ما میدانیم با دو بروشور؛ یک جلسه برای والدین و کودکان برپاکردن در مدارس، با یک سخنرانی، روزنامهدیواری تهیهکردن و... کودکان ما در برابر آسیبهای جنسی واکسینه نمیشوند، بهتر است بهجای تجویز قرصهای آموزشی و کپسولهای پرورشی که سالیان متمادی است بیتأثیری و آنیبودن خود را اثبات کردهاند، برحسب تخصصمان، فکری به حال کودکان این جامعه کنیم، اگر تخصصی هست.
به گزارش ، شرق نوشت: مراقب خودت باش... اگر فرد ناشناسی خوراکی تعارف کرد یا وعده خرید عروسک و دوچرخه و چه و چه به تو داد، بههیچوجه با او همراه نشو، فورا به مدیر مدرسه اطلاع بده و... ؛
زمزمههای آشنای مادران و پدران به کودکانشان؛ زمزمههای تلخی که در پس بیان آنها نگرانی عظیمی نهفته است، نکند دختر من هم به عاقبت ... دچار شود، نکند پسر من هم، زمان بازگشت از مدرسه مورد تهاجم کفتار قرار گیرد. با انساننمایانی که در کوچهپسکوچههای شهر راحت و آسوده و با چهرههایی موجه میچرخند چطور آشنایشان کنیم، آدمبدهای خیالی کودکان، در دنیای واقعی هم، همان شکل هستند؟ شناخته میشوند؟ مانند جادوگرها هستند؟ ناخنهای بلند دارند؟ صداهای کلفت، لباسهای کثیف، شلاق به دست؟... نه ... این انساننماهای مخفی در پوشش انسانبودنشان، ذهنی کثیف دارند، مبتلا به ایدز فکری هستند، ویروسی که در مغز آنان رخنه و حسابی جا خوش کرده، بههیچوجه قابل درمان نیست و کنگری خورده است که حالاحالاها تا زمانی که چند یا چندین خانواده را در غم پاکی و معصومیت ازدسترفته کودکشان داغدار نکند، لنگرش پابرجاست و چه بد جاخوشکردنی است... قابلتوجه دوستان دوستدار فرهنگسازی... .
پس کودکانمان را با این انساننماها که مصداق کالانعام بل هم اضل هستند چگونه آشنا کنیم؟ میدانیم جامعه آلوده به این ویروس شده است، آیا از حضور فرزندمان در اجتماع جلوگیری کنیم؟ کودکانمان را تحت آموزش خود بگیریم و نگذاریم در مدارس پای بگذارند؟
ملالی نیست، اما بدانید انسان به ذات خود موجودی اجتماعی است، همان میزان که به فردیت و شخصیت نیاز دارد، به حضور در جمع هم نیازمند است، بنابراین پس از والدین، دومین جامعهای که کودک وارد آن میشود مدرسه است و خانه دومی است که نسخههایش گاه تکراری، گاه بیفایده و گاه سخیف است؛ گویا پزشکان متخصص آموزشی و پرورشی برای غدد سرطانی هم نسخههایی مانند پزشکان عمومی میپیچند، اما غدد بدخیم با آسپرین کودک بروشور، تتراسایکلین روزنامهدیواری درمان نمیشود... .
ما میدانیم با دو بروشور؛ یک جلسه برای والدین و کودکان برپاکردن در مدارس، با یک سخنرانی، روزنامهدیواری تهیهکردن و... کودکان ما در برابر آسیبهای جنسی واکسینه نمیشوند، بهتر است بهجای تجویز قرصهای آموزشی و کپسولهای پرورشی که سالیان متمادی است بیتأثیری و آنیبودن خود را اثبات کردهاند، برحسب تخصصمان، فکری به حال کودکان این جامعه کنیم، اگر تخصصی هست.
ما توقع بیجا از دوستان نظام آموزشوپرورش نداریم. راه درمانی، تربیت جنسی است، نه تربیت آنی، نه جذاب، تربیت جنسی که نوعی تربیت تابعی است، آن هم تابع آموزشهای مستقیم، غیرمستقیم، محتوای آموزشی، آموزشدهنده (مربی)، استمرار در آموزش، عزتنفس در کودکان و... .
کمی صبر پیشه کنید؛ با خود نگویید، آموزش مستقیم؟ بهتر است بهجای انحراف فکری به اصل بیندیشید؛ مقصود آموزش مستقیم اعمال جنسی نیست، بلکه مقصود این است که به کودکان، خودمراقبتی را مستقیم آموزش دهید، به کودکان مستقیم بگویید که باید حافظ جسم و جان خود باشند، کودکان متوجه پیرایه گفتار یا ایهام یا کنایه نمیشوند، لطفا مانند انسان کامل با آنها رفتار نکنید، مانند کودک کامل با آنان مواجه شوید؛ با هزاران روش و لطایفالحیل که آموزگاران متخصص دوران ابتدایی کشور ما، جملگی در این خصوص تبحر دارند میتوان این نکات را نه در برههای خاص، بلکه مادام بر اساس یک برنامهریزی به کودکان آموخت.
اگر میگوییم غیرمستقیم، چراکه معلم میتواند مانند یک تدوینگر برنامه درسی ابتدایی و کاملا قصدنشده نکات مهمی درخصوص مراقبه از خود را در بطن هر محتوای آموزشی جای دهد. درخصوص محتوای آموزشی، باید بدانیم که کودکان خواهان و ادراکگر مطالبی هستند که برایشان ملموس باشد. محتوایی که در جهت تربیت جنسی ارائه میشود نباید ساختهوپرداخته ذهن متخصصانی از فرهنگهای دیگر باشد. بومیگری در محتوای آموزشی بسیار حائز اهمیت است، چراکه کودکان ما در ایران با فرهنگ ایرانی، با عقاید ایرانی و در خانواده ایرانی رشد پیدا کردهاند و مفاهیم غیرملموس برایشان قابلهضم نیست.
اگر میگوییم عزتنفس، چراکه خودباوری لازمه رسیدن به کمال است و در حوزه تربیت جنسی باید این درک را در کودکان پدید آورد که دارای ارزش هستند و باید ارزشمند شمرده شوند و حریم خصوصی آنان یکی از مهمترین مواضع ارزشی آنها بهشمار میآید.
در پایان لازم است بدانید اگر میگویند کمگویی ارزش است، آن را با نگوییها اشتباه نگیرید... . مادام نگویید (هیس) آبرودارها فریاد نمیزنند. با این عبارات از زیر بار مسئولیت و نگاهبانی فرزندتان شانه خالی نکنید و نگذارید از وجود والدینی محافظ در عین سرشاری، عملا تهی شود.