ابتدا به شغل دلخواه رسید. تا حد امکان انتظارات خود را تعدیل کنید و بدانید برای رسیدن به هدف، باید از پلهی اول شروع کرد و با تلاش و به مرور پیشرفت کرد.
- با دوستان خود در ارتباط باشید
از دیگران بخواهید که در یافتن شغل به شما کمک کنند. برای کمک با دوستان خود تماس بگیرید. ایجاد شبکهی ارتباطی با دیگران میتواند از لحاظ عاطفی برای شما سودمند باشد. هنگامی که با دیگران ارتباط برقرار میکنید، باعث میشود به طور فعال در حال جستوجوی فرصتهای شغلی جدید باشید و دوم اینکه دلیل اضطراب مداومتان که علت اصلی افسردگی است، رفع می شود.
- مسئلهی بیکاری را به حالت عادی در بیاورید
شما تنها فرد بیکار در این دنیا نیستید. میلیونها نفر در این سیاره هستند که هیچ شغلی ندارند. اگر بپذیرید که بیکاری مسئلهای موقتی است و با تلاش و تکیه بر توانایهایتان میتوانید این دورهی سخت را بگذرانید، مسئله به حالت عادی برمیگردد.
- یک برنامهریزی روزانه برای کارهای خود ترتیب دهید
اگر شما کار قبلی خود را از دست دادهاید، به این معنی نیست که دیگر نتوانید به دنبال شغل دیگری باشید. برنامهریزی کنید که در روزهای آتی باید به چه مکانهایی برای یافتن شغل سر بزنید و با چه کسانی قرار ملاقات بگذارید. هر اقدامی هر چند کوچک در این زمینه باعث میشود نسبت به ادامهی مسیر انگیزه پیدا کنید.
- خودتان را شکست خورده ندانید
اینکه هر روز و دائم از خودتان انتقاد کنید، به بدتر شدن وضعیت دامن میزند با این فکر که خود را شکست خورده میدانید، چالش کنید و به توانمندیهای خود برگردید.
این وضعیت که مدام بنشینید و فکر کنید که چرا این اتفاق برای من افتاد هیچ دردی را دوا نمیکند. اگر این افکار دائم به ذهن شما میآید به خودتان بگویید: آیا با این افکار من به جایی میرسم؟ یا مشکلی از من حل میشود؟
اگر در خانوادهتان بیکار دارید…
سعی کنید احساس رنجی که فرد بیکار تحمل میکند را بپذیرید و راهکاری برای مقابله با آن پیدا کنید. شاید مهمترین کاری که شما میتوانید برای این افراد انجام دهید، آن است که آنها را از انزوای اجتماعی دربیاورید و دست از سرزنش کردن بردارید.
1-دربارهی اتفاق پیش آمده صحبت کنید
خیلی از افراد بیکار احساس شرم میکنند و فکر میکنند دیگران آنها را طرد کردهاند و به آنها توجهی ندارند. مهم است که یک دوست یا یکی از اعضای خانواده، فضایی را برای صحبت کردن با این فرد در نظر بگیرد و با او همدلی کند.
2- به گروههای خانوادگی دعوتش کنید
خیلی افراد چون احساس شرم و ناراحتی از مسئله بیکاری خود میکنند، فکر میکنند باید خود را از دید دیگران پنهان کنند و خود را منزوی کنند. خیلی مهم است که اعضای خانواده مانند سابق این افراد را در جمع خانواده بپذیرند و مانند سابق با آنها رفتار کنند.
3-سرزنش نکنید
اینکه شما فرد بیکار خانواده را سرزنش کنید و خطاهای گذشته او را به یادش بیاورید، راه حل درستی نیست. برچسب زدن نیز یکی دیگر از کارهایی است که افراد خانواده در این مواقع انجام میدهند. حتی اگر حق با شماست، سرزنش کردن و برچسب زدن قدمی از پیش نمیبرد.
4- او را تشویق کنید
تبدیل سرزنش و برچسبگذاری به تشویق فرد بیکار برای هر قدمی که به دنبال شغل میگردد، فرصت مناسبی است تا این فرد بداند که شما همیشه همراه او هستید و او را تنها نمیگذارید.