به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از اداره کل روابط عمومی و امور بینالملل کانون، نشست «اهمیت فرهنگسازی در استفاده از محصولات فرهنگی ایرانی» با حضور دو سخنران برگزار شد.
این نشست که بخش مهمی از آن به نقد شیوهی تفکر کلاسیک و عدم تولید یا استقبال از ایدههای نو اختصاص داده شد به بیان وضعیت نامطلوب تولیدات فرهنگی کشور پرداخت.
محمدعلی شامانی سخنران این نشست بود. وی در ابتدای صحبتهایش به تعریف این مساله پرداخت که تربیت چیست و چرا باید وجود داشته باشد: «ما قرار است چگونه انسانی را تربیت کنیم؟ قطعا در فهم این مساله دچار مشکلیم. باید بدانیم که قرار است فردی را تربیت کنیم که تعریف درستی از زندگی دارد و درست انتخاب میکند. در واقع هدف پایانی ما تربیت انسانی است که بتواند انتخاب درست داشته باشد.
او یادآور شد: تولید محصول فرهنگی نیز از این امر تبعیت میکند. ما قرار نیست کالایی صنعتی را تولید کنیم. بگذارید مثال سادهای بزنم؟ چرا ما برای بچهها قصه میگوییم؟ چون میراث ماست؟ چون مادربزرگها این راه را انتخاب کرده است؟ خیر. خیلی وقتها پاسخ درستی برای آن نداریم. به همین دلیل هدف غایی یک حرکت فرهنگی را نمیدانیم. ما قصه میگوییم چرا که زبان فطرت آدمهاست. اما آیا ما نیاز مخاطبان را میدانیم؟ ما هنوز در کودکی خود جا خوش کردهایم و در تولید و ارایه محصول به نوستالژیهایمان مراجعه میکنیم و نه نیاز امروز و اکنون و حال بی آنکه بدانیم کودک امروز، کودک دیروز نیست. این مراجعه به نوستالژیها آسیب مهمی است که از کنار آن میگذریم.»
این نویسنده ادامه داد: «یکی از مشکلات ما ترس از مسیرهای ناآشناست. به همین دلیل چیزی را تولید میکنیم که برای نسل خود ما بوده است و توجه نداریم که کودک امروز از این نوع محصولات لذت نمیبرد.»
محمدعلی شامانی در ادامهی سخنان خود انعکاس فرهنگ در فیزیک تولیدات و محتوا را آسیب مهمی دانست: «فرهنگ این نیست که من با پرچمی که روی میز است شناخته شوم. فرهنگ باید در نگاه و دریافت و رفتار من نمود پیدا کند. اگر من ایرانی تبار هستم باید در هر جای دنیا کردار من منعکس شود.»
این استاد دانشگاه سوالهایی را در حوزهی تولید محصولات مطرح کرد: «آیا تغییر شکل دادن محصولات تولید شده میتواند یک فعالیت محسوب شود؟ آیا این نوع محصولات با نیاز مخاطب همخوانی دارد؟ آیا ما با این نوع تولیدات انتخاب اول بچههای سرزمینمان هستیم؟ کدامیک از برنامههای ما به مهارت حل اختلاف و شکلگیری تعاملات صحیح در بچهها کمک میکند؟»
شامانی تأکید کرد: ما با فردی باهوشتر و دقیقتر از خودمان روبه رو هستیم، و قرار نیست کسی را تربیت کنیم که شبیه خود ماست. او ادامه داد: «قرار است در سیر تاریخی ما افرادی بهتر را تربیت کنیم نه کسی شبیه خودمان را. اگر قرار بود افرادی شبیه هم تکرار شوند خداوند میتوانست خود چنین امری را بر عهده بگیرد و افراد را شبیه به هم بیافریند. اینکه ما در تولید محصول یا شیوه تربیت به این شیوه عمل میکنیم بویی از خودخواهی با خود دارد.»
سردبیر سابق نشریه رشد معلم در ادامه نشانههای طرح فرهنگی مطلوب را با طرح سوالهایی عنوان کرد: «هر طرح مفیدی باید بتواند به پرسشهایی پاسخ بدهد: آیا اطلاعات لازم در رابطه با مخاطبان و زمینههای اجتماعی و فرهنگی مرتبط با آن در تدوین سیاستها و هدفهای مورد نظر قرار گرفته است؟ آیا هدفهای کلی به صراحت بیان شده است و برای تمام افراد قابل درک است؟ تا چه حد طرح میتواند میان هدفهای فعالان عرصه فرهنگی و نیازهای مخاطبان و هدفهای کلی جامعه سازگاری ایجاد کند؟ آیا طرح و برنامه فرهنگی بخشی از یک طرح جامع است که در کل جامعه مورد توجه است یا جدا از روند کلی برنامهریزی فرهنگی میخواهد اجرا شود؟ آیا طرح فرصت لازم را برای مشارکت و هدایت به وسیله خود مخاطبان فراهم میآورد؟»
وی بیان کرد که مدیران، برنامهریزان و مجریان این امر باید به سه نکته کلی توجه کنند: «باید دقت کرد که توی برنامهها باید به تعادل آن، همخوانیاش با علایق و تطابق آن با نیازها و خواستها توجه داشت.»
در ادامه صدیقه اطهری به تعریف محصول فرهنگی پرداخت: «هر آنچه که از فرآیند ساخت و ساز در امور فرهنگی حاصل شود و قابل ارائه باشد، محصول فرهنگی است. بنابر این تعریف تئاتر، موسیقی، کتاب و فیلم از این نوع محصولات محسوب میشوند.»
کارشناس فرهنگی کانون استان تهران در این باره سخن گفت که یک محصول فرهنگی در بدو تولید نمیتواند بعد اقتصادی داشته باشد: «به نظر من محصول فرهنگی در ابتدا نمیتواند بعد اقتصادی داشته باشد. اگر این محصول قابلیت این موضوع را داشته باشد به مرور زمان میتواند وارد این حیطه شود اما از ابتدا نمیتوان چنین توقعی از آن داشت، در واقع باید گفت محصول فرهنگی محصولی است که نیاز به حمایت دارد.»
اطهری در ادامه به بیان تاریخچه کانون در این حوزه پرداخت: «کانون از همان سال 1344 تولید محصول فرهنگی را شروع کرده است. رسالت اصلی ما همین بوده و است. در زمانی که دغدغه تولید این محصولات وجود نداشت کانون به اهمیت این موضوع پی برد و دربارهی آن اقدام کرد.»
وی در ادامه سخنانش حمایت مادی و معنوی از یک محصول را در گسترش آن موثر خواند و به بیان مثالهایی پرداخت.
این سخنران درباره نیازهای این روزهای کانون سخن گفت و جدیتر گرفتن مربیان را خواستار شد: «متاسفانه ما در مراکز فراگیر با کمبود کتابهای لمسی روبرو هستیم اما مربیان ما خود به خلق چنین محصولاتی دست زدهاند و اگر از آنها حمایت شود میتوانند قدمهای مهمتری بردارند.»
در انتهای این برنامه مربیان و کارشناسان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به طرح مسایل خود پرداختند و توجه بیشتر به نیروهای خلاق کانون را خواستار شدند. آنها توانمندیهای مربیان و موانع پیش روی خود را مطرح کردند.