سرویس فرهنگی فردا: تهمینه میلانی در بخشی از گفتگوی خود با شرق میگوید: به جلسهای که آقای غرضی هنرمندان را دعوت کرده بودند، دعوت شدم. در آن جلس گفتند ما بر قلب میلیونها ایرانی حکومت میکنیم، اما شما هنرمندان قادر نیستید هزار نفر را به سالنهای سینما بیاورید؟! حرف ایشان که تمام شد در جلسه پرسش و پاسخ، اجازه گرفتم و حرفهایم را زدم. به ایشان گفتم که با وجود چنین مدیران بیتجربه و سیاسی باید هم سینماها خالی بماند. کسانی برای ما تصمیم میگیرند که از سینما نیستند و دانش و درکی از سینما ندارند. سینما را به اهلش بسپارید تا ما هم میلیونها ایرانی را به سینما بیاوریم. سالن یکدست و بیاغراق سه دقیقه برای من کف زد.
ولی فردای آن روز همه من را تنها گذاشتند. فردای آن روز به یکی از دفاتر سینمایی رفته بودم، جایی که محال بود کسی مرا آنجا پیدا کند. بعد از ورود به دفتر، صاحب آن دفتر، گوشی را برداشت و گفت: خانم میلانی، از ارشاد با شما کار دارند. پشت خط آقای خاکبازان بود. گفت: «آب دستته بذار زمین و فورا بیا ارشاد»؛ که ایکاش نمیرفتم، چون ششماهونیمه آبستن بودم. به دفتر ایشان که وارد شدم شروع کرد به تهدید و حرفهایی زد که شایسته یک مدیر کل نبود. همانجا بود که کیسه آب من پاره شد. مرا به بیمارستان بردند و دوقلوهایم زود به دنیا آمدند. پسرم بیشتر از چهار روز زنده نماند! دخترم هم یک کیلو بهدنیا آمد.
روز اولی که دخترم را به خانه آوردیم، دور از چشم همسرم یک نامه نوشتم برای آقای ضرغامی که در آن زمان معاون وزیر بودند، فکس کردم. پنج دقیقه بعد ایشان به منزل ما تلفن کردند و بعد از سلام و احوالپرسی گفتند نمیتوانم حرف بزنم. گوشی را به آقایی به نام فاطمینویس دادند. ایشان گفت: مهندس خیلی متأثر و ناراحت شده و نمیتواند با شما صحبت کند. اما از شما دلجویی خواهند کرد. آقای خاکبازان را وادار کردند از من عذرخواهی کند.