سینمایی را تصور کنید که لیلا حاتمی در آن حضور ندارد. «لیلا» را بدون او تصور کنید، «ارتفاع پست» را بدون بازی بینظیر وی در نظر بگیرید، یک بازیگر دیگر را جایگزین وی در «بیپولی» کنید. تصورش ممکن است اما چندان دلچسب و جذاب نخواهد بود. لیلا حاتمی که از روزهای کودکی و با نقشآفرینی در فیلمهای پدرش، مرحوم علی حاتمی، وارد سینما شد و با بیش از سی سال سابقه کاری و آفرینش نقشهای ماندگار و حضور در برخی از مهمترین فیلمهای چند دهه اخیر، همچنان در اوج است. گواهش هم آخرین نقشآفرینی وی بر پرده سینما، «رگ خواب» نعمتالله است.
حاتمی این روزها بسیار مشغول است. حضورش در کانادا برای نمایش دوباره فیلم «لیلا» و «در دنیای تو ساعت چند است؟» و تقدیر از وی، موفقیت «رگ خواب» و جایزههای پیدرپی و اخیراً تولید و عرضه عطری بانام “تهران” فقط گوشهای از فعالیتهای حاتمی است. حاتمی ثابت کرده است که هم میتواند سوپراستار باشد و هم ستاره فیلمهای خاص؛ هم با منتقدان ارتباط یابد و هم به میان مردم عادی نفوذ کند. حاتمی که این روزها تولد چهلوپنجسالگیاش را جشن میگیرد، خسته ناپذیر و بیوقفه، در حال آفرینش و تولید و نوآوری است.
همه اینها بهانهای شد تا مروری داشته باشیم بر کارنامه بازیگری وی در این سالها و چندتایی از ماندگارترین و بهترین نقشآفرینیهایش را بررسی کنیم. احتمالاً سال دیگر همین موقع ها باید حداقل یک فیلم دیگر به این لیست اضافه کنیم، چراکه حاتمی فعلاً قصد تکرار شدن و اسیر کلیشه شدن را ندارد.
10٫ لیلا
فیلم «لیلا» ساخته تحسینشده داریوش مهرجویی در سال 1375 است که بهنوعی شروع بازیگری حرفهای حاتمی نیز محسوب میشود. «لیلا» داستان زنی نازاست که برای حفظ زندگی زناشوییاش با مردی که دوست دارد، تن به خواسته خانواده وی میدهد و با ازدواج مجدد وی موافقت میکند، حالآنکه خود همسرش چندان از این اتفاق راضی نیست. لیلا در تمام مراحل ازدواج دوم حاضر است و در راضی کردن همسر خود نقش اصلی را ایفا میکند، اما ازدواج که سر میگیرد لیلا به خانه مادرش میرود و بهنوعی در آنجا پناه میگیرد. این کاراکتر پیچیده یکی از ماندگارترین شخصیتهای زن سینمای ایران است. در دورانی که همه فیلمهای سینمای ایران بهشدت مردانه بود، داریوش مهرجویی یک فیلم کاملاً زنانه ساخت و به انتقاد از سنتهای دستوپا گیر جامعه ایرانی پرداخت. اینکه یک خانواده به خود اجازه دهد خوشبختی را برای فرزندش معنا کند و هیچ اعتنایی به دیدگاه او از زندگی و شادی نداشته باشد عین بدبختی است. معضلی که هنوز که هنوز است دستوپا گیر خیلی از خانوادههای ایرانی است. لیلا حاتمی در نقش لیلا چنان معصومانه دختری را به تصویر میکشد که در آماج این سنتها و انتقادات هیچ پناهی ندارد. دختری که عاشقانه همسرش را دوست دارد اما مجبور به سلاخی عشقش میشود تا دیگران را راضی کند. حاتمی برای این فیلم برنده دیپلم افتخار بهترین بازیگر زن جشنواره فجر نیز میشود. «لیلا» سرآغاز خلق کاراکتری است که بارها در فیلمها و سریالهای دیگر دیدهایم اما هیچکس مثل خود حاتمی به این شخصیت جان نداد. نگاه مغموم و شکستخورده لیلا زمانی که بازی همسر و پسرش را از پشت شیشه تماشا میکند و بارقهای از امید در چشمهایش دیده میشود، هیچگاه قدیمی نمیشود.
9٫ کیف انگلیسی
در زمانهای بسیار دوری که مردم بهجای دیدن سریالهای مبتذل و بیسروته ترکیهایی، سریالهای ایرانی را دنبال میکردند، کیفیت سریال سازی در ایران هم مثالزدنی بود؛ از «هزاردستان» علی حاتمی بگیرید تا همین «کیف انگلیسی». شاید باورتان هم نشود ولی در آن دوران بیش از هفتاد درصد مردم این سریالها را دنبال میکردند و از آنها لذت میبردند. «کیف انگلیسی»، سریالی ساخته سید ضیاءالدین دری است که در سال 1378 ساخته شد. این سریال روایتگر تحول مرد روشنفکری (با بازی علی مصفا) است که در ابتدا در صف مخالفان نفوذ انگلیسها در سیاست ایران است که بعد از مواجه با سختیهای راه مقاومت و آشنایی با دختر یکی از رجال سیاسی ایران با بازی لیلا حاتمی درنهایت خود وارد مجلس انگلیسیها میشود. حاتمی در این فیلم تا حد زیادی از کاراکتر مظلوم و معصوم لیلا خارج میشود و در نقش دختری مدرن در دنیای سنتی که توانایی عوض کردن باورهای یک مرد را دارد بهخوبی ظاهر میشود. حاتمی در کل کارنامه پربار بازیگریاش در دو سریال بیشتر ظاهرنشده است. بعد از «کیف انگلیسی»، حدود ده سال بعد وی در سریال «پریدخت» ساخته سامان مقدم ظاهر میشود که خیلیها انتظار داشتند موفقیت «کیف انگلیسی» را تکرار کند که اینطور نشد.
8٫ پله آخر
حاتمی در دومین تجربه کارگردانی همسرش، علی مصفا، بعد از «سیمای زنی در دوردست»، در «پله آخر» که فیلمی بهتماممعنا مستقل است در نقش زن بازیگری ظاهرشده است که بعد از فوت همسرش در زمان بازی در یک صحنه جدی خندهاش میگیرد. پله آخر، روایتی پیچیده دارد که خیلیها آن را با «ممنتو» نولان مقایسه کردهاند، نکتهای که خود مصفا آن را انکار کرده است. فیلم در زمان اکران با استقبال نسبی مخاطبان روبرو شد. آنچه بیش از همه بازی حاتمی در این فیلم را ماندگار و دلچسب کرده است، شیوه روایت فیلم و همراهی وی با این داستان از طریق بازی خوب و روانش است. شاید درخشانترین سکانس فیلم و بازی حاتمی همان سکانس آغازین فیلم است که لیلی (حاتمی) در زمان ادای جملات عاشقانه و تأثیرگذار خندهاش میگیرد و سعی میکند به نقش بازگردد اما این خنده رهایش نمیکند. حاتمی در این سکانس لحظهای غمگین است، لحظهای سعی در خفه کردن خندهای که هر آن بروز میکند دارد و لحظهای بعد تسلیم این خنده میشود و این سیر دوباره تکرار میشود. این اوج و فرود در بازی مسلماً راحت نیست، بهویژه با در نظر گرفتن این نکته که این سکانس ساختار فیلم در فیلم دارد.
7٫ بیپولی
در میان تجربههای اخیر حاتمی، «بیپولی» یکی از متفاوتترین و شاید بهترینشان باشد. «بیپولی» دومین اثر حمید نعمتالله در مقام کارگردان بعد از «بوتیک» بود که خیلیها انتظار اکرانش را میکشیدند. روایت فیلم همان چیزی است که از نامش برمیآید؛ بیپولی. نعمتالله با زبان طنز، موقعیت فردی که تحت تأثیر غرور و تکبرش دچار بیپولی مفرطی شده است را واکاوی میکند و این روایت آنقدر شیرین و آنقدر تلخ است که نمیدانید باید بخندید یا گریه کنید. حاتمی در این فیلم در نقش زنی ظاهر میشود که در ابتدا چنان شیفته شوهرش است که بیهیچ استدلالی هرچه او میگوید را میپذیرد و در میانههای فیلم که بیپولی چشمانش را بازکرده است، عنان زندگی را به دست میگیرد و با اقدام بهموقع درنهایت خودش و زندگیاش را نجات میدهد. حاتمی در این موقعیت طنز بسیار موفق ظاهرشده است و تحول این شخصیت را آنقدر هنرمندانه به تصویر کشیده که سیمرغ بلورین بهترین بازیگر زن جشنواره بیست و هفتم را به دست میآورد.
6٫ چیزهایی هست که نمیدانی
اولین و تنها تجربه کارگردانی فردین صاحبالزمانی که اثری است بسیار دوستداشتنی و مستقل. این فیلم که در سال 1389 اکران شد، به دلیل آنکه بهشدت تجربی بود آنچنانکه باید در داخل دیده نشد؛ اما برنده تقدیرنامه ویژه هیئتداوران جشنواره کارلووی واری از کشور چک در سال 2010 شد. فیلم داستان راننده آژانسی به نام علی است که مسافران مختلفی هر بار سوار ماشین او میشوند و در خلال همان چند دقیقه ماجرای زندگیشان را روایت میکنند. عشقی قدیمی که دیگر رنگ و رویش رفته است و عشقی در حال شکلگیری هم حاصل رانندگیهای بیامان علی در شهر است. همه اینها هم در حالی اتفاق میافتد که مردم شهر در انتظار وقوع یک زلزله هستند. خلاصه کردن ماجرای این فیلم در چند خط کار دشواری است. تجربه دیدن چنین فیلمی چیزی است که نباید از دست داد. میزانسنهای فوقالعاده فیلم، شخصیتپردازی قوی و بازیهای خوب مهتاب کرامتی و صدالبته لیلا حاتمی «چیزهایی هست که نمیدانی» را تبدیل به یکی از موفقترین فیلمهای تجربی چند سال اخیر ایران کرده است. لیلا حاتمی در این فیلم گویی برای اولین بار در نقش خودش ظاهر میشود اما نقابی که همیشه بر چهره داشته را کمی پس میزند و زندگی و شعف درونیاش را آشکار میکند. سکانسی که در پایان فیلم بر صندلی عقب ماشین علی نشسته و با شیطنت به او میگوید که دو مسیر در پیش دارند، نگاه شاد و سرخوشانهاش از آیینه جلوی ماشین که علی نظارهگر آن است، کاراکترش (خانم دکتر که تا پایان فیلم هم نامش را نمیفهمیم) در این فیلم را به یکی از خاطرهانگیزترین شخصیتهایی که حاتمی تاکنون آفریده تبدیل کرده است.
5٫ در دنیای تو ساعت چند است؟
گرد همآیی دوباره گروه فیلمسازی «پله آخر» و «چیزهایی هست که نمیدانی» در اولین تجربه کارگردانی صفی یزدانیان، «دنیای تو ساعت چند است؟»، بار دیگر تجربهای متفاوت و ناب خلق کرده است. این فیلم روایت عشقی قدیمی است که در پس خاطرهها زنده میشود و فرصت دوباره زیستن مییابد. لیلا حاتمی در نقش گیله گل به شهر دوران کودکیاش برگشته و با دوستی قدیمی ملاقات میکند که حتی او را خوب به خاطر نمیآورد، حالآنکه این دوست، فرهاد (علی مصفا)، بیشتر عمرش را صرف دوست داشتن گلی کرده است. فیلم تجربهای شبه پستمدرن، آرام و متفکرانه در بستری عاشقانه است و یکی از نویدبخشترین فیلمهای اخیر سینمای ایران. موسیقی شاهکار کریستف رضاعی هم که جای خود دارد؛ اما حاتمی در این فیلم در نقش گیله گل، دختری که جز خاطرات از گذشته چیزی برایش باقی نمانده، کلافگیاش در مقابله با فرهاد که به خاطرش نمیآورد، غریبیاش در شهری که روزگاری دوستش میداشته و تنهاییاش در خانهایی که بهترین خاطراتش در آن رقم خورده است را بسیار خوب ایفا کرده است.
4٫ جدایی نادر از سیمین
«جدایی» اثر اصغر فرهادی محصول سال 1389 و برنده بهترین فیلم خارجی زبان اسکار و مجموعهای از جوایز داخلی و خارجی دیگر، شناختهشدهترین اثر فرهادی است. داستان فیلم هم که در عنوانش مشخص است. حاتمی در این فیلم در نقش سیمین، زنی را به تصویر میکشد که در بحبوحه طلاق و تصمیم به مهاجرت قرار دارد، زنی که علیرغم همه اینها دلش با خانواده و همسرش است. حاتمی در این فیلم مادری را به تصویر میکشد که زندگی ناپایدارش در شرف فروپاشی است. دیالوگ ماندگار سیمین در سکانسی که با دخترش از بیمارستان برمیگردند چنان هنرمندانه ادا میشود که همه کاراکتر سیمین را در این دیالوگ منعکس میکند:” یه بار نگفت نرو، یه بار نگفت نکن.” از «جدایی» بیش از این سخن نمیگویم که فیلمی است شناختهشده و حاتمی هم برای بازی در نقش سیمین در این فیلم بهاندازه کافی ستوده شده است. خیل جوایز بینالمللی و داخلی ازجمله نامزدی سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن از جشنواره فجر خود گویای مهارت حاتمی در به تصویر کشیدن این نقش است.3٫ ارتفاع پست
«ارتفاع پست» حاصل همکاری دو تن از بهترین سینماگران ایرانی، یعنی ابراهیم حاتمی کیا در مقام کارگردان و اصغر فرهادی در مقام نویسنده است. ارتفاع پست که برگرفته از یک داستان واقعی است، ماجرای خانوادهای را روایت میکند که در پی رسیدن به شهری آرمانی، فقط امنیت و آرامش میخواهند و درنتیجه دست به یک هواپیماربایی میزنند. در کنار بازی قوی و چشمگیر حمید فرخ نژاد، حاتمی بسیار هنرمندانه توانسته نقش زنی را ایفا کند که علیرغم میلش به این بازی خطرناک تن داده است؛ اما نقطه روشن بازی حاتمی در این نقش زمانی است که بهجای شوهرش کنترل اوضاع را در دست میگیرد و دلیل واقعی همراه شدن با همسرش را عنوان میکند؛ از زندگی ساکنان جنوب کشور بعد از جنگ میگوید و آنچه بر مردم عادی گذشته، مردمی که شهید دادند وزندگی دادند و خانه و کاشانه. مردمی که بیرحمانه به حال خود رها شدند تا با بیکاری و ویرانی بعد از جنگ دستوپنجه نرم کنند. حاتمی کیا قبلاً هم از دید انتقادیاش نسبت به جنگی که خود قسمتی از آن بود در سایر کارهایش که درخشانترینشان «آژانس شیشهای» است گفته بود؛ اما این اولین باری است که از اثرات جنگ بر مردم عادی و نه رزمندگان سخن گفته میشد و همه اینها در کنار هم «ارتفاع پست» را به یکی از بهترین فیلمهای مربوط به جنگ ایران و عراق تبدیل کرد.
2٫ من
یکی از بهترین بازیهای حاتمی، شخصیت آذر در فیلم «من» ساخته سهیل بیرقی است. حاتمی در این فیلم آنقدر از بنیانهای کاراکترهای قبلیاش دور شده و آنچنان در قالب نقش آذر فرورفته است که بازشناساییاش دشوار به نظر میرسد. آذر زنی کارچاقکن است که در یک دنیای مردانه، بهتنهایی مبارزه میکند و بیتوجه به خطرات و هشدار اطرافیانش کارش را پیش میبرد. حاتمی بسیار هنرمندانه، نترس بودن، بیقیدی و خشم این زن را به تصویر کشیده است. آذر یکی باورپذیرترین متفاوتترین شخصیتهایی است که حاتمی در سینمای ایران ایفا کرده است. نامزدی سیمرغ بلورین بهترین بازیگر زن، کمترین پاداشی است که میتوان به چنین هنرنمایی حرفهای تقدیم کرد. «من» فیلمی خاص و البته بسیار موفق در ابعاد کارگردانی است که شاید اگر حاتمی در نقش اصلی آن ظاهر نمیشد انقدر دیده نمیشد.
1٫ رگ خواب
درست زمانی که فکر میکنید حاتمی بهترین بازیهایش را انجام داده است و دیگر از این بهتر نمیتواند ظاهر شود، همکاری دوباره وی با حمید نعمتالله، در «رگ خواب» ثابت میکند که اشتباه کردهاید. «رگ خواب» یکی از بهترین فیلمهای نعمتالله و یقیناً بهترین و پختهترین بازی لیلا حاتمی است. نفوذ کاراکتر و تنهایی این شخصیت، مونولوگهای درونی و فروپاشی این شخصیت، از جذابترین و بهترین بازیهایی است که نهتنها توسط حاتمی بلکه توسط یک بازیگر زن در تاریخ سینمای ایران به تصویر کشیده شده است. نقشی که بار دیگر، سیمرغ بلورین بهترین بازیگر زن را برای حاتمی به ارمغان میآورد و بیننده را مشتاق نقشآفرینیهای بعدی وی نگه میدارد. مسلماً، بعد از دو تجربه «من» و «رگ خواب»، حاتمی هنوز هم آستین پری دارد تا با نقشآفرینیهایش شگفتزدهمان کند.تمام نقشآفرینیهای لیلا حاتمی و انتخابهایش قابلستایش نیست. فیلمهایی چون «نارنجیپوش» و «چهلسالگی» یا «هر شب تنهایی»، فیلمهایی هستند که شاید باوجود کارگردانهای مهم چندان قابلاعتنا نیستند و بالطبع بازی حاتمی هم چنگی به دل نمیزند یا مانند دیگر کاراکترهایش دیده نشده است.
نظر شما چیست؟ با این رتبهبندی موافق هستید؟ فیلمی هست که به نظر شما از این لیست جامانده باشد؟ به نظر شما بهترین نقشآفرینی حاتمی چه بوده است؟
Post Views:
125