ماهان شبکه ایرانیان

آیا اولادپیغمبر بودن وسید بودن ملاک برتری است؟

فرزند پیامبر بودن به خودی خود فضیلت نیست و باعث نجات اخروی نمی گردد

آیا اولادپیغمبر بودن وسید بودن ملاک برتری است؟

 فرزند پیامبر بودن به خودی خود فضیلت نیست و باعث نجات اخروی نمی گردد. فردی حتی اگر فرزند بلاواسطه پیامبر باشد و در اعتقاد و عمل و اخلاق تابع و همرنگ پدرش نباشد، در عالم معنا و در آخرت فرزند او به حساب نمی آید و اهلیت فرزندی را از دست داده است همچنان که فرزند نوح این اهلیت را از دست داد و خداوند در مورد وی فرمود:

یا نُوحُ إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَهْلِکَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَیْرُ صالِح(1)

ای نوح! او از اهل تو نیست! او عمل غیر صالحی است [فرد ناشایسته‏ ای است‏].

اما گرامی داشتن فرزندان و نسل یک فرد (خوب باشند یا بد، بدون این که این گرامی داشت ظلم در حق دیگری باشد) نوعی احترام گذاشتن به آن فرد است و ما چون به پیامبر علاقه داریم و به حکم خداوند باید او را گرامی بداریم، مناسب است فرزند و نسل او را به خاطر او گرامی بداریم حتی اگر او فرزند خلفی هم نباشد.

این تکلیف ما است و اما این حرمت گذاری برای سادات نه یک مزیت بلکه یک تکلیف مضاعف ایجاد می کند. زیرا در مقابل هر نعمتی شکر و در مقابل هر تکلیفی وظیفه ای است و وقتی مردم فردی را به عنوان انتساب به پیامبر حرمت می گذارند او باید همرنگی بیشتری با پیامبر داشته باشد و شکر این نعمت به همرنگی بیشتر است.

اگر بعضی سادات به این جهت خود را برتر بشمارند و تکبر کنند، ناشکری کرده و گناهکار شده اند، ولی تکلیف ما سر جای خودش باقی است.

اما مقدس بودن قبر سادات کلی و عمومی نیست، بلکه در همه جا مردم فقط به سادات مؤمن و صالح متوجه می شوند و به حرمت آنان از خدا حاجت می طلبند و قبر هر سیدی را مقدس نمی شمارند.

تقدس مخصوص خدا است و پیامبر خدا و امامان که بندگان خاص خدا هستند و هر انسان مؤمنی که با آنان همرنگ شده باشد، خواه سید باشد یا غیر سید. تقدس حاصل ایمان و عمل صالح است و در هر کس که ایمان و عمل صالح داشته باشد، به تناسب درجه ایمانی اش حاصل می گردد.

در قرآن در مورد زنان پیامبر به خاطر انتسابی که با پیامبر(ص) داشتند آمده:

یا نِساءَ النَّبِیِّ مَنْ یَأْتِ مِنْکُنَّ بِفاحِشَةٍ مُبَیِّنَةٍ یُضاعَفْ لَهَا الْعَذابُ ضِعْفَیْنِ وَ کانَ ذلِکَ عَلَی اللَّهِ یَسیراً وَ مَنْ یَقْنُتْ مِنْکُنَّ لِلَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تَعْمَلْ صالِحاً نُؤْتِها أَجْرَها مَرَّتَیْنِ وَ أَعْتَدْنا لَها رِزْقاً کَریماً (2)

 ای همسران پیامبر! هر کدام از شما گناه آشکار و فاحشی مرتکب شود، عذاب او دوچندان خواهد بود و این برای خدا آسان است و هر کس از شما برای خدا و پیامبرش خضوع کند و عمل صالح انجام دهد، پاداش او را دو چندان خواهیم ساخت، و روزی پرارزشی برای او آماده کرده‏ایم.

فردی خطاب به امام سجاد فرمود: شما از خانواده ای هستید که گناهانتان آمرزیده شده است( و بهشت برای شما مهیا شده )؛ امام خطاب به او فرمود:

این گونه که تو می گویی، نیست. ما از زنان پیامبر سزاوار تریم که خدا به نیکوکارمان دو پاداش و به بدکارمان دو کیفر دهد.(3)

پس سید بودن گر چه آنان را در جامعه عزیز کرده، ولی به همان نسبت هم تکلیف آنان را سنگین تر کرده و اگر آنان همرنگی با رسول خدا را کسب نکنند و قدر این نعمت را ندانند، کیفر سنگین تری در انتظارشان است.

اما این که بدن فرزندان پیامبر بر درندگان حرام شده است،  در مورد فرزندان زهرای مرضیه وارد شده است که خون و گوشتشان بر آتش حرام شده است و امام رضا خطاب به برادرش "زید النار" که متاسفانه از همرنگی با پیامبر فاصله گرفته بود، فرمود: گویا تو را پست های کوفه با این حدیث که خداوند گوشت و خون فرزندان فاطمه را بر آتش حرام کرده، غره کرده اند در حالی که این سخن ناظر به فرزندان بلافصل ایشان یعنی امام حسن و امام حسین است. (4)

معلوم می شود حرام بودن گوشت و خون فرزندان حضرت زهرا هم بر درندگان ناظر به فرزندان بلافصل اوست(و فرزندانی که همرنگی کامل با آنان داشته باشند) از همین رو وقتی در دوران متوکل زنی ادعا کرد که زینب دختر فاطمه زهرا (س) است امام هادی (ع) فرمود برای این که دروغش را معلوم کنید، او را نزد درنگان وحشی بیندازید زیرا درندگان به فرزندان فاطمه زهرا تعرض نمی کنند و همین راهکار امام آن زن را وادار کرد به دروغگویی خود اعتراف کند و متوکل فرصت را مناسب دید و خواست امام را از بین ببرد و او را در معرض درندگان قرار داد و دید که آنها به امام ادب کردند و پابوسی امام نمودند.(5)

بنا بر این نظر شما در مورد سادات درست است اما  سادات خوب و مؤمن و صالح به خاطر ایمان و صالح بودنشان شایسته احترامند و تو اگر از آنان نفرت داشته باشی، باید در سلامت روحی خود شک کنی، ولی حرمت گذاری به ساداتی که در ایمان و صالح بودن زبده نشده اند و به ذات خودشان شایستگی احترام ندارند، حرمت گذاری به پیامبر است و شما باید به این نکته توجه کنی تا نفرتت از بین برود و به خاطر جدشان آنان را دوست بداری.

البته این دوست داشتن نباید حقی را ناحق کند یا ما را به ظلم سوق دهد که خدا با آن راضی نیست.

پی نوشت ها:

1. هود(11) آیه 46.

2. احزاب(33) آیه30-31.

3. بحرانی، البرهان، تهران، بنیاد بعثت، 1416ق، ج4، ص441.

4. مجلسی، بحارالانوار، بیروت، الوفا، 1404ق، ج43، ص231.

5. همان، ج50، ص205.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان