چه از درون پنجره هواپیما نگاه کنی و چه از پشت شیشه ماشینی که جاده کنار دریاچه را میرود، خط ساحلی دریاچه پیداست. یک سوی خط، دریاچه ارومیه به نفس نفس افتاده و یک سوی دیگر، درست چسبیده به دریاچه نیمه جان، باغهای سرسبز و پرآب خودنمایی میکنند. بسیاری که این صحنه را ندیدهاند میپرسند مگر آب این حوضچه کجا رفته که دریاچه ارومیه خشک شده است؟
به گزارش ، روزنامه صبح نو نوشت: در سالهای اخیر تهدید و خطرات خشک شدن دریاچه آنقدر جدی بود که حجت الاسلام حسن روحانی احیای آن را چون شعاری انتخاباتی به کار گرفت و اولین مصوبه دولتش را هم به آن اختصاص داد. مصوبهای که باعث شد گامهایی کند اما مؤثر برای نجات دریاچه برداشته شود و آرام آرام برق امید در چشمها جان بگیرد؛ اما حالا با فرارسیدن سال پایانی فعالیت دولت یازدهم تمام دستاوردهای ستاد احیای دریاچه ارومیه در معرض خطر است چرا که «اولویت اول» دولت در بودجه سال آینده «هیچ» جایگاهی ندارد و ریالی به احیای دریاچه ارومیه اختصاص داده نشده است!
مدیر دفتر تلفیق و برنامهریزی ستاد احیای دریاچه ارومیه در گفتوگو با مهر میگوید: احیا کردن دریاچه ارومیه یا عمده فعالیتهایی که با طبیعت سر و کار دارد، مانند ساختن یک جاده نیست که بگوییم فعالیتی را به عنوان زیرسازی شروع میکنیم. در مرحله اول زیرسازی را کامل و ساخت مابقی آن را به سال آینده که بودجه برای آسفالت و بتن داشتیم موکول میکنیم؛ اینجا فعالیتها باید مستمر و ادامهدار باشد. اگر درختان کاشته شده خشک شود، تمام زحمات و منابعی که مصرف شده، از بین میرود. از بین رفتن این درختان، به معنای از بین رفتن سلامت و بهداشت مردم است و از سوی دیگر ما نیز در آینده با هزینههایی به مراتب بیش از این روبهرو خواهیم بود تا فقط بخواهیم دریاچه را در یک شرایط تثبیت نگه داریم.
مدیر دفتر تلفیق و برنامهریزی ستاد احیای دریاچه ارومیه تصریح میکند: کل بودجهای که برای قُرق نیاز داشتیم، 15 میلیارد تومان بود که یک ریال هم برای آن پرداخت نشده است. از سوی دیگر دولت 80 درصد هزینههای درمان مردم را متقبل شده است. با خشک شدن دریاچه و برخاستن غبار نمکی عدهای به عوارض چشم، سرطان و بیماریهای ریه مبتلا میشوند. وقتی شعاعی با گستردگی بیش از 15 تا 50 کیلومتر داریم، میلیونها نفر در آنجا زندگی و کشاورزی میکنند. اگر درصدی از این افراد دچار بیماری شوند، چقدر دولت باید برای آنها هزینه کند و این بیماری چقدر هزینه برای خانوارها دربر دارد؟
چه از درون پنجره هواپیما نگاه کنی و چه از پشت شیشه ماشینی که جاده کنار دریاچه را میرود، خط ساحلی دریاچه پیداست. یک سوی خط، دریاچه ارومیه به نفس نفس افتاده و یک سوی دیگر، درست چسبیده به دریاچه نیمه جان، باغهای سرسبز و پرآب خودنمایی میکنند. بسیاری که این صحنه را ندیدهاند میپرسند مگر آب این حوضچه کجا رفته که دریاچه ارومیه خشک شده است؟
یکی از ساکنان روستای چپقلو در جنوب دریاچه ارومیه میگوید: «تا چند سال پیش زمینهای کشاورزی اینجا هر سال میرفت زیر آب، اما حالا دیگر آب نداریم. چاه هم ممنوع است و آنها هم که زدهاند آبش شور شده است. اینجا دیگر کشاورزی به صفر رسیده است.» این یعنی بحرانهای زیست محیطی دیگر تهدیدهای آینده نیستند. خشکی دریاچه از هماکنون قربانی گرفته است و روستایی که زندگی همه مردم آن از کشاورزی تأمین میشده اکنون از آب و کشاورزی تخلیه شده است. مردان به شهرها و روستاهای نزدیک میروند برای کارگری و زنان دست به کار خیاطی و عروسکسازی به عنوان معیشت جایگزین شدهاند.
عیسی کلانتری از برخی کمکاریها در دولت برای احیای دریاچه ارومیه گلایه کرده و میگوید: یک روز وقفه در عملیات اجرایی طرح نجات دریاچه ارومیه در اکثر پروژهها به معنای بازگشت مجدد به نقطه شروع است. برخی از اعضای هیأت دولت برخلاف دیدگاه شخص رییس جمهور به موضوع نجات دریاچه ارومیه، مانند یک پروژه راهسازی نگاه میکنند. از دید این گروه اگر یک سال کشور مشکل بودجهای دارد میتوان کار را تعطیل و سال بعد به دنبال بهبود وضعیت بودجهای از همان نقطه اجرایی آن را پیش برد.
سازمان برنامه و بودجه تنها نهادی نیست که ستاد احیای دریاچه ارومیه را تنها گذاشته است. بسیاری از نهادها از جمله وزارت نیرو نیز این ستاد را در نجات دریاچه ارومیه تنها گذاشتهاند.
به این ترتیب به نظر میرسد مردان ستاد احیای دریاچه ارومیه در دولتی که یکصدا شعار محیط زیست میداد، تنها ماندهاند. بختکی به نام سد روی همه رودخانههای منتهی به دریاچه نشسته و زمینهای اطراف دریاچه را حفر چاههای عمیق مجاز و غیرمجاز برای کشاورزی زخم زده و از زیر دریاچه را زهکش میکند. زرینهرود و سیمینهرود که نیمی از آب دریاچه ارومیه را تأمین میکردند امروز به ماندابی از پسابهای کشاورزی بدل شده و کسانی که مخالف توسعه کشاورزی در منطقه بودند اکنون دیگر دلیلی برای مخالفت نمیبینند زیرا زمینی باقی نمانده که توسعه کشاورزی به آن دستاندازی کند. نگرانی اصلی امروز نه در معیشت کشاورزان، که در کامپیوترهای کارکنان سازمان برنامه است.