جالب‌توجه‌ترین کارگردانان زن عصر حاضر ـ قسمت سوم

ـ میشل مک‌لارن Michelle MacLarenاین به نوعی دیوانگیست که بعد از بردن 2 جایزه اِمی و کارگردانیِ قسمتهای از محبوبت ترین درامهای قرن بیست و یکم، میشل مک‌لارن هنوز هیچ فیلم بلندی را کارگردانی نکرده. او اپیزودهای از سریالهای چون «بریکنگ بد» Breaking Bad (که به خاطرش جاویز زیادی از جمله اِمی را برده)، «مردگان متحرک» The Walking Dead، «بازی تاج و تخت» Game of Thrones، «پرونده‌های اکس» The X-Files، «وست وورد» Westworld و « بهتره با ساول تماس بگیری» Better Call Saul را کارگردانی کرده اما ظاهرا این آثار تلویزیونیِ سینماتیک به اندازه کافی خوب نبودند که به او یک فیلم سینمایی بدهند. او قرار بود برای کارگردانی فیلم «واندر وومن» Wonder Woman انتخاب شود امابه دلیل “تفاوتهای خلاقانه” پروژه را ترک کرد. در ماه آگوست صحبتهای شد از این که او برای کارگردانیِ فیلم جنگ جهانیِ دومیِ «The Nightingale» انتخاب شده، بنابراین ما امیدواریم که این همکاری واقع شود.
ـ ژولیا دوکورنو Julia Ducournauبا اینکه او تنها اولین فیلم بلند خود را به عنوان کارگردان منتشر کرده، این کارگردان/ نویسنده ی فرانسوی همین حالا هم صدای جدید و متمایزی را در سینمایِ ژنریک بیان کرده. فیلم «خام» Raw دوکورنو ترکیبی است از حساسیتهای هنجارشکاننی چون دیویدکروننبرگ David Cronenberg و برایان دیپالما Brian de Palma. «خام» داستانی فریبنده، فمینیستی، جسورانه و خونبار است که شکوفاییِ سبْکیِ آن به فهم عمق داستان کمک میکند. فیلم به دنبال تحقیق و اکتشاف در روانِ یک قاتل سریالی مونث است. چه طرفدار فیلمهای سبک “گور” gore باشید یا نه میتوانید مطمئن باشد که نام دوکورنو را در سالهای پیش رو بسیار خواهید شنید.
ـ لی یانیاک Leigh Janiakاو با اولین فیلم ترسناک خود «ماه عسل» Honeymoon که آنرا عمیقا آزاردهنده ساخته است، توانسته است به سرعت جایگاه خود را در سینمای مستقل ترسناک اثبات کند. او اپیزودهای نیز از سریال فریبنده و اعتیادآور «جیغ» Scream و اپیزودی از سریال مرعوب کننده «رانده شده» Outcast بر اساس داستانی از رابرت کریکمن Robert Kirkman را هم کارگردانی کرده است. با توجه به سبک پخته، متعادل و معقول او جای تعجب نیست که پرژه بعدی یانیاک یک باسازی بزرگ دیگر از همین دست باشد.
ـ کارین کوساما Karyn Kusama صادقانه بگویم، این کمی دیوانگیست که هنوز از کارین کوساما به عنوان استعدادی نوظهور صحبت میکنیم. از زمانی که کوساما با فیلم جسورانه ی اول خود « Girl Fight » در سال 2000 پا در صحنه سینما گذاشته است، به طور مداوم مهارت و چشم انداز یک فیلمساز چند بعدی را از خو نشان داده است. او درام شخصیت محور جسورانه ی «Girl Fight» را ساخته، هارورِ نوجوانانه «بدن جنیفر» Jennifer’s Body را ارائه کرد که متاسفانه مورد کم لطفی قرار گرفته و یک تریلر متفکرانه و غم انگیز را به نام «دعوت» The Invitation ساخته که بازگشت پیروزمندانه ای برای او بود. حتی اثر استودیوی او «ایان فلاکس» Aeon Flux، استعداد او را در به تصویر کشیدِن شکوهِ بصری را نشان داده. کارهای تلویزیونی او نیز چون «مردی در راس قلعه» The Man in the High Castle و «Halt and Catch Fire» ادامه ای بر استعداد استادانه و شکوفایی سبکی اوست. کوساما کارگردانی است که لیاقت چیزهای بهتری را دارد. او آماده است تا یک پروژه بزرگتر پیدا کند و استعداد خود را به مخاطبان گسترده تر معرفی کند.
ـ ایمی اشمیتز Amy Seimetzشما احتمالا ایمی اشمیتز را به عنوان یک بازیگر میشناسید و این هیچ خدشه ای به استعداد فوق العاده او وارد نمیکند. اشمیتز مهارت زیادی برای به تصویر کشیدن احساسات صادقانه و بی پیرایه دارد و این ویژگی در بازیگریش را به حرفه ی کارگردانیش هم انتقال داده است. اولین فیلم بلند او درامی کم بودجه به نام «آفتاب نمیدرخشد» Sun Don’t Shine بود و از آن زمان تاکنون استعداد خود را به عنوان کارگردان و بازیگر در سریالی به تهیه کنندگی استیون سودربرگ Steven Soderbergh به نام «The Girlfriend Experience» به کار گرفته است. همانطور که از کسی که در سبک سودربرگ کار میکند میتوان انتظار داشت، اشمیتز مهارت بالای برای احساسات خالصانه وبی پرده و دقتِ سبْکمندانه دارد. او توانایی استادانه دارد که فیلمسازی دقیق و ماهرانه او را متمایز میکند.