در حالیکه باقی جامعه به صورت مساوی در حال دست و
پنجه نرم کردن با مشکلات ناشی از این بحران اقتصادی هستند، اقلیت 1 درصدی بالای
جامعه – خانوارهایی با درآمد بیش از 275 هزار پوند – به جایگاه پیشین خویش بازگشته اند.
فرادید؛ این تابستان دقیقا دهمین سال از شروع بحران مالی در انگلستان است، زمانیکه سپرده گذاران بانکی با صف کشیدن در جلوی شعبه های بانک نورترن راک، که یک بانک کوچک انگلیسی بود، خواهان برداشت هر چه سریعتر تمام سپرده هایشان بودند، به خصوص زمانیکه می دیدند تمام سپرده گذاران همین کار را انجام میدهند.
این داستان منجر به پیدایش اولین بحران بانکداری در 150 سال گذشته شد. بحرانی که وحشت دیگر بانک ها را در پی داشت و باعث بروز احتیاط بیشتری در رفتارهای آنها شد. زمانیکه آب ها از آسیاب افتاد، معلوم شد که این یک اشتباه مهلک از سوی نخبگان سیاسی و اقتصادی کشور بوده است که قادر به پیش بینی این فاجعه در شرف وقوع، نبوده اند.
آنها به آزادسازی و مقررات زدایی در حوزه اقتصاد، و کاهش مالیات اعتقاد بیش از اندازه ای داشته اند و همین موضوع باعث بهره وری بسیار اشخاص ثروتمند شده بوده است. تمام اینها باعث شده بودند که در یک لحظه همه چیز عوض شود.
به گزارش فرادید به نقل از گاردین، براساس تحقیقی که در چند روز گذشته توسط بنیاد شفاف سازی – نام یک اندیشکده مستقل انگلیسی است که در سال 2005 تاسیس شده است – منتشر شده است، پولدارها بازگشته اند. در حالیکه باقی جامعه به صورت مساوی در حال دست و پنجه نرم کردن با مشکلات ناشی از این بحران اقتصادی هستند، اقلیت 1 درصدی بالای جامعه – خانوارهایی با درآمد بیش از 275 هزار پوند – تمام زمین هایی را که در جریان این بحران اقصادی جهانی – که از آن با عنوان بدترین بحران جهانی پس از جنگ جهانی دوم یاد می شود - از دست داده بودند، باز پس گرفته اند.
سهم درآمدی که به افراد بسیار ثروتمند تعلق می گیرد، در حال حاضر 8.5 درصد است. این رقم، دوبرابر سهم درآمدی آنها در سال 1985 می باشد. سوالی که باید اینجا پرسیده شود: آیا ارزش این طبقه 1 درصدی در 20 سال گذشته در جامعه دو برابر شده است؟ چه کارهای مفیدی این اشخاص بسیار ثروتمند برای جامعه انجام داده اند - در شهر یا در جلسات هیئت مدیره – که توجیه کننده رشد بالای سهم خواهی آنها از میزان کل درآمدی کشور است؟
اینطور هم نیست که در صورت رخ ندادن این بحران، ما ثروتمندتر می بودیم. اگر این سقوط اقتصادی رخ نمی داد، اقتصاد در حدود 300 میلیارد پوند کوچکتر از آنچه انتظار می رفت، بود. به یاد داشته داشته باشید که این بحران مالی، به خاطر نوآوری های بخش مالی رخ داد – نفوذ های بیش از اندازه؛ انگیزههای منحرف؛ کارهای خلافی که وضعیت اقلام خطرناک را به شکلی جعلی به ایمن تغییر می دادند - و طمعی که در رابطه با این گونه کارها سیر ناشدنی می نمود. در حالیکه از آغاز این بحران، رقم تولید ناخالص ملی انگلستان به سختی پایدار نگه داشته شده است، نیازهای این کشور رو به افزایش هستند، در نتیجه حالتی مبنی بر کافی نبودن رفاه اقتصادی در کشور حس می شود. این در حالی رخ می دهد که چشم انداز مثبتی به این قضیه نمی توان داشت و تا موفقیت در این زمینه، فاصله زیادی وجود دارد.
در میان ستارههای زن کلودیا وینکلمن، مجری سرشناس بیبیسی صدرنشین است هر چند که درآمدش با کریس اوانز اختلاف چشمگیری دارد. او در یک سال نزدیک به 500 هزار پوند دستمزد گرفته است.
تونی هال مدیر بیبیسی اعلام کرده است که این کمپانی برای رسیدن به برابری جنسیتی و نژادی باید گامهای بیشتری بردارد. براساس گزارش سالانه بیبیسی، این کمپانی در یک سال بیش از 28 میلیون پوند به 96 نفر از ستارههایش پرداخت میکند که البته شکاف چشمگیری میان دریافتی زنان و مردان وجود دارد.
صاحبان بزرگ سرمایه در جامعه انگلستان، لایق پاداش هایی که به خود اختصاص می دهند، نیستند. این بدین خاطر است که آنها به صورت ایدئولوژیکی روند سیاست در کشور را تصاحب کرده اند، روندی که باعث ادامه این پوچ گرایی ها می شود.
مطالعات، حاکی از کاهش تاثیر طبقه متوسط در مقایسه با سرمایه داران بر بی ثباتی اجتماعی و سیاسی است. ثروتمندان به صورت اشتباه تصور می کنند که تمام قدرت و پول و موفقیت آنها به خاطر سخت کوشی ها و اعمال درخشان آنهاست. بدین خاطر است که مدیر عامل اجرایی اف تی سی (شرکت کارگزار بورس بریتانیایی) درآمدش به طور میانگین بالغ بر 5.3 میلیون پوند در سال است، یعنی 386 بار بیشتر از درآمد کارگرانی که درآمدی مطابق درآمد وزارت کار دارند.
هر چقدر ما به عنوان عضوی از جامعه به دنبال شایسته سالاری و برابری موقعیت های اجتماعی برویم، بیشتر به نابرابری می رسیم، نابرابری هایی که از حرکت های اجتماعی کمتری نیز حکایت می کنند. چرا که سیاست توسط افکار سرمایه سالاران ارشد استعمار شده است، ما در انتهای حمایت هایمان از حرکت های اجتماعی به سیستم های نابرابر می رسیم بدون فکر کردن به اینکه با بالارفتن افراد زرنگ، چه کسانی به پایین کشیده می شوند. صحبت های زیادی در رابطه با وام های دانشجویی انجام می شود اما به ندرت درباره دوره های کارآموزی برای بخش دیگری از جامعه صحبت به میان می آید.
فهرست دستمزد ستارگان بی بی سی
نظام شایسته سالار، یک افسانه است که به فراموشی طمع قدرت و پول عادت دارد، به همین دلیل است که مدیران ارشد دانشگاه ها و ستارگان خبرگزاری بی بی سی درآمدهایی با ارقام نجومی دارند. هر دوی آنها کارمندانی هستند که درآمد آنها خیلی رقابتی نیست زیرا قضاوت کیفیت، به خصوص به صورت پیش فرض، کاری دشوار است، و ارزش این را دارد که برای نتیجه بهتر پول بیشتری خرج کرد. بنابراین به آنها تا بالاترین حد ممکن، دستمزد پرداخت می شود.
کارگران پاسخ های خودشان را دارند: پرداخت مالیات به سرمایه داران و خرج کردن آن در جهت اصلاح دولت رفاه. محافظه کاران متوجه این مشکل هستند اما نمی خواهند که در این موضوع دخالت کنند و چیزی را عوض کنند، چرا که بیم از دست دادن ثباتی را دارند که خانه های ارزان، امنیت شغلی، و چشم اندازهای تحصیلی به همراه دارند.
نخست وزیر به دنبال به تصویر کشیدن تقسیم بندی میان "مردم محلی" و "مردم جهانی" است؛ آنها که ساکن اقتصادهای متفاوتی هستند. یکی در حال صحبت با دیگری در کنار جاده است، و دیگری در حال صحبت از طریق برنامه فیس تایم(از برنامه های تماس شرکت اپل).
محافظه کاران امروزی، دیگر به فکر برقراری ارتباطاتی صمیمی تر بین فقیر و غنی نیستند، بلکه به سیاست هایی فکر می کنند که با تبیین آنها، کارگران بتوانند خودشان کارفرمایان خویش را انتخاب کنند، مستاجران این امکان را داشته باشند تا بابت اجاره ای که به مالکین خود می دهند تقاضای خدماتی مناسب و درخور کنند، مصرف کنندگان بر شرکت های تولیدی چیرگی داشته باشند؛ نه شرکت های تولیدی بر مصرف کنندگان. آگاه باشید: اگر یک حزب نتواند کشور را به خوبی اداره نماید، کشور به دست شخصی یا حزبی دیگر می افتد.
مترجم: امیر درودیان