بدون شک، خیانت به همسر عوارض و پیامدهای متعددی را به دنبال خواهد داشت که هم بر فرد و هم بر خانواده و هم بر جامعه تأثیر خواهد گذاشت. در مطالعهای بر روی 160فرهنگ مختلف نشان داده شد، بیوفایی و خیانت یکی از دلایل عمدهٔ ذکرشده برای طلاق است. همچنین مطالعات زیادی نشان دادهاند، واکنش فرد نسبت به خیانت همسر، شبیه علائم استرس پس از ضربهٔ روانی، همچون علائم شوک، سردرگمی، خشم، افسردگی، آسیبدیدن عزت نفس و کاهش اعتمادبهنفس در مسائل شخصی و جنسی است. نتایج پژوهشهای دیگری حاکی از آن است که پس از افشای خیانت همسر، خانوادهها با مسائلی نظیر بحران زناشویی، تضعیف عملکرد در نقشهای والدینی و مشکلات شغلی روبرو میشوند. از دیگر پیامدهای خیانت همسر میتوان به مسائلی نظیر ضربوشتم، قتل همسر و اقدام به خودکشی اشاره کرد. حتی در بسیاری از مواقع، شوهران، همسران خود را به دلیل وجود نفر سوم میکشند.
در بیانی دیگر، وقتی چنین رابطهای کشف میشود، همسر خیانتدیده ممکن است احساس ویرانشدگی داشته باشد. ممکن است احساسات منفی متفاوتی را تجربه کند: احساس بیکفایتی و طردشدگی، خشم و تنفر شدید، گناه و حسادت و… . احساس حسادت ممکن است از این تفکر ناشی شود که همسر خیانتکار چیزی را به طرف مقابل داده که تا قبل از آن بهطور انحصاری به او متعلق بوده است. بهخصوص برای مردان بخشی از حسادت از حس مالکیت ناشی میشود. ترس اینکه شخص دیگری موقعیت برتری را تصاحب کند، نیز ممکن است مطرح باشد. بیشتر اوقات همهٔ بار مسئولیت به طرف فردِ خیانتکننده است و اوست که سرزنش میشود؛ اما احساس گناه و سرزنشِ خود نیز احساسی است که همراه با سایر احساسات دیگر تجربه میشود، افکاری مانند اینکه باید همسر بهتری میبودم یا روابط جنسی بیشتری با همسرم برقرار میکردم، از این جمله افکار هستند. برخی از افراد که هنوز به همسر خیانتکار علاقمند هستند، نفر سوم را مقصر میدانند و او را مسئول اغفال همسر خود معرفی میکنند تا بتوانند به نحوی همسر خود را معاف کنند.
همسر خیانتدیده از یک طرف تمایل به ترک و طرد همسر خیانتکار دارد و از طرفی نگران است این کار او را بیشتر به سمت رقیب سوق دهد. فرد خیانتکننده نیز احساسات چندگانه و گاه متناقضی را تجربه میکند. از طرفی دچار احساس شرم و گناه و از طرفی دچار ترس از واکنش همسر است. از طرفی ممکن است هنوز همسر خود را دوست داشته باشد، اما احساسات شدیدی را نسبت به آن فرد دیگر هم احساس میکند و از اینکه چگونه در آن واحد دو نفر را دوست دارد، گیج و مضطرب است. برخی اوقات هم گرچه همسر خود را دوست دارد، تمایلی ندارد از احساساتی که با آن فرد دیگر تجربه میکند، بگذرد. همسر خیانتدیده ممکن است رفتارهای متفاوتی را در پیش بگیرد: گاهی ممکن است همسر خیانتکار را بیرون کند و گاهی نیز بالعکس به منظور شکست رقیب و برندهشدن در مبارزه، جلب توجههای افراطی و رفتارهای جنسی افراطی از خود نشان دهد، تا همسر را دوباره به شرایط قبلی برگرداند. در هر حالت احساس گناه و اضطراب همسر خیانتکرده را بیشتر میکند؛ چرا که یا خود را سزاوار بخشش و تلاش مجدد نمیداند یا با این فکر که او مجبور است برای اصلاح موقعیت کاری انجام دهد، احساس فشار میکند. در مواقعی که همسر خیانتدیده شروع به جستوجو در وسایل شخصی همسر از جمله تلفن، ایمیلها، کیف و کامپیوتر میکند، همسر خیانتکار مجدداً احساسات متناقضی را تجربه میکند: از طرفی مایل است وانمود کند چیزی برای پنهانکردن ندارد و با این تفحص و تجسس راحت است و از طرفی دیگر جرأت اعتراض به تجاوز به حریم خصوصی خود را ندارد. این احساس ترس و اضطراب که همسر خیانتدیده برای همیشه دلیل قانعکنندهای برای خشم و حمله به او دارد، احساس غیرقابلتحملی است؛ بنابراین بر اثر بیوفایی زناشویی هم در خیانتدیده و هم در خیانتکرده، احساسات و رفتارهای متناقضی مشاهده میکنیم.
این نوشته را با سخنی از «باربارا دیآنجلیس» به پایان میرسانیم: تعهد واقعی یک حلقهٔ ازدواج، عقدنامه یا سند ازدواج یا سالهایی نیست که با یکدیگر زندگی کردهاید؛ بلکه رفتار شماست، در یکیک روزهای زندگیتان، با فردی که دوستش دارید.