:*ثریا عزیزپناه: مهمترین مساله در ذهن فعالان حقوقکودک مربوط به شهروندانی است که صدای آنها به جایی نمیرسد. سالی دو بار طرحی درباره کودکان کار اجرا میشود که تاکنون بینتیجه بوده است؛طرحی که با عناوین مختلف همچون جذب، جمعآوری، دستگیری و ساماندهی کودکان کار و خیابان قصد بهبود شرایط موجود را دارد.
به گزارش ، آرمان نوشت: حال سوالاتی که پیش میآید، این است: آیا این طرحها نتیجهای داشته است؟ آیا درطول این سالها با طرحهای جمعآوری کودکان کار 50کودک به مدرسه رفته، توانمند شده یا از چرخه فقر خارج شدهاند؟ کودکانی هستند 10بار در طرحهای مختلف دستگیر شدهاند. بهعبارتدیگر، کودکان کار را از سطح شهر جمعآوری میکنند و آنها را به مراکز نگهداری انتقال میدهند. این درحالی است که نمیتوان در خیابان تکلیف کودکان کار را مشخص کرد؛ کودکانی که کلا فاقد والدین هستند یا والدینشان بدسرپرستند.
درواقع شناسایی این گروه نیازمند دقتنظر بیشتری است. تازه پس از جمعآوری کودکان کار و خیابان خانواده آنها به مراکز نگهداری رجوع میکنند و بهراحتی نمیتوان حق حضانت را از والدین این کودکان سلب کرد. این فرایند به روح و روان کودکان و خانوادههای آنان ضربه میزند. درواقع طرح جمعآوری کودکان پیامدهای بسیار زیادی دارد. چندی پیش فیلم مستندی از صداوسیما پخش شد و نشان داد کودکان کار و خیابان به باندهای مافیایی وابستهاند. این فرض نادرست است. بر مبنای فرض نادرست اقدامات نادرست صورت میگیرد، چرا که در پژوهشها مشخص شده که 90درصد کودکان کار و خیابان دارای خانوادهاند. درواقع وضعیت کودکان کار در هند، برزیل، مکزیک، کشورهای آمریکای لاتین و فیلیپین با کودکان کار در ایران سنخیتی ندارد. این ذهنیت براساس واقعیت نیست، بلکه براساس شنیدههای نادرست است. بر همین اساس تاکنون طرح ساماندهی کودکان کار و خیابان بینتیجه مانده است.
کودکان کار را به یکچشم نگاه نکنیم
از سال1384 تاکنون به جمعآوری کودکان کار پرداختهایم و بعد از تدوین آییننامههای مختلف هنوز راهحل قابلتوجهی در این حوزه نداشتهایم، چرا که به وضعیت کودکان کار توجه نشده است، به این معنا که کودک کار و خیابان در نوع خود یک انسان است. کودکان کار در ایران به سه گروه کودکان مهاجر غیرایرانی، کودکان مهاجر داخلی و کودکان کولی تقسیم میشوند که هر یک از این کودکان دارای شرایط خاصی هستند و باید برنامه خاصی برای آنها تدوین و اجرا شود. کودکان کار را به یک چشم نگاهکردن مشکلات عدیدهای به بار میآورد که مدتهاست با آن دستوپنجه نرم میکنیم. از این رو باید با تفکیک وضعیت، هر گروه مورد بررسی قرار بگیرد و بر مبنای آن دستورالعملی صادر شود، وگرنه همچنان شاهد معضلاتی در این حوزه خواهیم بود.
وضعیت کودکان کار در مراکز تفکیک زباله
در قوانین ایران دستفروشی جرمانگاری نشده است؛ مشکل دیگر همین مساله است. وقتی از مسئولان در رابطه با طرح تعریف خدمات ارائهشده توسط کودکان کار پشت چراغ قرمزها در قالب مشاغل خدماتی میپرسیم، میگویند که هدف جمعآوری متکدیان است، در حالی که دستفروشی زیرمجموعه تکدیگری نیست. اگر قصد ما شناسایی، جذب و بهبود شرایط کودکان است، ما کودکان بسیار دیگری داریم که اصولا از انظار عمومی و از نظارت ارگانهای ذیربط پنهان و به شکلهای مختلف مشغول به کار هستند و این اتفاق بهمراتب بیشتر زندگی کودکان را تهدید میکند. این در حالی است که ایران عضویت در سازمان بینالمللی کار را پذیرفته است و بر مبنای آن کودکان زیر 15سال حق کارکردن ندارند. همچنین کودکان 15 تا 18سال نیز نباید در شغلهای زیانآوری که ساعتهای طولانی به سلامتی آنها ضربه وارد میکند، حضور داشته باشند. این مسائل با منع قانونی همراه است، اما در بحث جمعآوری پسماند زباله موضوع قابل مناقشهای بین مدافعان حقوق کودک و نهادهای دولتی و عمومی مانند شهرداری وجود دارد، چرا که برخی کودکان در شرایط دشوار در مراکز جمعآوری زباله کار میکنند که زیر نظر مستقیم شهرداری است. با عوضشدن شهردار تهران امیدواریم که اعتراضات فعالان حقوق کودک شنیده و با پیمانکارانی که کودکان را به بیگاری میکشانند برخورد شود، اما آنچه در حوزه کودکان کار اتفاق میافتد، صرفا مربوط به کودکانی است که در معابر و خیابانها مشغول به کارکردن هستند و بهعنوان متکدی از آنها یاد میشود.
عبارت جذب کودکان کار غلطانداز است
اقدامات در راستای ساماندهی وضعیت کودکان کار مشمول آخرین حلقه یعنی کودکان میشود؛ حلقهای بیگناه و بهشدت نیازمند که به دلایل اجتماعی، اقتصادی و تنگناهای معیشتی خانوارها در مکانهای عمومی مشغول به کار هستند؛ عواملی که کودکان در آن هیچگونه دخالتی ندارند، اما در عوض هیچبرخوردی با مراکز تفکیک زباله، کارفرمایان و والدین بدسرپرست نمیشود و در طرحهای جمعآوری با رفتارهای نادرست کودکان وحشتزده را وارد ون میکنند. واقعا عبارت جذب کودکان کار غلطانداز است، برای اینکه هیچکدام از مسئولان گرامی این طرح حاضر نیستند که پنج دقیقه کودکانشان به این شکل جذب شوند و بعد به مراکز نگهداری تحویل داده شوند. از سوی دیگر، والدین این کودکان با تحمل استرس فراوان بهسختی فرزندان خود را پیدا میکنند و میبینند این کودکان شاهد و ناظر اقداماتی بودهاند که بر روح و روانشان اثرات بدی گذاشته است.
باید به پیامد طرحهای اینچنینی دقت نظر بیشتری داشت. هیچگزارشی مبنی بر اینکه طرح جمعآوری و ساماندهی کودکان کار و خیابان منتج به نتایج خوبی شده است وجود ندارد، چرا که حق کودکان کار و خانوادههایشان زیر پا گذاشته شده و تعریف مساله از اساس اشتباه بوده است. به همین دلیل تاکنون طرحهایی تحت عنوان جذب، دستگیری و ساماندهی کودکان کار و خیابان به نتیجه نرسیده است، چرا که بهنظر بنده هنوز تعریف درستی از کودکان کار در ایران نداریم و نامشخص بودن ابعاد این مساله باعث میشود که در تمام مدت برنامه اشتباهی تدوین شود. با توجه به جایگاه قوانین در ایران و ماده 66 آیین دادرسی کیفری سال 92 فعالان حقوق کودک و نهادهای مدنی برای نقض قوانین و زیر پا گذاشتن حقوق کودکان حق دارند که علیه مجریان طرح تعریف خدمات ارائهشده توسط کودکان کار پشت چراغ قرمزها در قالب مشاغل خدماتی شکایت کنند و این امکان وجود دارد که این شکایت مطرح شود.
* فعال حقوق کودک