به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری میزان، روزنامه پراودا، چاپ مسکو، نوشت: تیرگی روابط سیاسی بین واشنگتن و مسکو که در زمان دولت "باراک اوباما" آغاز شده بود، آنطور که انتظار می رفت، بعد از تشکیل دولت "دونالد ترامپ" نه تنها از بین نرفت، بلکه به یک جنگ دیپلماتیک واقعی نیز تبدیل شد. حملات خشونت بار آمریکا به روسیه در جبهه های اقتصادی به تدریج در حال افزایش است. "آناتولی واسرمن" روزنامه نگار و کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با این روزنامه، اهداف واقعی که آمریکاییها در این راستا دنبال می کنند، را تشریح کرده است.
این تحلیلگر معتقد است: «برخلاف تصور جامعه مدنی و برخی کارشناسان، همه تحریمهایی که آمریکا علیه روسیه اعمال کرده است، هرچند عجیب به نظر می رسد، ولی در واقع امر جهت گیری آنها به سمت ما نبوده، بلکه قبل از هر چیز علیه اتحادیه اروپا و بخصوص کشورهایی اروپایی است که همکاریهای نزدیکی با روسیه دارند.»
به عقیده وی، این تحریمها برای آمریکاییها بسیار اهمیت دارند و در وهله نخست، به این دلیل که در چارچوب سیستم کنونی تولید، زمانی که دفاتر ساختاری و طراحی در ایالات متحده قرار داشته ولی کارخانه تولید کننده در کشور چین باشد، این دقیقا اتحادیه اروپاست که برای آمریکاییها جدی ترین تهدید بالقوه بشمار می رود. برای اینکه اگر چینیها شروع به همکاری با طراحان اروپایی کنند، در آن صورت این مردم آمریکا هستند که باید بهای کامل آنچه را که از چین دریافت می کنند را بپردازند. در حال حاضر آمریکایی از چین حق امتیاز آنچه که در ایالات متحده طراحی شده را گرفته اند و این حق امتیاز تقریبا سهم اعظم بهای کالاهای وارداتی از چین به آمریکا را پوشش می دهد.
این کارشناس افزود: «این در حالی است که چین در حال توسعه بازارهای جهانی برای کالاهای تولیدی خویش، از جمله در اتحادیه اروپاست. و اگر چین این موقعیت را پیدا کند تا با طراحان اروپایی کار کند، در آن صورت آمریکاییها مجبور خواهند شد تا بهای کامل کالاهای تولید شده در چین را بپردازند. بنابراین در پشت هر یک از تحریمهای آمریکایی که علیه روسیه اعمال شده، یک واقعیت دیگر نهفته است: این اقدام یا مبارزه با اتحادیه اروپاست و یا تلاش برای برداشته شدن چتر هستهای روسیه به روی چین و در واقع همگی این اقدامات، همگی ریشه داخلی دارد.
آناتولی واسرمن یادآور شد، دونالد ترامپ از آن جهت در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا به پیروزی رسید که وعده داد قدرت تولید داخلی در ایالات متحده را به این کشور بازگرداند. و او به خاطر رسیدن به این هدف حاضر است روابط آمریکا با چین را تیره کرده و حتی قوانین سخت وارداتی علیه تولیدات چینی اعمال شود. مسلما این مسئله منجر به آن خواهد شد که کالاها در داخل آمریکا بشدت گران شود. ولی از طرف دیگر باعث رشد تولیدات داخلی می شود که در نهایت امر به نفع آمریکا خواهد بود.
البته در این بین آمریکاییهایی که از سیستم کنونی سود می برند، مسلما به مخالفت با ترامپ می پردازند و بخشی از موج کنونی سیاستهای ضدترامپی در آمریکا نیز در همین رابطه است. در چنین شرایطی، روسیه هر اقدامی کند، باز هم نمی تواند آمریکا را برای بهبود روابط متقاعد سازد و دلیل اصلی هم این است که جنگ واقعی آنها با ما نیست، و این بخشی از برنامه کلی است که در نهایت به تقسیم بندی نیروها در داخل آمریکا منجر خواهد شد.
این تحلیلگر در تشریح تقسیم بندی نیروها در داخل آمریکا گفت: «دیر یا زود در آمریکا یکی از طرفین درگیر به پیروزی می رسند و من امیدوارم که جناحی پیروز شود که اکنون ترامپ نماینده اصلی آنهاست. برای اینکه سیستم توسعه کاری که طی چندین دهه گذشته در جهان بوجود آمده، تاثیرات بسیار ناخوشایندی بر اقتصاد جهانی داشته است. طبق این سیستم، هر کشوری نیاز به تخصص خاص و بسیار ناچیزی دارد. و این به منزله آن است که بخش اعظم ظرفیتهای تولیدی در یک کشور باقی نمی ماند. در ابتدا این سیستم از آن جهت بوجود آمد تا باعث افزایش بهره وری کار شود. ولی در عمل بهره وری افراد در زندگی کاهش یافته است. بنابر این صرف نظر کردن از این سیستم، سطح رفاه عمومی را افزایش خواهد داد.
به عقیده واسرمن، در صورت پیروزی خط مشی ترامپ، بالاخره بعد از مدتی درگیریهای داخلی بین دو جناح در آمریکا فروکش خواهد کرد و اگر ترامپ بتواند تا آن زمان بر سر قدرت مانده باشد، آن وقت روابط با روسیه شروع به بهبود پیدا خواهد کرد. البته این به معنای لزوم سازش مسکو با اقدامات واشنگتن نیست و لازم است تا به هر حمله دیپلماتیک از سوی آمریکا، با شدیدترین لحن پاسخ داده شود.