جلسه هفتم دادگاه فساد نفتی،در تاریخ 19 آبان به صورت علنی برگزار شد.
در این دادگاه یک نام مطرح شد که مورد توجه همگان قرار گرفت. «شیخ حشر». کسی که زنجانی مدعی بوده ١٥ میلیارد یورو از او وام دریافت کرده است.
در جلسه روز سهشنبه دادگاه، قاضی صلواتی خطاب به متهم گفت آیا منابع و مدارک وام ١٥ میلیارد یورویی را که از شیخ حشر گرفتهاید، آوردهاید؟ بابک زنجانی گفت: «ما از روز اول، دعوایمان بر سر منشأ و پشتوانه نبود». قاضی خطاب به متهم گفت: «نحوه آشناییتان با شیخ حشر را توضیح دهید و اگر ممکن است شیخ را بیاورید تا ببینیم چنین شخصی وجود دارد یا نه».
زنجانی در پاسخ گفت: «باید این موضوع در امارات پیگیری شود». در ادامه قاضی خطاب به زنجانی گفت: «شما قرار بود امروز مدارکی را درخصوص وام ١٥ میلیارد یورویی شیخ حشر به ما تحویل دهید ... من یک روز دیگر به شما برای ارائه مدرک محکمهپسند درمورد منشأ ١٥ میلیارد یورویی فرصت میدهم».
نماینده دادستان هم گفت: «شما مدعی هستید که شیخ حشر به شما اعتماد دارد، او را به دادگاه بیاورید تا شهادت دهد». در این لحظه زنجانی گفت لزومی ندارد شیخ به دادگاه بیاید که قاضی صلواتی گفت دادگاه میخواهد او را ببیند، زنجانی هم پاسخ داد بله، میآید. البته این اولینبار نبود که نام این فرد در دادگاه مطرح شده بود.
شیخ حشر در کیفرخواست
در سومین جلسه دادگاه، رضا نجفی نماینده دادستان در بخشی از کیفرخواستی که علیه زنجانی قرائت کرد، گفت: « او وام 15 میلیارد یورویی دریافتی خود را ابتدا میگوید از شیخ حشر در دوبی گرفته است اما پس از آن مدعی میشود آن را از شرکت «I١» وام گرفته است درحالیکه بررسیها نشان میدهد شرکت «I١» به هیچ عنوان در بحث اعطای تسهیلات به اشخاص فعالیت نمیکند».
بر اساس آنچه در این پرونده وجود دارد، بابک زنجانی در مراحل بازپرسی مدعی شده وامی به مبلغ ١٥ میلیارد یورو از بانک HSBC با ضمانت یک شیخ اماراتی دریافت کرده که بر اساس آن بسیاری از فعالیتهای تجاری خود را گسترش داده است. این ادعای زنجانی در پاسخ به یک سوال مهم مطرح شده است. منشا پولهای او چیست؟ مسئولان پرونده و همچنین افکار عمومی در پی این سؤال هستند که متهم نفتی این حجم از دارایی را از چه طریقی به دست آورده است. به همین دلیل است که وزارت نفت و وکلای این وزارتخانه بارها مطرح کردهاند که باید منشأ پولهایی که زنجانی قصد دارد به نفت پرداخت کند، مشخص باشد و آنان هر پولی را نمیپذیرند و حتی عنوان شد شاید این پولها از راه قاچاق و معامله اسلحه به دست آمده باشد.
همین نکته بود که باعث شد زنجانی در جلسه پنجم دادگاه بگوید: «چند روز است در رسانهها میگویید اگر زنجانی میخواهد پول بدهد، باید چک کنیم پولش خیلی تمیز باشد و حاصل فروش هروئین، اسلحه و مواد مخدر نباشد و این در حالی است که نفت ایران درحالحاضر جزء کالاهای قاچاق است و پول سیاه محسوب میشود. شما پولتان را از امامزاده نیاوردید، پس همین که هرچی آوردند بهت دادند را بگیر!». زنجانی در جلسات بازپرسی ادعای وام ١٥ میلیاردی را مطرح کرده و در جلسه ششم دادگاه بود که قاضی صلواتی از او پرسید: «در رابطه با ١٥ میلیارد یورو توضیح دهید».
زنجانی در پاسخ گفت: «بنده آن چیزی را که به شما ربط دارد جواب میدهم. باید بروید در دادستانی آن کشور درخواست بدهید و از آن شیخ سؤال بپرسید». قاضی صلواتی هم به او گفت: «شیخی وجود ندارد و منشأ آن نامعلوم است. بنابراین هرگونه مدرکی راجع به شیخ و مبلغ ١٥ میلیارد یورو دارید در جلسه بعد ارائه دهید».
شیخی تاکنون رؤیت نشده و در جلسه روز سهشنبه باز هم قاضی تأکید کرد که میخواهد شیخ را در دادگاه ببیند.
در همین رابطه وکیل بابک زنجانی گفته بود: «حتی اگر ادعاهای موکلم مبنی بر وجود شیخ حشر محال باشد، صحت ادعاها مبنی بر نبود این شیخ هیچ تأثیری بر اثبات بزه انتسابی موکل ندارد. امروز در جلسه دادگاه بحثی مطرح شد و از موکلم خواستند تا فردی موسوم به شیخ حشر که ضامن وام ١٥ میلیارد یورویی آقای زنجانی بود، را در دادگاه حاضر کند که باید بگویم حتی اگر فرض محال وجود خارجی این شیخ صحت نداشته باشد، این قضیه هیچ تأثیری بر اثبات بزه انتسابی موکلم ندارد».
در هشتمین جلسه دادگاه فساد نفتی، صادقیقهاری، وکیل شرکت HK درباره ادعای وام ١٥ میلیاردی و سندسازی زنجانی گفت: «بابک زنجانی به یکی از کارمندان خود در هلدینگ سورینت کیش ایمیل میزند که مبلغ هشت میلیارد و 270 میلیون یورو را به عنوان وام از بانک HSBC در سوابق بانک FIIB ثبت کنید. این عملیات در دفتر بانک FIIB در مالزی انجام نمیشود و در دفتر شرکت هلدینگ در شهرک غرب تهران انجام میشود».
بررسی تمام این مباحث یک سؤال جدی پیشروی ما قرار میدهد. شیخ حشر کیست؟ آیا چنین فردی وجود خارجی دارد؟ بررسیهای «شرق» نشان میدهد که در امارات فرد مشهوری به نام شیخ حشر زندگی میکند که هم تاجری بنام است و هم سابقه فعالیت تجاری مشترک با ایرانیها را دارد، اما مشخص نیست این فرد همان شیخ حشر موردادعای زنجانی است یا نه.
شیخ حشر را بشناسید
شیخ «حشر مکتوم آل مکتوم» برادر همسر امیر سابق دوبی، شیخ «محمد بن راشد المکتوم» و مالک شرکت «الفجر» است. شیخ حشر کارشناسی خود را از دانشگاه سافولک در بوستون دریافت کرد. از آن زمان یکی از بزرگترین موفقیتهای او شامل سرمایهگذاری در شرکت ویرجین مگ استور در امارات متحده عربی بود. گروه الفجر در سال ١٩٧٠ در دوبی تأسیس شد. این شرکت در زمینههای خدمات اورژانس پزشکی، تجهیزات پزشکی بازرگانی، لوازم و تجهیزات دکوراسیون داخلی، فروشگاههای زنجیرهای الفجر، معاملات ساختوساز، امنیت، هتلها، مجتمعهای مسکونی، مواد شیمیایی، حفاری و... فعالیت میکند. الفجر که یک شرکت سهامی خاص است در سال ٢٠٠٤ به عنوان یکی از شرکتهای فرعی گروه الفجر تأسیس شد.
این شرکت ٩ برج تجاری که ارزشی بیش از سهمیلیارد دلار دارد در منطقه جمیرا ساخت. در سوم فوریه، ٢٠٠٩، شرکت الفجر سهامی خاص، مدیرعامل خود، شهرام عبداللهزاده را اخراج کرد و حدود ٣,٢ میلیارد هم صرف بازسازی سیستم اداری خود کرد. شیخ مکتوم بن حشر آل مکتوم، به عنوان رئیس جدید این شرکت منصوب شد. بنیانگذار این شرکت اعلام کرد عبداللهزاده را به دلیل
سوء مدیریت اخراج کرده است. منابع نزدیک به گروه الفجر میگویند که مدیرعامل جدید، حشر مکتوم، توسط پدرش فراخوانده شده تا شرکت الفجر را از «قتلگاه مالی» که در آن افتاده بود، نجات دهد. بر اساس گزارش مجله فوربس، شهرام عبداللهزاده توسط شیخ حشر، یک تاجر ایرانی پرزرق و برق معرفی شده است. گفته شده که سوء مدیریت او در شرکت «الفجر» شامل جعل قراردادهای شرکت و حسابهای ممیزینشدهای بوده که بعدها به دست آمده است. عبداللهزاده تمامی این ادعاها را انکار کرده و اقدامات شیخ حشر آل مکتوم و افرادش را سرقت تمام عیار از شرکتی که متعلق به او بوده، قلمداد کرده است.
در خبری که ٣٠ بهمن ١٣٨٧ توسط خبرگزاری فارس منتشر شد، آمده بود روزنامه وال استریت ژورنال در گزارشی به این موضوع پرداخت و نوشت: «یک معامله در دوبی پس از پایان دوره رونق، بسیار بحثبرانگیز شد، از میان محرکها و عوامل تاثیرگذار بر این شهر پرزرق و برق، شهرام عبداللهزاده سهم بزرگی داشت. او دائما مشغول ضیافت ناهار و شام با خاندان سلطنت بود. این رفتوآمدها به این دلیل بوده که شرکت او یکی از مهمترین مجموعههای اداری این امیرنشین بود، اما در فوریه، یک تماس تلفنی از اداره امنیت دوبی (امنالدوله) این امیرنشین به تمام اینها پایان داد. پس از آمدن او به آن مرکز، برای مدت ٦٠ روز در را به روی او قفل نگه داشتند. در این مدت دستگیری غیرقانونی، درباره بازار ملکی دوبی و رابطه تجاریاش با برادر همسر حاکم دوبی، شیخ حشر بن راشد آل مکتوم، مورد بازجویی قرار گرفت. عبداللهزاده دراینباره میگوید پس از آزادی، او از شرکت املاکی که خودش در تأسیس آن نقش سرمایهگذار را داشت، به طور غیرقانونی اخراج شد». عبداللهزاده مدعی است بازداشت غیرقانونی او پس از یک اختلاف تجاری با شریکش در املاک الفجر (الفجر للعقارات) به نام شیخ حشر بن مکتوم بن جمعه آل مکتوم و پسرش شیخ مکتوم بن حشر آل مکتوم رخ داد، هر دوی اینها اعضای خانواده پرجمعیت حاکم دوبی شیخ محمد بن راشد آلمکتوم حاکم دوبی و نایب رئیس دولت امارات هستند.
طبق دادخواستی که عبداللهزاده در پیشگاه اداره دادگستری عمومی دوبی در سال گذشته اقامه کرده، مدعی است که این دو نفر در مدتی که او در بازداشت غیرقانونی بوده، شرکت را تصرف و مدیریت آن را در دست گرفتهاند. شهرام عبداللهزاده به عنوان مدیر اجرائی از سال ٢٠٠٤ تا سال ٢٠٠٨ در شرکت الفجر کار میکرد. عبداللهزاده، پزشکی عمومی را در دانشگاه ماساریک به پایان رسانده بود. او از سال ١٩٩٩ به دوبی رفت و در زمینه املاک و مستغلات در دوبی مشغول به کار شد و در سال ٢٠٠٣، به شیخ حشر بن جمعه آل مکتوم، برادر حاکم دوبی معرفی شد.
بر اساس آنچه نشریه فوربس نوشته مقامات شرکت الفجر مدعی هستند که پس از اخراج عبداللهزاده هنوز مبلغ ١.٩ میلیون دلار از او طلبکار هستند. البته عبداللهزاده هم مدعی است که همین مبلغ را از شرکت الفجر طلبکار است.
ورود احمدینژاد به موضوع شیخ حشر
روز پنجم اردیبهشت ١٣٨٨ وبسایت اتاق بازرگانی و صنایع و معادن تهران نوشت: «شهرام عبداللهزاده میگوید نامهای در اختیار دارد که در آن، عبدالرضا شیخالاسلام، رئیس دفتر رئیسجمهور به نقل از محمود احمدینژاد به منوچهر متکی (وزیر وقت امور خارجه) نامهای داده است که در آن، به صراحت در مورد احقاق حق سرمایهگذار ایرانی دستور صادر شده است.
به گفته عبداللهزاده، با این دستور ویژه، دستگاه دیپلماسی کشور موظف بوده نسبت به بازگرداندن حقوق ازدسترفته او از جمله بازگرداندن پاسپورت توقیفشدهاش در امارات اقدام کند و نسبت به مصادره اموال یک سرمایهگذار ایرانی واکنش نشان دهد. شهرام عبداللهزاده همچنین گفته بود: «از طریق مقامات قضائی ایران، پیگیر حقوق از دست رفتهام هستم و دراین زمینه از شورای مشترک بازرگانان ایران و امارات نیز درخواست کمک کردهام».
شیخ حشر، مانند زنجانی بانک دارد
در ماه می ٢٠٠٩، شرکت الفجر سهامی خاص و شریک بازاریابیاش دینسی زارونی، در یک رسوایی مالی مرتبط با ساختوساز برجی در جزیره جمیرا درگیر شدند. رسوایی ظاهرا از این قرار بود که این شرکت با استفاده از چند عکس، عدهای را مجاب به سرمایهگذاری برای خرید این برج میکردند، در حالی که ساختوساز این برج هنوز آغاز نشده بود. در جریان این کلاهبرداری ٥٠٠ سرمایهگذار و ٤٠٠ میلیون یورو سرمایه، دخیل بودند. همچنین شرکت الفجر سرمایهگذاران بریتانیایی زیادی داشت که میلیونها پوند پرداخته بودند. پدربزرگ محمد بن راشد آل مکتوم، سعید بن مکتوم و جد بزرگ شیخ مکتوم، جمعه بن مکتوم برادر بودند. او صاحب باشگاه ورزشی النصر و مجموعه بانکهای سرمایهگذاری شوآ در خاورمیانه و شمال آفریقاست. شیخ حشر مکتوم آل مکتوم، در سال ٢٠٠٧ به عنوان یک مدیر جوان در سطح جوان توسط مجمع جهانی اقتصاد انتخاب شد. مجموعه سرمایهگذاری شوآ ارائهدهنده خدمات مالی است که یک بانک هم در زیرمجموعه آن فعالیت میکند. دفتر این مجموعه در دوبی بوده و یک شرکت سهامی عام است که توسط بانک مرکزی امارات متحده عربی حمایت میشود. این مجموعه در چهار حوزه مشغول به فعالیت است. مدیریت دارایی، سرمایهگذاری بانکی، بازار سرمایه و اعتبار حوزههای فعالیت این مجموعه است.
آیا حشر همان شیخ مورد ادعای زنجانی است؟
با توجه به آنچه درباره شیخ حشر گفته شد، چنین فردی در امارات وجود خارجی دارد، اما اینکه او همان فرد مورد ادعای زنجانی است یا خیر مشخص نیست.
نکته درخور توجه درباره شیخ حشر و شرکت الفجر این است که نشریه فوربس موردی را به عنوان یکی از نقاط تاریک شرکت الفجر عنوان میکند. الفجر در سال ٢٠٠٩ مبلغ ١٠ میلیارد دلار از بانک مرکزی امارات در ابوظبی وام گرفته که بدهیهایش را پرداخت کند. شرکتی که خود در آستانه ورشکستگی بوده و مجبور به دریافت وامی چنین سنگین از دولت امارات میشود آیا میتوانسته به زنجانی ١٥ میلیارد یورو وام بپردازد؟ آیا بانک HSBC ضمانت این شرکت یا مدیر آن، شیخ حشر را برای پرداخت چنین وامی میپذیرفته است؟ فردی که در دادگاه خود و در پرونده مرتبط با عبداللهزاده در امارات حاضر نمیشود، به خاطر زنجانی به تهران میآید؟ بعید به نظر میرسد شیخ حشر به دادگاه انقلاب بباید.