سر چهارراهها،سرپیادهروها، پارکها، داخل مترو و جلوی در رستورانها دیده میشوند. فال و گل میفروشند.
به گزارش ، ابتکار نوشت: اسپند دود میکنند و شیشه ماشینها را تمیز میکنند. نزدیک سال نو که میشود، صورتشان را با دوده لوله اگزوز ماشینها سیاه میکنند و حاجیفیروزهای شهر میشوند یا یک وزنه جلویشان میگذارند و در حالی که مشغول نوشتن مشقشان هستند، وزن مردم را اندازه میگیرند. در بدترین حالت ممکن هم سرشان را داخل سطلزبالههای مکانیزه کردهاند و بعد از آن با کیسهای بزرگ و وزین که کمرشان را خم کرده است، در هر گوشه و کنار شهر تردد میکنند. تعداد زیادی از این افراد کودکان کار هستند که در بدو ورود به کلانشهرهای ایران به ویژه در پایتخت توجه هر شهروند و گردشگر خارجی را به خود جلب میکنند.
آنطور که در آییننامه ساماندهی کودکان خیابانی آمده است فرد کمتر از 18سال تمام که به صورت محدود یا نامحدود در خیابان به سر میبرد و رابطه او با خانواده به حداقل رسیده و یا اساسا چنین ارتباطی وجود ندارد کودک خیابانی معرفی میشود. آییننامهای که 12سال از تصویب آن میگذرد اما هنوز گاه وبیگاه این معضل اجتماعی به صدر اخبار رسانهها بدل میشود و دوباره به فراموشی سپرده میشود. در این میان نهاد یا سازمانی هم مسئولیت اصلی این کودکان را برعهده نمیگیرد. موضوعی که رئیس کمیسیون اجتماعی مجلس در توضیح آن به «ابتکار» میگوید: چهار نهاد در این موضوع وظایفی دارند به این شکل که قوه قضائیه حکم میدهد، نیروی انتظامی جمعآوری و اجرا میکند، شهرداری به مدت دو هفته کودکان کار را اسکان موقت و بهزیستی کار جداسازی کودکان را انجام میدهد.
کودکان کار در جهان و ایران
بر اساس آمار سازمان جهانی کار، سالانه 250 میلیون کودک 5 تا 14ساله در جهان محروم از کودکی میشوند. طبق این آمار 120میلیون نفر از آنها وارد بازار کار شده و مشغول به کار تماموقت هستند. در این میان درباره کودکان کار ایران هم باید گفت هرچقدر هم تعداد زیاد این افراد را در سالهای اخیر در کشور منکر شوند اما این کودکان هر روز در کوچه و خیابان دیده میشوند که البته آمار دقیقی از آنها در کشورمان وجود ندارد که شاید به دلیل نداشتن متولی اصلی برای کودکان کار باشد، متولیانی هم که از سازمان بهزیستی و وزارت کار وجود دارند، بیشتر در حال موازیکاری هستند.
دستگاههای متولی ساماندهی
براساس آییننامه ساماندهی کودکان خیابانی، سازمان بهزیستی کشور موظف است با همکاری و مشارکت شهرداری، انجمنهای خیریه، تشکلهای غیردولتی و نیروی انتظامی و با استفاده از مددکاراجتماعی نسبت به شناسایی، جذب، پذیرش وتوانمندسازی کودکان خیابانی در همه مراکز استانها و در صورت صلاحدید کارگروه اجتماعی استان در شهرهای بالای 200هزار نفر اقدام کند. تبصره یک این آییننامه نیز نیروی انتظامی را موظف کرده در مواردی که سلامت جسمانی و روانیکودک در معرض خطر جدی قرار میگیرد در امر جذب با سازمان بهزیستی کشور همکاری کند.
آییننامهها و قوانین 11دستگاه را در کنار سازمان بهزیستی برای بحث ساماندهی قرار داده است که البته به عقیده مسئولان بهزیستی اغلب این دستگاهها همکاری لازم را ندارند، موضوعی که فریبا درخشاننیا مدیرکل دفتر امور آسیبدیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی کشور در تازهترین اظهارات خود به آن اشاره میکند و میگوید: کودکان کار و خیابان باید مورد درمان و در چرخه حمایتی قرار گیرند اما هیچ حمایتی از این کودکان صورت نگرفته و وزارت بهداشت هنوز پای میز مذاکره نیامده است. اما رئیس کمیسیون اجتماعی مجلس دیدگاه دیگری دارد و اگرچه نمیخواهد به طور مستقیم دخالتی در این موضوع کند به این توضیح اکتفا میکند و به «ابتکار» میگوید: در وضعیتی که وزارت بهداشت 11میلیون نفر را در چهار سال گذشته بیمه کرده و حتی اعلام شده هر ایرانی که بیمه نیست به دستگاههای مرتبط مراجعه کند یعنی این وزارتخانه طبق آنچه مکلف شده وظایف خود را برای حمایت از ایرانیان در زمینه مسائل درمانی
انجام داده و دیگر حرفی باقی نمیماند.
چالش با وزارت بهداشت
با این حال درخشاننیا میگوید: بحث حمایتطلبی و مطالبهگری درخصوص کودکان کار در دستورکار سازمان بهزیستی است. به دنبال این هستیم که با 11 دستگاه به طور جداگانه و خاص جلساتی برگزار کنیم تا در نهایت در یک کارگروه ویژه در مورد انجام تکالیف دستگاهها به نتیجه برسیم به طوری که هر کدام از دستگاهها تکالیف خود را بهدرستی انجام دهند و آییننامه به شکل دقیق و درست اجرا شود. در خصوص وزارت بهداشت هنوز جلسه مشترکی در مورد کودکان خیابانی و کار برگزار نشده است. با این وزارتخانه در چالش هستیم و پیگیر این هستیم که جلساتی برگزار کنیم، چراکه یکی از ارکان اصلی این بسته حمایتی وزارت بهداشت است. سازمان بهزیستی بهتنهایی نمیتواند در این مسیر قدم بردارد و باید تمام ارکان حاکمیت با اراده ملی برای حل این مسئله گام بردارند.
با همه صحبتهای مدیرکل دفتر امور آسیبدیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی درباره حمایت از کودکان کار و خیابانی و برنامهریزی برای آنان روی دیگر سکه موضوعی است که عضو هیئت رئیسه شورای شهر تهران در آخرین اظهارات خود به آن اشاره کرده است. به گفته بهاره آروین، بهزیستی شرایط نگهداری کودکان کار و خیابانی را در مراکز خود ندارد و شرایط اسفناکی در بسیار از مراکز بهزیستی وجود دارد، در واقع کار بیهودهای که از سوی این سازمان درحال انجام است.
مصلحت را کنار بگذارید
از سوی دیگر، در سالهای اخیر مسئولان و کارشناسان این حوزه بارها اعلام کردهاند که اکثر کودکان کار تابعیت ایرانی ندارند موضوعی که درخشاننیا درباره آن میگوید: حدود 70درصد کودکان خیابانی در تهران، اتباع غیرایرانی هستند و در میانگین کشوری نیز نزدیک به 40درصد آنها اتباع غیرایرانی و غیرمجاز هستند. رئیس کمیسیون اجتماعی مجلس راهحل این مشکل را تغییر سیاستها درباره کودکان کار اتباع بیگانه میداند و معتقد است که باید مصلحت را درباره این دسته از افراد کنار بگذراند و مابقی کودکان را ساماندهی کنند. عزیزی با تاکید بر اینکه تعهدی نسبت به اتباع بیگانه نداریم، توضیح میدهد: بخش زیادی از کودکان کار را اتباع بیگانه تشکیل میدهند. در صورتی میتوان چهره شهر را از وجود کودکان کار پاکسازی کرد که درباره کودکان غیرایرانی تصمیم نهایی گرفته و اجرا شود. او در تایید صحبتهای خود و عملی شدن ساماندهی کودکان کار به طرحی که دو سال پیش در تبریز اجرا شده اشاره میکند و میگوید: در مدت یک سال از سطح این شهر 700گدا جمعآوری شد که از این تعداد فقط 50نفرشان نیازمند واقعی و مابقی یا کلاش ایرانی یا گدای خارجی بودند. به گفته عزیزی، برگزاری اجلاس سران کشورهای اسلامی نشان داد با برنامهریزی میتوان این کودکان را ساماندهی کرد چراکه هیچ کودک و معتادی در آن بازه زمانی در سطح شهر دیده نشد. عزیزی تاکید میکند: وقتی کودکان کار تحت پوشش آموزش و حمایت تحصیلی و تغذیهای قرار میگیرند بنابراین میتوان با ساماندهی آنان این معضل جتماعی را برای همیشه از چهره شهر پاک کرد.
با همه اینها نکته قابل تامل موضوعی است که سمیه محمودی، عضو کمیسیون اجتماعی مجلس همین چند روز پیش از آن خبر داد. به گفته این نماینده، تاکنون لایحه حمایت از کودکان کار در مجلس دهم مطرح نشده است. به عقیده او، بنا به اهمیت موضوع باید در یک طرح دو فوریتی در مجلس به این موضوع پرداخته شود و نباید تصویب و اجرایی شدن آن را سالها عقب بیندازیم.
گفتنیها بارها درباره کودکان کار گفته شده بنابراین باید مسئولان و متولیان این موضوع به این باور برسند که این کودکان به دلیل داشتن وضعیت عاطفی نامناسب و شرایط خاص زندگی، از نظر عاطفی، آسیبپذیرتر از کودکان هم سن و سال خود هستند. هر زمان به ویژه شبها خطراتی این کودکان را تهدید میکند، سوءاستفاده از آنها و آشنایی با جرایم تنها بخشی از مخاطراتی است که زنگ خطر آن سالها پیش به صدا درآمده با این توضیح که بیتوجهی و نادیده گرفتن این کودکان باعث نهادینه شدن خشمی پنهان در ناخودآگاه آنها شده که در بزرگسالی باعث بروز بسیاری از ناهنجاریها در جامعه میشود.